این روزها حسابی سرم شلوغ است، خودمم نمیدانم باید اخبارهای آمریکا را دنبال کنم یا ایران را؟ به نوعی دچار دوگانگی فرهنگی شدم..نبود ایرانی در اطراف من و دانشگاه باعث شده که کم بیش در مدتی کوتاه تاثیرات این موضوع را بر روی رفتار و حتی فارسی صحبت کردنم ببینم..شاید خودمم قبلا باورم نمیشد اما تغییر خیلی زود صورت میگیرد، و خود این موضوع برای من چالشی بزرگ است...درس خواندم هم تعریفی ندارد..به دلیل همین مشکلات کمتر درس میخوانم و نمراتمم بدک نیست اما با ایده آل هایم خیلی تفاوت دارد واسه همین تصمیم گرفتم که این ترم حتما معدل بالای 3.8 بگیرم تا بلکه بتوانم بورسی درست و درمان جور کنم، وضعیت ایران که تعریفی ندارد، معلوم نیست امروز فردا جنگ شود یا قحطی بیاید! خب امروز میخوام درباره ی تفاوت های کلی ششخصیتی ما ایرانی ها و آمریکایی ها صحبت کنیم...
دوشخصیتی بودن ما ایرانی ها
مساله ای که من بارها با آن در ایران دچار مشکل بودم، دوشخصیتی بودن اطرافیانم بود، این موضوع همیشه من رو آزار میداد و هیچ وقت چاره ای برایش نیافتم..اما برعکس ایرانی ها فرنگی ها در عین حفظ حریم شخصیشان تنها دارای یک شخصیت هستند..اما این 2 شخصیتی بودن و تک شخصیتی بودن به چه معناست؟
دوشخصیتی بودن به این معنی است که ما در کشور عزیزمون با افراد زیادی روبرو میشویم که در واقع دارای 2 شخصیت می باشند، آن ها در محیط کاز یک شخصیت دارند، دز محیط خانه یک شخصیت و در جمع دوستانشان یک شخصیت، در حالی که میتونم به جرات بگم این مورد در کشوری مانند آمریکا بسیار کمتر دیده میشود...
اما علت این موضوع دوشخصیتی بودن و تک شخصیتی بودن چیست؟
ما در ایران در کشوری قرار داریم، که با انواع تابوها روبرو میشویم و در واقع خیلی از رفتارها در کشور ما و یا در فرهنگ و دین رایج کشور ما بد قلمداد میشود، اما افراد زیادی به انجام آن مشغول هستند، و در واقع جریان فکری گذشته، سنت و دین و در واقع عقاید افراد مسن به عقاید جوانان ترجیح داده میشود، جوانان باید بر اساس نوع پوشش پدران و مادرنشان در گذشته قضاوت بشوند، بر اساس نوع دین رایج کشور رفتار و کردارشون قلمداد بشه و اصولا معیارهای زیادی برای قضاوت شخصیت فرد بر اساس آن وجود دارد و در صورتی که فرد مورد نظر با معیارهای رایج تطابق نداشته باشد، با تهمت های فراوان روبرو میشود و در یک کلام رسوای عالم و آدم میشود...در چنین شرایطی جو جامعه شما رو به سویی سوق میدهد که ناچار میشوید غرایز و خواسته های خود را پنهان کنید و با شخصیتی دروغین در جامعه ای به زندگی بپردازید که به معیارهای آن هیچ اعتقادی ندارید، و کم کم دروغ گفتن و زندگی چند شخصیتی در بین قضر چوان و کلا مردم کشور نهادینه میشود...این موضوع حتی در رفتارهای پدر و مادر و آموزش های آن ها به فرزاندشان نمود پیدا میکند و هنگامی که در کودکی به طور ساده نحوه ی شکل گیری یک فرزند رو از پدر و مادر خود میپرسید شما معمولا هیچ گاه پاسخی که باید رو دریافت نمی کنید و در واقع پدر و مادر ناخواسته از شما میخوان که خودتون این موضوع رو کشف کنید..چرا که این موضوع به نوعی تابو محسوب میشود...و این تابوها باعث میشود یک کودک در مواردی نتواند پدر و مادر خود رو نیز محرم خود بدونه...
