اگر فکر میکنید که مسیر اپلای کردن این روزها سخت شده، پس بذارید داستان اپلای کردن خودم رو بگم:
من پاییز سال ۲۰۰۰ (۱۳۷۹) برای دکترا در دانشگاههای امریکا و چند تا دانشگاه کانادا اقدام کردم. اون موقع امتحان تافل و GRE در ایران برگزار نمیشد و من و یکی از دوستان چون مشکل سربازی داشتیم با کلی دوندگی و گذاشتن وثیقه پاسپورت گرفتیم با مجوز یک بار خروج و رفتیم دوبی و امتحانها رو دادیم. اون موقع سربازی رو میفروختند، اما شرایط سنیش طوری بود که من یک سال کمبود سن داشتم و باید صبر میکردم که سنم یک سال بیشتر بشه. همون موقع من آماده بودم که فوق لیسانسم رو دفاع کنم، اما اگر این کار رو میکردم، باید میرفتم سربازی. در نتیجه یک ترم دیرتر دفاع کردم که با فرجه شش ماههای که بعد از فارغالتحصیلی هست، در سال ۸۰ بتونم سربازی رو بخرم. به خاطر یک ترم دیرتر دفاع کردن، دو نمره از پروژه ۱۱ واحدی فوقم کم کردند.
سال ۸۰ که شد، من از USC بدون فاند پذیرش گرفتم. اون موقع USC اغلب بدون فاند پذیرش میداد ولی کسی بدون فاند نمیموند و بچهها بعد از رسیدن با استادها صحبت میکردند و فاند میگرفتند. در نتیجه من پذیرش رو قبول کردم و برای خرید سربازی به اداره نظام وظیفه رفتم. مجلس خرید سربازی رو برای سال ۸۰ چند ماه قبلش تصویب کرده بود. اما وقتی مراجعه کردم، گفتند که قانون ابلاغ نشده و باید منتظر بمونم. من هر چه مراجعه کردم فایدهای نداشت و همش میگفتند که باید منتظر بمونی تا ابلاغ بشه. خلاصه اوایل مرداد ۸۰ بود که نظام وظیفه همچنان میگفت ابلاغ نشده و از طرفی فرجه شش ماهه من تموم شد و گفتند اگر دفترچه نگیری و غیبت بخوری دیگه نمیتونی بخری. از طرفی من امکان وثیقه گذاشتن هم نداشتم، چون اون موقع میگفتند که باید حتما از دانشگاه مقصد فاند کامل داشته باشی تا بتونی وثیقه بذاری و خارج بشی. به همین خاطر من دفترچه گرفتم و نشون به همون نشون در تاریخ سوم شهریور ۸۰ سربازی رو در پادگان جوادنیا در آبیک شروع کردم و نزدیک دو سال سربازی رفتم. طبیعتا پذیرش USC که از بین رفت که هیچ، تمام دردسرها و هزینههایی که برای TOEFL کرده بودم هم به دود رفت، چون تافل دو سال اعتبار داشت و تافل من در این مدت از بین رفت.
در طول سربازی هم که از ایران نمیشد خارج شد، در نتیجه سال ۸۲ که سربازی تموم شد، من باز رفتم دوبی و امتحان تافل دادم و برای پذیرش اقدام کردم. این بار از دانشگاه UCI با فاند پذیرش گرفتم که درسم رو پاییز ۱۳۸۳ (۲۰۰۴) شروع کنم. رفتم برای ویزا، اما اوضاع ویزای امریکا اون موقع خیلی خراب بود و تعداد کسانی که ویزا نمیگرفتند خیلی زیاد بود. به من هم ویزا ندادند و آفیسر صرفا گفت که فکر میکنه من بعد از تحصیل به ایران برنمیگردم، چون وابستگی اجتماعی (Social Tie) به ایران ندارم. من یک بار دیگه هم برای ویزا اقدام کردم ولی باز هم رد شدم، اما همون شبی که بعد از رد شدن ویزا به ایران برگشتم، یکی از استادهای University of Victoria کانادا بهم ایمیل زد و گفت که آیا مایلم برم اونجا یا خیر و حاضره بهم فاند بده. من هم بدون درنگ قبول کردم و اتفاقا خود دانشگاه هم بهم Fellowship داد. برای ویزای کانادا اقدام کردم و گرفتم و پاییز ۲۰۰۴ درسم رو در دانشگاه Victoria شروع کردم.
