آکادمیا کافه
چی شد به فکر اپلای کردن افتادین؟! - نسخه قابل چاپ

+- آکادمیا کافه (https://www.academiacafe.com/pf)
+-- انجمن: گفتگوی خودمانی کاربران (https://www.academiacafe.com/pf/Forum-%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86)
+--- انجمن: گفتگوی خودمانی (https://www.academiacafe.com/pf/Forum-%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C)
+--- موضوع: چی شد به فکر اپلای کردن افتادین؟! (/Thread-%DA%86%DB%8C-%D8%B4%D8%AF-%D8%A8%D9%87-%D9%81%DA%A9%D8%B1-%D8%A7%D9%BE%D9%84%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86-%D8%A7%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D9%86%D8%9F)

صفحات 1 2 3 4 5 6


چی شد به فکر اپلای کردن افتادین؟! - amirhossein.gh - 23-11-2011

سلام
داستان من:
یه روز ترم 4 داشتم میومدم خونه با مترو
بذار از قبلش بگم: من موقعی که کنکور دادم گفتم خوب دیگه تمومه ولی چند وقت بعدش دیدم یه چیز خوف تر در انتظارمونه. من از خر خونی و حفظ کردن بدم میاد و بیشتر دوست دارم درسو یاد بگیرم و به کار ببرم.گفتم اه اه اه بابا دوباره کنکور دوباره خرخونی دوباره شانس دوباره شب کنکور دوباره شبهایی تنهایی که از خستگی گریه می کنی ..... کاش میشد یه راهی بود که خلاص می شدم از این سیستم
خلاصه تو مترو بودم که کنارم یه پسره نشسته بود .دیدم دستش یه سری فرم مربوط به یه دانشگاه خارجیه!!! منم سر صحبتو باز کردم و اونم گفت دانشجوی کارشناسی الکترونیک شریف با معدل 18.5 و.... ایناست و الان فلان دانشگاه مطرح(خدایی یادم نیست ) دکتری مستقیم فول فاند گرفته ! به منم پیشنهاد کرد که این کارو بکنم.من اول گفتم برو بابا دلت خوشه!! بعدش کلی فک کردم و دیدم شاید بشه کاری کرد و بعد از اونم افتادم دنبالش!
نمی دونم راه درستو انتخاب کردم یا نه. توکلم به خداست //



دوستان هم اونایی که رفتن و هم اونایی که میخان برن نظر بدن! تایپک قشتگی میشه!


RE: چی شد به فکر اپلای کردن افتادین؟! - Bahram - 27-11-2011

درود، این بحث بنظرم بیشتر به این برمیگرده( و جالبتر بود اینگونه مطرح میشد) که برای ادامه تحصیل میرویم یا به بهانه ادامه تحصیل...
بهرحال هرکس حتماً انگیزه و هدف مشخصی رو برای دنبال کردن داره که اون رو به زندگی خارج از کشور ترغیب میکنه، فکر میکنم کمتر کسی حاضر باشه پی سختیهای زندگی و تحصیل در خارج از کشور رو به تنش بماله و درسش رو با موفقیت تمام کنه و بعدش حاضر باشه به ایران برگرده، چون متاسفانه انگیزه ای وجود نداره(بحث در این زمینه گسترده است).

من اگه بخوام ساده و بدون آلایش بگم، میگم ترجیخ میدم در یک کشور مرفه و پیشرفته زندگی امن و باکیفیتی داشته باشم، بنابراین باید از لحاظ قانونی اجازه اقامت در اون کشور رو داشته باشم، پس چند راه معدود پیش رو دارم که عقلانی ترینش ادامه تحصیل هست. پس باید اپلای کنم! و فکر میکنم هدف مشترک خیلیها باشه.





