آکادمیا کافه
مشاهدات و تجربیات فرهنگی و اجتماعی در آمریکا - نسخه قابل چاپ

+- آکادمیا کافه (https://www.academiacafe.com/pf)
+-- انجمن: کشورها (https://www.academiacafe.com/pf/Forum-%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1%D9%87%D8%A7)
+--- انجمن: ایالات متحده آمریکا (https://www.academiacafe.com/pf/Forum-%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%AA%D8%AD%D8%AF%D9%87-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7)
+---- انجمن: زندگی و کار در آمریکا (https://www.academiacafe.com/pf/Forum-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%88-%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7)
+---- موضوع: مشاهدات و تجربیات فرهنگی و اجتماعی در آمریکا (/Thread-%D9%85%D8%B4%D8%A7%D9%87%D8%AF%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%AA%D8%AC%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D9%88-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7)

صفحات 1 2 3 4 5 6


مشاهدات و تجربیات فرهنگی و اجتماعی در آمریکا - ShahdaD - 22-01-2012

درود،

تعدادی از دوستان از بنده درخواست کرده بودند که مشاهدات و تجربیات خودم از آمریکا رو در اینجا به اشتراک بگذارم. در این تاپیک سعی میکنم که تا آنجایی که امکانش هست، از زندگی اجتماعی، فرهنگی و ...آمریکایی ها و شرایط محیطی و..رو برای شما گزارش ها و گاه نوشته های کوتاهی تهیه کنم، تا شاید تصور بهتری از جامعه ی آمریکایی داشته باشید.

در صورتی که هر کدوم از دوستان، تجربیات و یا مشاهداتی در قالب موضوع مورد بحث دارد خیلی خوشحال میشم که بنده رو در این راه یاری کنه....


RE: مشاهادات و تجربیات شما در آمریکا - ShahdaD - 22-01-2012

شوک فرهنگی

هنگامی که هنوز مدت زیادی از اقامت شما در یک کشور خارجی نگذشته است، و هنوز تجربیات کافی برای پیدا کردن دید کلی نسبت به مسائل رو ندارید، شاید پرداختن به تضادهای فرهنگی 2 جامعه گزینه ی خوبی برای به اشتراک گذاری این نوشته باشه. در این نوشته و چند نوشته ی آینده سعی میکنم به چندین مورد از این تضادهای فرهنگی و به طبع شوک فرهنگی که در ابتدای ورود به یک خارجی وارد میشود بپردازم...

بر خلاف تصورخیلی ها که شوک فرهنگی را آمپولی سریع و درد آور می نامند، به نظر بنده این شوک، اتفاقی نیست که در یک لحظه برای شما بیافتد، بلکه بیشتر شبیه سرمی است که به بدن شما متصل است و به تدریج و قطره قطره شما رو دگرگون میکند....و ناگهان در یک لحظه شما متوجه میشوید که چگونه باورهایتان، رفتارهای اجتماعی تان و ..تغییر کرده است و یا در حال تغییر است و زمانی که شاید قصد بازگشت به کشور خود یا ارتباط برقرار کردن با یک فردی که تازه از ایران خارج شده است را داشته باشید دچار تصاد های فرهنگی، اجتماعی و رفتاری میشوید...

برای داشتن دید مناسب تری از تضادهای فرهنگی سعی میکنم در هر نوشتار به یک یا چند مورد از این تضادها بپردازم...