متاسفانه اوضاع اون قدرها خوب پیش نرفت و ظرف دو، سه ماه متوجه شدم که این دانشگاه اصلا اون چیزی نیست که انتظارش رو داشتم، ولی دیگه راه خیلی زیادی هم باقی نمونده بود که این بار شانسی استادی که در دانشگاه UCI قرار بود باهاش کار کنم بهم ایمیل زد و گفت از یکی دوستانم در اون دانشگاه شنیده که من کانادا هستم. گفته بود که آیا مایلم به امریکا برم یا خیر و اگر مایلم دوباره اپلای کنم. من بهش گفتم که مایلم، اما دیگه هیچ کدوم از مدارک لازم رو ندارم. بهم گفت که همه مدارک از سال قبل هست، فقط فرم آنلاین رو پر کنم. من این کار رو کردم و این بار از UCI پذیرش با سه سال فاند تضمین شده گرفتم که معمولا کمتر پیش میاد. وقتی پذیرشم رسید تازه در کانادا یک کم جا افتاده بودیم و خونه و زندگی رو چند ماهی بود که رو به راه کرده بودیم و دلم نمیخواست که دوباره یک جابجایی بزرگ داشته باشیم، اما تصمیم گرفتم که اگر ویزا بگیرم این کار رو انجام بدم. از کانادا با ترس و لرز برای ویزای امریکا اقدام کردم و خوشبختانه ویزا رو گرفتم. با دکتر بنیاسدی که در دانشگاه ویکتوریا استادم بود (و واقعا ازش ممنونم) صحبت کردم و ماجرا رو بهش گفتم. خوشبختانه خیلی معقول با موضوع برخورد کرد و گفت که به نظرش امریکا میتونه موقعیت بهتری برای من باشه و موضوع براش قابل درکه. همسر من در اون موقع یک ترم بود که دکتراش رو در دانشگاه ویکتوریا شروع کرده بود. هر دو انصراف دادیم، دوباره تمام وسائلی که خریده بودیم رو فروختیم و به امریکا رفتیم. و به این ترتیب من در پاییز ۲۰۰۵ دکترا رو در دانشگاه UCI شروع کردم و خوشبختانه همسرم هم سال ۲۰۰۶ از دانشگاه USC پذیرش با فاند گرفت.
همه این دردسرها رو قبول کردم چون هدفی که داشتم مشخص بود و میدونستم که یا باید اون موقع برم و درسم رو ادامه بدم، یا دیگه این فرصت خواهد سوخت و تا آخر عمر خودم رو به خاطرش سرزنش خواهم کرد. شما هم باید بشینید و با خودتون سبک سنگین کنید ببینید ادامه تحصیل و احیانا زندگی در کشور مقصد چقدر براتون ارزش داره و اگر ارزشش زیاده با تمام قدرت جلو برید و از زمان و دردسر و اعصابخوردیش نترسید.
این روزها شاید شرایط گرفتن فاند مشکلتر شده باشه، اما در عوض شما مشکلات TOEFL و GRE و سربازی و ویزای امریکا رو در حدی که ما اون موقع داشتیم ندارید. ضمن این که اطلاعات در مورد گرفتن پذیرش هم خیلی بیشتر شده، در حالی که اون موقع اطلاعات موثق زیادی نبود و بیشترِ اطلاعات حرفها و شنیدههایی بود که بین بچهها میگشت. من معتقدم که خیلی از دردسرهایی که کشیدم به خاطر کمبود اطلاعات یا اطلاعات غلط بود. پس زیاد از شرایط خودتون ناراحت نباشید و اگر هدفتون ادامه تحصیل هست، با قدرت ادامه بدید.