RE: چی شد به فکر اپلای کردن افتادین؟! - Saeid - 03-12-2011

از امیر حسین ممنونم به خاطر این موضوع جدید...من به شخصه ماجراجویی دوست دارم...دوست دارم تو کار پیشرفت کنم....قبل از کنکور و قبولی تو دانشگاه برا درس زحمت زیادی کشیده بودم ولی بعد از کنکور مثل اینکه هدفم رو از دست دادم...رشته مورد علاقم تو یه دانشگاه خوب قبول شده بودم و فکر میکردم این دیگه آخر دنیاست و فاز بعدی سریع تموم کردن درس و بعدش بازار کاره...وختی به کنکور ارشد رسیدم دیگه درس نمیخوندم و به نظرم ارشد اصلا چیز به درد نخوریه....همین جوری کنکور شرکت کردم و دانشگاهی دولتی قبول شدم که البته نمیخاستم برم و میخاستم انصراف بدم ولی به اصرار خانواده درسو ادامه دادیم...ترم 3 بودیم که رفیق تازه نفس از دانشگاه لیسانسمون رسید و با هم هم اطاق شدیم...همش بحث ادامه تحصیل میکرد و اینکه برای ادامه تحصیل در خارج از کشور تحقیق زیادی کرده و از استادای زیادی سوال کرده...من که فقط به پول درآوردن بعد تحصیل فکر میکردم دیدم که مسائل دیگه ای هم هست که مهمتر از پوله...پیشرفت...محیط تازه و عوض کردن محیط اطرافم...دنیای جدید..سفر به کشورای دیگه و خیلی چیزای دیگه.....به شخصه دوست ندارم که آدم یه بعدی باشم و فقط به خاطر درس نیست که میخام اپلای کنم...در کل تاثیر هم اطاقیم بود که به فکر اپلای افتادم...


RE: چی شد به فکر اپلای کردن افتادین؟! - Pejman - 04-12-2011

من انگیزه اصلیم برای تحصیل در خارج از کشور، مشکلات مختلف داخل کشور و محیط آکادمیک نه چندان جالب دانشگاه های داخلی هست. در واقع اوایل دوره فوق لیسانس بود که به فکر تحصیل در خارج از کشور افتادم. البته زیاد پیگیری نکردم اون موقع، چون محیط دانشگاه و مشکلات زیادی که داشتیم زیاد فرصت فکر کردن به این مسائل رو نمی داد. کسی هم به اون صورت نبود که قبلاً اپلای کرده باشه و راه و چاه رو نشونمون بده.

متاسفانه بخصوص در مقطع فوق لیسانس اساتیدی داشتیم که علاوه بر اینکه سطح علمی بالایی نداشتند، بسیار سخت گیری های بی مورد و برخوردهای بدی با دانشجو داشتند و فکر اینکه در کنار این آدمها و تو چنین شرایطی بخوام ادامه تحصیل بدم و 5 سال دکترا بخونم برام غیر ممکن بود (البته پر واضحه که همه همینطور نبودند و اساتید خیلی خوب هم داشتیم).

قطعاً دانشگاه با دانشگاه و استاد با استاد فرق می کنه. اما چیزی که از دوستانم که در داخل ایران دکترا می خونند شنیدم اینه که تقریباً همه جا یک سری مشکلات و عوامل دلسرد کننده وجود داره و خودم به شخصه چند تا از دوستانم رو می شناسم که وسط خوندن دکترای ایران، اپلای کردند و از ایران خارج شدند. با چنین شرایطی به نظر من اگر کسی امکانش رو داره و مشکلی برای تحصیل در خارج از کشور نداره، بهتره به فکر تحصیل تو ایران نباشه.

در کنار مسائلی که عنوان کردم، تجربه زندگی در خارج از کشور برای چند سال و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات اون، زندگی در کنار فرهنگ ها و اقوام دیگه، و موقعیت های کاری بهتر در صورت تحصیل در خارج از کشور هم عواملی هستند که به سختی هاش می ارزه به نظرم.

البته مشکلاتی که گفتم فکر می کنم با شدت و ضعف مختلف تو کشورهای دیگه و دانشگاه های دیگه هم قطعاً هست. ولی تا جایی که من شنیدم و دیدم به نظر می رسه در بعضی موارد خیلی خفیف تر هست. امیدوارم اشتباه برداشت نکرده باشم!