توجه به تمام اقشار جامعه(تساوی در استفاده از امکانات اجتماعی)

شاید اولین اصولی که ما در ایران می آموزیم، زرنگی و چگونه زرنگ بودن است، چگونه از صف جلو زدن، چگونه از ضعف های دیگران حداکثر سواستفاده کردن و...اما این مورد در کشوری مانند آمریکا به طور کامل متفاوت است، در واقع در جامعه ی آمریکا یکی از مهمترین اصول احترام به حقوق دیگران است..این موضوع را به خوبی در کل جامعه ی آمریکایی مشاهده کرد...شاید مجهز کردن تمام سرویس های بهداشتی حتی در شهرهای کوچک برای استفاده افراد معلول نمونه ی کوجیکی از این احترام و توجه خاص به سایر اقشار جامعه است...ایجاد کلاب ها ی مختلف برای پوشش دادن هر گونه سلیقه، با هر دین و آیننی از نمونه های بارز این تساوی است..در واقع تساوی در استفاده از امکانات اجتماعی یکی از اصول اولیه این کشور را شامل میشود...

در نوشته های بعدی سعی میکنم سایر موارد و تضادهای فرهنگی رو هم زیر ذره بین قرار بدم..



RE: مشاهادات و تجربیات شما در آمریکا - Karim - 22-01-2012

مرسی از اطلاعات مفیدتان
در صورت امکان در مورد ارتباطات خانوادگی و ارتباطات اجتماعی مانند روابط دوستی(و انتظاراتی که دو دوست ازهم دارند)، ارتباط با همکلاسی ،کارمندان دانشگاه ،استاد،کارفرما، همسایه ها، ارتباط با فروشنده ها،راننده های تاکسی، پرسنل و کارکنان محیط هایی عمومی مانند بیمارستان، بانک ، پلیس،و سایر اداره ها تجربیات خود را در اینجا قرار دهید و مقایسه ای با ایران انجام دهید.
چون به اعتقاد من بخش مهمی از زندگی روزمره هر فرد را همین ارتباطات اجتماعی شکل می دهند





RE: مشاهدات و تجربیات شما در آمریکا - ShahdaD - 25-01-2012

این روزها دیگر خیلی مثل قبل حوصله نوشتن ندارم...آخر دلار شده 2200 تومان....این موضوع برای هر کی که فاندیزه نشده یعنی آخر دنیا..حالا حتی اگه میخواد توی سرزمین آرزوها هم باشه..وقتی پول کشورت دیگه ارزش نداره..دیگه چه فایده؟....الان فاصله ی دلار دولتی و بازار آزاد شده 2 برابر..معلوم نیست در آن مملکت چه می گذرد؟ امیدوارم ختم به خیر شود...

بگذریم گفتنی ها زیاد است...اما اول بریم سر یک سری مسائل کلی....به نظرم وقتی شما وارد یک کشور خارجی میشی حداقل تا 1 سال نباید بیای مثل بنده در مورد همه چیز نظر بدی و یک فرمول کلی برای همه چیز بپیچی...اما خب از اونجایی که ما ایرونی هستیم( یا به قول این فرنگی ها آی رَنی هستیم) کار خودمون رو میکنیم دیگه...این روزها فقط دارم می آموزم...محیط آمریکا و به طور کلی محیط یک کشور خارجی مکانی فوق العاده مناسب برای آموختن آن فرهنگ، رفتارها و برخوردهاست..بهترین راه مقایسه 2 فرهنگ است..اما باید مواظب باشیم که مثل همیشه قضاوت نکنیم و نسخه کلی برای همه چیز نپیچیم و تمام رفتارهای آمریکایی ها را خوب و همه ی رفتارهای خودمان را بد تلقی نکنیم یا بالعکس...بذارید یک نگاهی به نوشته قبلم بیاندازم ببینم کجا بودم؟....