اما شرایط در جامعه ی آمریکایی به طور کامل متفاوت است، در واقع در آمریکا دلیلی وجود ندارد که جوانان به دلیل خوش آمد قضر سالخورده و یا پایبندی به سنت و دین آن ها خود را در محدودیت قرار بدهند، و روی به زندگی چند شخصیتی بیاورند، در واقع اینجا شما اصولا مورد قضاوت نمیگیرید و این حق رو دارید تا در چارچوب قانون که موارد وسیعی رو در برمیگیره به دنیال غرایز و اهداف خودتون باشید، حال اگر این غرایز و اهداف در برهه هایی با عرایز و اهداف گروهی در تصاد باشد دلیل نمیشود که شما به غرایز و اهداف خود بی توجهی کنید و آن را سرکوب کنید و یا زندگی دوشخصیتی رو جایگزین این مساله کنید..
اما در واقع نتیجه این تک شخصیتی بودن و دوشخصیتی بودن چیست؟
این موضوع باعث شده که به طور مثال به جای اینکه افراد بر اساس مهارت هایشان در محیط کار مورد ارزیابی قرار بگیرند، بر اساس نوع تفکرات و اعتقادشان مورد قضاوت قرار بگیرند و بسیاری موارد دیگر...در چنین جامعه ای در حالی که شما هیچ گونه حریم شخصی ندارید و افراد به طور مدوام وارد محیط شخصی شما میشوند ناچار میشوید به خانواده، دوستان و حتی خودتان دروغ بگویید و گاهی دچار سردرگمی بشوید که به راستی خواسته هایتان از این زندگی چیست؟ اما در جامعه ی آمریکایی شما با رعایت شرایط و مقررات یک جامعه ی کوچک که شامل محیط کار یا آموزشی میشوید شخصیت مستقل خودتان را حفظ کنید و در واقع شما بر اساس تفکرات و اعتقادات خود قضاوت نمی شوید و به طور مثال در صورتی که شما در جوی نامعقول خارج از محیط کار دیده شده اید این موضوع باعث نمیشود که در محیط کار برای شما مشکلی پیش بیاید. در چنین جامعه ای شما دلیلی بر مخفی کردن شخصیت خود نمیبینید و حتی به آن افتخار می کنید در نتیجه سایر افراد این حق انتخاب را دارند که دوست، همسر یا حتی همکار خود را بر اساس این واقعیت ها انتخاب کنند در حالی که در کشور ما موارد زیادی دیده میشود که افراد در زندگی زناشویی، دوستی و رابطه ی پدر و مادر با فرزند دچار مشکل میشوند چرا که از ابندا 2 طرف شخصیت حقیقی خود را نشان نداده اند و یکی از شخصیت های دروغین خود را که مورد تایید جامعه است جایگزین شخصیت حقیقی خود می کند...
در واقع ما در ایران برای جامعه دور و بر خود زندگی می کنیم و بر اساس آن معیارها حال که در جامعه ی آمریکایی این موضوع به طور کامل متفاوت است...
چهارشنبه سوریتون مبارک....
دوشخصیتی بودن ما ایرانی ها
مساله ای که من بارها با آن در ایران دچار مشکل بودم، دوشخصیتی بودن اطرافیانم بود، این موضوع همیشه من رو آزار میداد و هیچ وقت چاره ای برایش نیافتم..اما برعکس ایرانی ها فرنگی ها در عین حفظ حریم شخصیشان تنها دارای یک شخصیت هستند..اما این 2 شخصیتی بودن و تک شخصیتی بودن به چه معناست؟
دوشخصیتی بودن به این معنی است که ما در کشور عزیزمون با افراد زیادی روبرو میشویم که در واقع دارای 2 شخصیت می باشند، آن ها در محیط کاز یک شخصیت دارند، دز محیط خانه یک شخصیت و در جمع دوستانشان یک شخصیت، در حالی که میتونم به جرات بگم این مورد در کشوری مانند آمریکا بسیار کمتر دیده میشود...