RE: چی شد به فکر اپلای کردن افتادین؟! - Iman - 04-12-2011

من خودم به شخصه هم تو ایران کار کردم و هم درس خوندم توی مقطع فوق لیسانس. ولی بعد از یه مدت به این نتیجه رسیدم که توی ایران جا برای پیشرفت وجود نداره. الان که نزدیکه 1.5 ساله توی هلند هستم خیلی راضیم. از نظر برخورد و حمایت اینجا خیلی بهتره و مخصوصا امید به آینده بسیار بیشتره.


RE: چی شد به فکر اپلای کردن افتادین؟! - AVA - 04-12-2011

هر سخن کز دل براید لاجرم بر دل نشیند.
پست هایی که دوستان در این مورد گذاشته بودند رو خوندم و در همه اونها و همین طور اون چیزی که در ذهن من میگذره یه وجه اشتراک دیدم که من رو یاد شعری انداخت که مدتها ورد زبانم بود:

من و تو لحظه به لحظه
کنار پنجره مان
بدین سیاهی ملموس
خوی گر شده ایم
کسی چه می داند بیرون چه می رود در باد
تمام روزنه ها بسته ست
من و تو هیچ ندانستیم
درین غبار
که شب در کجاست روز کجا
و رنگ اصلی خورشید و
آب و گل ها چیست
درخت ها را پیوند می زنند
چنانک
به روی شاخه ی بادام سیب می بینی
به
روی بوته ی بابونه
لاله های کبود
چه مهربانی هایی
اگر به آب ببخشی
حباب خواهد شد
من و تو هیچ ندانستیم
که آن درخت تنومند روشنایی را
کجا به خاک سپردند
یا کجا بردند ؟
بلور شسته ی هر واژه آنچنان آلود
که از رسالت گل
خار و خس
رواج گرفت

به امید اومدن روزی که همه ما بتونیم در جا و موقعیت مناسب خودمون قرار بگیریم و به دور از مسائل مسموم کننده محیطهای علمی و کاری بتونیم هر خدمتی که از هوش و استعداد ما بر میاد برای خودمون و همنوعان انجام بدیم. تا وقی به پایان راه رسیدیم و برگشتیم به گذشته نگاه کردیم بتونیم به خودمون و کارهامون افتخار کنیم و به قول پاستور با اطمینان خاطر فریاد بزنیم که : من هر آنچه در توان داشته ام انجام داده ام.




RE: چی شد به فکر اپلای کردن افتادین؟! - Zari - 04-12-2011

من حتی ذره ای به فکر ادامه تحصیل در خارج از ایران نبودم تا اینکه در ترم دوم ارشد، یکی از اساتیدی که از نظر بار علمی در وضعیت بسیار ضعیفی قرار داشت، امتحان عجیبی از درس 4 واحدیش گرفت و نمره تمام بچه های کلاس رو بین 7 تا 9 داد (البته بعدها رو نمودار برد و همه رو 12 تا 14 داد). من با دلیل و برهان درست بودن پاسخ سوالات امتحانیم رو بهش نشون می دادم و اون زیر بار نمیرفت و حاضر نبود دوباره نگاهی به برگه ام بندازه. خب جبران چنین نمراه ای در دوران ارشد کار بسیار سختیه و تاثیر بدی روی معدل میذاره. همین باعث شد معدل ارشد من از معدل لیسانسم کمتر بشه. توی بحث هایی که من باهاش داشتم، اون معتقد بود که سطح علمی بچه ها خیلی ضعیفه و حقشون کمتر از این هم بوده (در حالیکه بچه های کلاس همه نفرات برتر و تک رقمی کنکور ارشد بودند).
این قضیه اثر بدی روی من گذاشت و واقعا به این نتیجه رسیدم که در این سیستم آموزشی که نه منطق توش جریان داره، نه انصاف و نه سواد و اطلاعات، نمیتونم ادامه بدم. واسه همینم تصمیم به اپلای گرفتم و هیچ چیزی، از جمله شرایط کاری خوب، نداشتن مشکلات مختلف و ... در ایران، من رو منصرف نخواهد کرد.