بله توجه به تمام اقشار جامعه نکته ی مهمی است که اینجا واقعا بهش توجه میشه...اینجا توی 5 تا کلاسی که برداشتم جلسه ی اول هر استاد یک برگه ی 3 تا 5 صفحه ای به دانشجوها تحویل میده و اصول کلی کلاس ها و زمان امتحان ها و...رو یادآوری میکنه..من تا حالا ندیدم استادی فراموش کنه که در مورد کسانی که معلولیت یا مشکل خاصی دارند نکته ای رو ذکر کنه...و بعد هم در کلاس ها بارها این نکته ذکر میشه حتی به حریم شخصی شما احترام گذاشته میشه و در صورتی که ناتوانی یا مشکل خاصی دارید و دوست دارید استادتون از اون مطلع نباشه میتونید به دپارتمان مخصوص این قضیه مراجعه کنید و اون ها با استادتون هماهنگ میکنند و در صورتی که برای سهولت شما امکاناتی نیاز باشه،تغییراتی ایجاد میشه و شما در شرایطی کاملا برابر با سایر دانشجوها خواهد بود...در واقع با اینکه من در یک شهر کوچک زندگی میکنم...تعداد قابل توجهی معلول در اطراف خودم میبینم..در واقع این نوع برخورد دولت با این افراد باعث شده که واقعا این افراد احساس کمبود نکنند و حضوری بسیار فعال در جامعه داشته باشند...

و اما مطلب بعدی که شاید لازم باشه در موردش صحبت کنم...

تقسیم امکانات به صورت کاملا عادلانه است

این موضوع وقتی برای ما روشن تر میشود که شما در شهری به کوچکی 50 هزار نفر زندگی می کنید اما به مدرنترین امکانات روز دسترسی دارید..با سرعت 2 مگ بر ثانیه از اینترنت فیلم و آهنگ دانلود می کنید(خیلی زیاد نیست میدونم!).....در یک دانشگاه بسیار مناسب و خوب درس می خونید....از بهترین امکانات رفاهی و...برخودار هستید...اما وقتی این مساله رو با ایران مقایسه می کنید، به عمق فاجعه پی می برید...در ایران بیشتر دانشگاه های خوب ما یا بهتر بگم تمام دانشگاه های خوب ما در شهرهای بزرگ قرار دارند..اما مردم سایر بخش ها از دسترسی به چنین دانشگاه هایی محروم هستند...البته اون ها همیشه می تونند برای این موضوع رقابت کنند اما در واقع وارد رقابت و سخت و طاقت فرسا و شاید غلطی به نام کنکور میشوند...البته ما در شهره های دور افتاده با جمعیت 300 هزار نفر هم دانشگاه داریم...اما این دانشگاه های مثلا آزاد برره یا دانشگاه فنی قوز اباد یا دانشگاه پیام نور چلقوز آباد فقط اسم دانشگاه رو یدک می کشند در حالت عادی شاید نتوان این دانشگاه ها رو از لحاظ امکانات و سواد با دبیرستان های آمریکا هم مقایسه کرد..هرچند اون 4 تا دانشگاه تاپ ایران هم آش دهن سوزی نیستند و بیشتر استعدادهای ایران را به هدر میدهند...اینجا به نکته ای که خیلی خوب بهش پی بردم این هست که چه دانشجویی که الان در حال حاضر در شریف دارد درس میخواند چه دانشجویی که ناچارا" در واحد چلقوز آباد هست استعدادهای بالایی دارند که 100% اگر به کارشون بگیرند میتونند شرایط خیلی مناسب تری داشته باشند...

به هر حال ساعت 5 صبح است و من امروز ساعت 8 صبح کلاس دارم و هنوز هم نخوابیدم..حداقل یکم برایم دعا کنید که کمی درس خوان شوم...گاهی خودم رو سرزنش میکنم که چرا درست و حسابی مطالعه ای ندارم، و امتحانتم نزدیک است و ما همچنان خوشحال نشستیم و برای شما می نویسیم...

پ/ن:در صورتی که دوست دارید در مورد مطلبی برایتان بنویسم اینجا بنویسید منم تمام سعیم رو میکنم که اطلاعات مفید در موردش کسب کنم و در اینجا در اختیارتون بگذارم...

شب خوش!




RE: مشاهدات و تجربیات شما در آمریکا - M0TRIX - 25-01-2012

سلام.