اما علت این موضوع دوشخصیتی بودن و تک شخصیتی بودن چیست؟
ما در ایران در کشوری قرار داریم، که با انواع تابوها روبرو میشویم و در واقع خیلی از رفتارها در کشور ما و یا در فرهنگ و دین رایج کشور ما بد قلمداد میشود، اما افراد زیادی به انجام آن مشغول هستند، و در واقع جریان فکری گذشته، سنت و دین و در واقع عقاید افراد مسن به عقاید جوانان ترجیح داده میشود، جوانان باید بر اساس نوع پوشش پدران و مادرنشان در گذشته قضاوت بشوند، بر اساس نوع دین رایج کشور رفتار و کردارشون قلمداد بشه و اصولا معیارهای زیادی برای قضاوت شخصیت فرد بر اساس آن وجود دارد و در صورتی که فرد مورد نظر با معیارهای رایج تطابق نداشته باشد، با تهمت های فراوان روبرو میشود و در یک کلام رسوای عالم و آدم میشود...در چنین شرایطی جو جامعه شما رو به سویی سوق میدهد که ناچار میشوید غرایز و خواسته های خود را پنهان کنید و با شخصیتی دروغین در جامعه ای به زندگی بپردازید که به معیارهای آن هیچ اعتقادی ندارید، و کم کم دروغ گفتن و زندگی چند شخصیتی در بین قضر چوان و کلا مردم کشور نهادینه میشود...این موضوع حتی در رفتارهای پدر و مادر و آموزش های آن ها به فرزاندشان نمود پیدا میکند و هنگامی که در کودکی به طور ساده نحوه ی شکل گیری یک فرزند رو از پدر و مادر خود میپرسید شما معمولا هیچ گاه پاسخی که باید رو دریافت نمی کنید و در واقع پدر و مادر ناخواسته از شما میخوان که خودتون این موضوع رو کشف کنید..چرا که این موضوع به نوعی تابو محسوب میشود...و این تابوها باعث میشود یک کودک در مواردی نتواند پدر و مادر خود رو نیز محرم خود بدونه...
اما شرایط در جامعه ی آمریکایی به طور کامل متفاوت است، در واقع در آمریکا دلیلی وجود ندارد که جوانان به دلیل خوش آمد قضر سالخورده و یا پایبندی به سنت و دین آن ها خود را در محدودیت قرار بدهند، و روی به زندگی چند شخصیتی بیاورند، در واقع اینجا شما اصولا مورد قضاوت نمیگیرید و این حق رو دارید تا در چارچوب قانون که موارد وسیعی رو در برمیگیره به دنیال غرایز و اهداف خودتون باشید، حال اگر این غرایز و اهداف در برهه هایی با عرایز و اهداف گروهی در تصاد باشد دلیل نمیشود که شما به غرایز و اهداف خود بی توجهی کنید و آن را سرکوب کنید و یا زندگی دوشخصیتی رو جایگزین این مساله کنید..
اما در واقع نتیجه این تک شخصیتی بودن و دوشخصیتی بودن چیست؟
این موضوع باعث شده که به طور مثال به جای اینکه افراد بر اساس مهارت هایشان در محیط کار مورد ارزیابی قرار بگیرند، بر اساس نوع تفکرات و اعتقادشان مورد قضاوت قرار بگیرند و بسیاری موارد دیگر...در چنین جامعه ای در حالی که شما هیچ گونه حریم شخصی ندارید و افراد به طور مدوام وارد محیط شخصی شما میشوند ناچار میشوید به خانواده، دوستان و حتی خودتان دروغ بگویید و گاهی دچار سردرگمی بشوید که به راستی خواسته هایتان از این زندگی چیست؟ اما در جامعه ی آمریکایی شما با رعایت شرایط و مقررات یک جامعه ی کوچک که شامل محیط کار یا آموزشی میشوید شخصیت مستقل خودتان را حفظ کنید و در واقع شما بر اساس تفکرات و اعتقادات خود قضاوت نمی شوید و به طور مثال در صورتی که شما در جوی نامعقول خارج از محیط کار دیده شده اید این موضوع باعث نمیشود که در محیط کار برای شما مشکلی پیش بیاید. در چنین جامعه ای شما دلیلی بر مخفی کردن شخصیت خود نمیبینید و حتی به آن افتخار می کنید در نتیجه سایر افراد این حق انتخاب را دارند که دوست، همسر یا حتی همکار خود را بر اساس این واقعیت ها انتخاب کنند در حالی که در کشور ما موارد زیادی دیده میشود که افراد در زندگی زناشویی، دوستی و رابطه ی پدر و مادر با فرزند دچار مشکل میشوند چرا که از ابندا 2 طرف شخصیت حقیقی خود را نشان نداده اند و یکی از شخصیت های دروغین خود را که مورد تایید جامعه است جایگزین شخصیت حقیقی خود می کند...
در واقع ما در ایران برای جامعه دور و بر خود زندگی می کنیم و بر اساس آن معیارها حال که در جامعه ی آمریکایی این موضوع به طور کامل متفاوت است...
چهارشنبه سوریتون مبارک....