من پاییز سال ۲۰۰۰ (۱۳۷۹) برای دکترا در دانشگاههای امریکا و چند تا دانشگاه کانادا اقدام کردم. اون موقع امتحان تافل و GRE در ایران برگزار نمیشد و من و یکی از دوستان چون مشکل سربازی داشتیم با کلی دوندگی و گذاشتن وثیقه پاسپورت گرفتیم با مجوز یک بار خروج و رفتیم دوبی و امتحانها رو دادیم. اون موقع سربازی رو میفروختند، اما شرایط سنیش طوری بود که من یک سال کمبود سن داشتم و باید صبر میکردم که سنم یک سال بیشتر بشه. همون موقع من آماده بودم که فوق لیسانسم رو دفاع کنم، اما اگر این کار رو میکردم، باید میرفتم سربازی. در نتیجه یک ترم دیرتر دفاع کردم که با فرجه شش ماههای که بعد از فارغالتحصیلی هست، در سال ۸۰ بتونم سربازی رو بخرم. به خاطر یک ترم دیرتر دفاع کردن، دو نمره از پروژه ۱۱ واحدی فوقم کم کردند.
سال ۸۰ که شد، من از USC بدون فاند پذیرش گرفتم. اون موقع USC اغلب بدون فاند پذیرش میداد ولی کسی بدون فاند نمیموند و بچهها بعد از رسیدن با استادها صحبت میکردند و فاند میگرفتند. در نتیجه من پذیرش رو قبول کردم و برای خرید سربازی به اداره نظام وظیفه رفتم. مجلس خرید سربازی رو برای سال ۸۰ چند ماه قبلش تصویب کرده بود. اما وقتی مراجعه کردم، گفتند که قانون ابلاغ نشده و باید منتظر بمونم. من هر چه مراجعه کردم فایدهای نداشت و همش میگفتند که باید منتظر بمونی تا ابلاغ بشه. خلاصه اوایل مرداد ۸۰ بود که نظام وظیفه همچنان میگفت ابلاغ نشده و از طرفی فرجه شش ماهه من تموم شد و گفتند اگر دفترچه نگیری و غیبت بخوری دیگه نمیتونی بخری. از طرفی من امکان وثیقه گذاشتن هم نداشتم، چون اون موقع میگفتند که باید حتما از دانشگاه مقصد فاند کامل داشته باشی تا بتونی وثیقه بذاری و خارج بشی. به همین خاطر من دفترچه گرفتم و نشون به همون نشون در تاریخ سوم شهریور ۸۰ سربازی رو در پادگان جوادنیا در آبیک شروع کردم و نزدیک دو سال سربازی رفتم. طبیعتا پذیرش USC که از بین رفت که هیچ، تمام دردسرها و هزینههایی که برای TOEFL کرده بودم هم به دود رفت، چون تافل دو سال اعتبار داشت و تافل من در این مدت از بین رفت.
در طول سربازی هم که از ایران نمیشد خارج شد، در نتیجه سال ۸۲ که سربازی تموم شد، من باز رفتم دوبی و امتحان تافل دادم و برای پذیرش اقدام کردم. این بار از دانشگاه UCI با فاند پذیرش گرفتم که درسم رو پاییز ۱۳۸۳ (۲۰۰۴) شروع کنم. رفتم برای ویزا، اما اوضاع ویزای امریکا اون موقع خیلی خراب بود و تعداد کسانی که ویزا نمیگرفتند خیلی زیاد بود. به من هم ویزا ندادند و آفیسر صرفا گفت که فکر میکنه من بعد از تحصیل به ایران برنمیگردم، چون وابستگی اجتماعی (Social Tie) به ایران ندارم. من یک بار دیگه هم برای ویزا اقدام کردم ولی باز هم رد شدم، اما همون شبی که بعد از رد شدن ویزا به ایران برگشتم، یکی از استادهای University of Victoria کانادا بهم ایمیل زد و گفت که آیا مایلم برم اونجا یا خیر و حاضره بهم فاند بده. من هم بدون درنگ قبول کردم و اتفاقا خود دانشگاه هم بهم Fellowship داد. برای ویزای کانادا اقدام کردم و گرفتم و پاییز ۲۰۰۴ درسم رو در دانشگاه Victoria شروع کردم.