میشه یکم توضیح بدی انجا درس چطوریه ؟ یعنی چقدر درس میدن و چقدر باید خودت بری دنبال مطلب ؟


RE: مشاهدات و تجربیات شما در آمریکا - Bahram - 26-01-2012


بسیار بحث جالبی هست و از همه دعوت میکنم در این نظرسنجی شرکت کنند...

شهداد جان امیدوارم در راهی که در پیش گرفتی موفق باشی. شک نکن همینطور خواهد بود.
البته من تابحال تجربه حضور در امریکا رو نداشتم و در حال حاضر حدود یکسال هست که در استرالیا بسر میبرم. ولی مطمئن هستم که فرهنگ مردمان استرالیا از بسیاری جهات مشابهت زیادی به کشور امریکا و سایر کشورهای دموکراتیک و پیشرفته داره که با اجازت به چندتاشون در این تاپیک اشاره میکنم:

اگر بخواهم بطور کلی اشاره کنم، در کشورهای مترقی مراعات حال تمام افرادی که بنوعی ناتوان از انجام کاری باشند، میشود. این دسته بندی شامل حال طیف بزرگی از افراد میشه. از افراد مسن و معلول و خانمهای باردار گرفته تا ... دانش آموزی که بنا به بیماری نمیتواند سر جلسه امتحان رسمی شود و استاد مربوطه موظف است سوال امتحانی مجدد برای آن یکنفر طرح کند! برای راحتی حال تمام این افراد چاره هایی اندیشیده شده که در جامعه حضور پیدا کنند. حتی برای بسیاری از این افراد نیز امتیازات ویژه ای قائل هستند مانند تخفیفهای فوق العاده برای استفاده از بسیاری سرویسهای حمل و نقل و ...

مورد دیگری که مطمئنم به آن پی بردی این است که مردم خیلی به هم احترام میذارند و رفتار دوستانه ای با هم دیگر دارند. حتماً دیدی چقدر مودبانه در رو برای هم باز نگه میدارنSmile یا اگر آدرس بپرسی چقدر با حوصله جوابت رو میدهند و حتی مقداری از مسیر رو همراهیت میکنند. یا همه به هم سلام صبح بخیر میگن و با هم دوست هستند! یا سر چراغ قرمز صبر میکنند عابر پیاده رد بشی و خیلی موارد دیگر که بخواهم اشاره کنم خیلی میشه. البته این یک مورد برای افرادی مثل ما که از ملیتهای دیگر (بخصوص ما مو مشکیها!) هستیم در کشورهای محتلف متفاوت هست. بطور مثال نمیشه تفاوت این رفتار رو در کشورهای اروپایی بخصوص انگلستان با کشوری مثل امریکا برابر دونست. ولی در کل، رفتارشون طوری هست که باعث میشه احساس خوبی بهت دست بده.

مورد دیگر اینکه اکثر مردم از وقتشون به طور بهینه استفاده میکنند، مطمئن هستم بارها شاهد بودی در قطار یا اتوبوس اکثراً در حال مطالعه هستند یا با موبایل در حال خواندن آخرین اخبار هستند. و یا ترجیح میدهند اوقات بیکاری خودشون رو بجای خودشون گشتن با پیدا کردن یک کار کژوال یا آزاد پر کنند.

در مورد محیط های آکادمیک، چیزی که خیلی با ایران فرق داشته، طرز برخورد با دانشجوها و ارزش زیاد قائل شدن برای این قشر از جامعه است، همانطور که اشاره کردی متاسفانه در ایران رفتار خوبی با دانشجوها صورت نمیگیرد و در بسیاری از موارد ارزشیابی صحیحی در کار نیست. در دانشگاه ما(که پارسال رنک جهانی زیر 50 داشت) ریزش کل دانشجویان، 5 درصد هستش! در حالیکه متاسفانه در ایران بسیاری از استادان از سخت گرفتن امتحان و ریزش غالب دانشجویان یک کلاس بعنوان وسیله ای برای نشان دادن قدرت و این دست انتقام گیریهای بچه گانه استفاده میکنند. وقتی از استاد دانشگاه که باید دارای بالاترین سطح فرهنگ باشد، اینگونه رفتاری را میبینیم، از سایر اقشار جامعه چه انتظاری را میتوان داشت؟ جداً متاسفم برای این وضع.

