اول از همه به خاطر خود علم،چون درس رو دوست دارم.اما دلایل بعدی:تجربه کردن یه فضای علمی متفاوت
خسته شدن از فضای علمی و بی نظم دانشگاه های ایران
اساتید بی سواد ،امکانات سطحی دانشگا هها،بی ارزش بودن تحقیقات در ایران
و در آخر :
نداشتن آینده ی روشن در ایران از نظر علمی و حتی کاری
اما یک سوال :
آیا در جاهای دیگه همه ی این شرایط جبران میشن؟!!
یا نه، به هر کجا که روی آسمان همین رنگ است
درود
همه این شرایط مگر بایددر کشور مقصد جبران بشه که آدم به فکر رفتن بیفته؟
یک سوال. دلیلی برای موندن در ایران باقی مونده؟! وضع دانشگاهها؟ اوضاع مالی؟ شرایط شغلی؟ احترام؟ ارزش ؟ آرامش؟ ثبات سیاسی؟ ثبات اقتصادی؟ توانایی ازدواج؟ فرهنگ پر از ریا و چاپلوسی و دروغ؟ اساتیدی که دانشجوها نردبون پیشرفتشون هستند؟ ....
خسته شدن از فضای علمی و بی نظم دانشگاه های ایران
اساتید بی سواد ،امکانات سطحی دانشگا هها،بی ارزش بودن تحقیقات در ایران
و در آخر :
نداشتن آینده ی روشن در ایران از نظر علمی و حتی کاری
اما یک سوال :
آیا در جاهای دیگه همه ی این شرایط جبران میشن؟!!

یا نه، به هر کجا که روی آسمان همین رنگ است

درود
همه این شرایط مگر بایددر کشور مقصد جبران بشه که آدم به فکر رفتن بیفته؟
یک سوال. دلیلی برای موندن در ایران باقی مونده؟! وضع دانشگاهها؟ اوضاع مالی؟ شرایط شغلی؟ احترام؟ ارزش ؟ آرامش؟ ثبات سیاسی؟ ثبات اقتصادی؟ توانایی ازدواج؟ فرهنگ پر از ریا و چاپلوسی و دروغ؟ اساتیدی که دانشجوها نردبون پیشرفتشون هستند؟ ....
تو را دوست می دارم
در آن دور دست بعید که رسالت اندامها پایان می پذیرد...
--
در فراسوهای عشق، تو را دوست می دارم،در فراسوهای پرده و رنگ..
در فراسوهای پیکرمان به من و عده دیداری بده (شاملو)
در آن دور دست بعید که رسالت اندامها پایان می پذیرد...
--
در فراسوهای عشق، تو را دوست می دارم،در فراسوهای پرده و رنگ..
در فراسوهای پیکرمان به من و عده دیداری بده (شاملو)