متاسفانه اوضاع اون قدرها خوب پیش نرفت و ظرف دو، سه ماه متوجه شدم که این دانشگاه اصلا اون چیزی نیست که انتظارش رو داشتم، ولی دیگه راه خیلی زیادی هم باقی نمونده بود که این بار شانسی استادی که در دانشگاه UCI قرار بود باهاش کار کنم بهم ایمیل زد و گفت از یکی دوستانم در اون دانشگاه شنیده که من کانادا هستم. گفته بود که آیا مایلم به امریکا برم یا خیر و اگر مایلم دوباره اپلای کنم. من بهش گفتم که مایلم، اما دیگه هیچ کدوم از مدارک لازم رو ندارم. بهم گفت که همه مدارک از سال قبل هست، فقط فرم آنلاین رو پر کنم. من این کار رو کردم و این بار از UCI پذیرش با سه سال فاند تضمین شده گرفتم که معمولا کمتر پیش میاد. وقتی پذیرشم رسید تازه در کانادا یک کم جا افتاده بودیم و خونه و زندگی رو چند ماهی بود که رو به راه کرده بودیم و دلم نمیخواست که دوباره یک جابجایی بزرگ داشته باشیم، اما تصمیم گرفتم که اگر ویزا بگیرم این کار رو انجام بدم. از کانادا با ترس و لرز برای ویزای امریکا اقدام کردم و خوشبختانه ویزا رو گرفتم. با دکتر بنیاسدی که در دانشگاه ویکتوریا استادم بود (و واقعا ازش ممنونم) صحبت کردم و ماجرا رو بهش گفتم. خوشبختانه خیلی معقول با موضوع برخورد کرد و گفت که به نظرش امریکا میتونه موقعیت بهتری برای من باشه و موضوع براش قابل درکه. همسر من در اون موقع یک ترم بود که دکتراش رو در دانشگاه ویکتوریا شروع کرده بود. هر دو انصراف دادیم، دوباره تمام وسائلی که خریده بودیم رو فروختیم و به امریکا رفتیم. و به این ترتیب من در پاییز ۲۰۰۵ دکترا رو در دانشگاه UCI شروع کردم و خوشبختانه همسرم هم سال ۲۰۰۶ از دانشگاه USC پذیرش با فاند گرفت.
همه این دردسرها رو قبول کردم چون هدفی که داشتم مشخص بود و میدونستم که یا باید اون موقع برم و درسم رو ادامه بدم، یا دیگه این فرصت خواهد سوخت و تا آخر عمر خودم رو به خاطرش سرزنش خواهم کرد. شما هم باید بشینید و با خودتون سبک سنگین کنید ببینید ادامه تحصیل و احیانا زندگی در کشور مقصد چقدر براتون ارزش داره و اگر ارزشش زیاده با تمام قدرت جلو برید و از زمان و دردسر و اعصابخوردیش نترسید.
این روزها شاید شرایط گرفتن فاند مشکلتر شده باشه، اما در عوض شما مشکلات TOEFL و GRE و سربازی و ویزای امریکا رو در حدی که ما اون موقع داشتیم ندارید. ضمن این که اطلاعات در مورد گرفتن پذیرش هم خیلی بیشتر شده، در حالی که اون موقع اطلاعات موثق زیادی نبود و بیشترِ اطلاعات حرفها و شنیدههایی بود که بین بچهها میگشت. من معتقدم که خیلی از دردسرهایی که کشیدم به خاطر کمبود اطلاعات یا اطلاعات غلط بود. پس زیاد از شرایط خودتون ناراحت نباشید و اگر هدفتون ادامه تحصیل هست، با قدرت ادامه بدید.
«ارزش زندگی میتواند با توانایی فرد برای تغییر سرنوشت انسانهایی که در موقعیت پایینتری از وی قرار دارند، اندازهگیری شود.» --Bill Strickland
لطفا سوالاتتون رو در فروم بپرسید و از پیام خصوصی برای این منظور استفاده نکنید. در صورتی که مایلید من به سوال شما پاسخ بدم @Babak رو در متن سوال قرار بدید.
چنانچه با ساختار فروم آشنا نیستید و نمیدونید سوالتون رو کجا بپرسید، سوالتون رو در این موضوع مطرح کنید تا مشاوران شما رو راهنمایی کنند.
لطفا سوالاتتون رو در فروم بپرسید و از پیام خصوصی برای این منظور استفاده نکنید. در صورتی که مایلید من به سوال شما پاسخ بدم @Babak رو در متن سوال قرار بدید.
چنانچه با ساختار فروم آشنا نیستید و نمیدونید سوالتون رو کجا بپرسید، سوالتون رو در این موضوع مطرح کنید تا مشاوران شما رو راهنمایی کنند.