RE: چی شد به فکر اپلای کردن افتادین؟! - Karim - 04-12-2011

درود،
حالا که این تاپیک به جریان افتاده شاید بد نباشه من هم مروری برروی زندگیم داشته باشم.
برخلاف اکثر دوستان که یکم دور بفکر خارج افتادند من از حدود ترم دوم لیسانس جرقه اولیه به ذهنم آمد .قضیه از این قرار بود که من در یک دانشکده پزشکی قبول شدم ( رشته پزشکی نبودم)اولین چیزی که به محض ورود ذهن مرا شدیدا بخود مشغول کرد این بود که چرا من پزشکی قبول نشدم؟ . دلیلش کاملا مشخص بود بدلیل شرایط نامساعد زندگی ! نه کم تلاشی و هوش پایین من چون با دیدن بچه ها پزشکی دریافتم که من هیچ چیزی از اونها کم نداشتم!
تصمیم گرفتم سریع انصراف بدم برم سربازی و بعد دوباره کنکور بدم برم پزشکی یا دندانپزشکی. این تصمیم من بخاطر علاقه به این رشته ها نبود بلکه بخاطری تبعیضی بود که بین اساتید پزشک با اساتید phd از هر نظر می دیدم و باخودم گفتم من دکترا هم در این رشته بگیرم بازهم تبعیض هست و واقعا تبعیض دردناکیه.
دمد دم های انصراف بودم که به اتاق یک استاد پزشک و یک اتاق غیر پزشک رفتم برای مشورت و درواقع گرفتن تایید. هر دونفر را واقعا از هر نظر قبول داشتم هر دونفر بلافاصله خارج را برای من مثال زدند که آنجا علم،با ارزش است و فرقی نمیکند شما چه رشته ایی هستی وهر متخصصی جایگاه خود را در خارج از کشور دارد.
و این تبعیض به این نحو بسیار فاحش فقط در ایران و کشورهای جهان سوم است. من هم که تشنه حق بودم! کمی بیشتر تحقیق کردم و دیدم که درسته خارج مدینه فاضله نیست اما اینگونه نیست که بعد از گرفتن دکترا در یک رشته مجبور بشی بفکر راننده تاکسی شدن و کار آزاد بیافتی و یک پزشک متخصص که اندازه تو درس خوانده وشایدم کمتر ده برابر( و بیشتر) از تو حقوق داشته باشه البته در خارج این تفاوت هست ولی نه به این شدت.

دیگه یواش یواش که بزرگتر شدم روز به روز از اوضاع شعور اجتماعی و فرهنگی ، سی یا سی و پایینه افراد خسته شدم و بتدریج در مقطع بالاتر سطح علمی بسیار پایین برخی اساتید و برخی دانشگاهها مزید بر علت شدند که هیچ جایگاهی نتونم واسه خودم در این سیستم متصور شوم.
و الان دلیل اصلی خودم برای مهاجرت را اوضاع اجتماعی ، فرهنگی و .. می دانم تا دلایل علمی و کم بودن حقوق، زیرا همچنان معتقدم که شرایط ایران با همه مشکلاتی که داره می توانم از نظر علمی خودم را به سطح استاندارد های بین المللی برسانم و با توجه به شناختی که از قابلیت های خودم دارم می توانم از نظر مالی هم خودم را بسطح قابل قبولی (حتی در بازار آزاد و کسب و کار ) برسانم و لی مشکلات فرهنگی و اجتماعی .. موجود غیر قابل تحمل شده اند.


همگی سربلند باشید



RE: چی شد به فکر اپلای کردن افتادین؟! - mohamad0014 - 04-12-2011

دلیل من نه دل زدگی از ایران و سطح علمی و... بود بلکه شوق زندگی بهتر و رسیدن به آروزهای بزرگِ علمی بود. و الان هم 2 ساله بیرون آمده ام و قصد برگشت هم ندارم.


RE: چی شد به فکر اپلای کردن افتادین؟! - aida_11041 - 05-12-2011

من میخواستم از نظر علمی هیچی از اونهایی که توی بهترین دانشگهاهای دنیا درس میخونن، کم نداشته باشم
وقتی هم امکاناتشو داشتم ، هم شرایطشو ، چرا که نه؟