من در اینجا سعی کردم به چند نمونه از رفتارهایی که تفاوت زیادی با رفتارهای کشور خودمون داشت اشاره کنم و مطمئناً اگر بخواهم همشون رو بشمارم خیلی بیشتر از اینها خواهد بود و وقت زیادی خواهد گرفت. خوشحال میشم اگر نظری در این موارد داری بگی.

البته انصاف نیست فقط به خوبیهای خارج اشاره بشه و خوبه که به بعضی از رفتارها و فرهنگهای بدشون هم اشاره هایی بشه که بقیه دوستان بدونند و قضاوت کنند.


RE: مشاهدات و تجربیات شما در آمریکا - ShahdaD - 02-02-2012

(26-01-2012, 01:59 PM)Bahram نوشته: بسیار بحث جالبی هست و از همه دعوت میکنم در این نظرسنجی شرکت کنند...

شهداد جان امیدوارم در راهی که در پیش گرفتی موفق باشی. شک نکن همینطور خواهد بود.
البته من تابحال تجربه حضور در امریکا رو نداشتم و در حال حاضر حدود یکسال هست که در استرالیا بسر میبرم. ولی مطمئن هستم که فرهنگ مردمان استرالیا از بسیاری جهات مشابهت زیادی به کشور امریکا و سایر کشورهای دموکراتیک و پیشرفته داره که با اجازت به چندتاشون در این تاپیک اشاره میکنم:

اگر بخواهم بطور کلی اشاره کنم، در کشورهای مترقی مراعات حال تمام افرادی که بنوعی ناتوان از انجام کاری باشند، میشود. این دسته بندی شامل حال طیف بزرگی از افراد میشه. از افراد مسن و معلول و خانمهای باردار گرفته تا ... دانش آموزی که بنا به بیماری نمیتواند سر جلسه امتحان رسمی شود و استاد مربوطه موظف است سوال امتحانی مجدد برای آن یکنفر طرح کند! برای راحتی حال تمام این افراد چاره هایی اندیشیده شده که در جامعه حضور پیدا کنند. حتی برای بسیاری از این افراد نیز امتیازات ویژه ای قائل هستند مانند تخفیفهای فوق العاده برای استفاده از بسیاری سرویسهای حمل و نقل و ...

مورد دیگری که مطمئنم به آن پی بردی این است که مردم خیلی به هم احترام میذارند و رفتار دوستانه ای با هم دیگر دارند. حتماً دیدی چقدر مودبانه در رو برای هم باز نگه میدارنSmile یا اگر آدرس بپرسی چقدر با حوصله جوابت رو میدهند و حتی مقداری از مسیر رو همراهیت میکنند. یا همه به هم سلام صبح بخیر میگن و با هم دوست هستند! یا سر چراغ قرمز صبر میکنند عابر پیاده رد بشی و خیلی موارد دیگر که بخواهم اشاره کنم خیلی میشه. البته این یک مورد برای افرادی مثل ما که از ملیتهای دیگر (بخصوص ما مو مشکیها!) هستیم در کشورهای محتلف متفاوت هست. بطور مثال نمیشه تفاوت این رفتار رو در کشورهای اروپایی بخصوص انگلستان با کشوری مثل امریکا برابر دونست. ولی در کل، رفتارشون طوری هست که باعث میشه احساس خوبی بهت دست بده.

مورد دیگر اینکه اکثر مردم از وقتشون به طور بهینه استفاده میکنند، مطمئن هستم بارها شاهد بودی در قطار یا اتوبوس اکثراً در حال مطالعه هستند یا با موبایل در حال خواندن آخرین اخبار هستند. و یا ترجیح میدهند اوقات بیکاری خودشون رو بجای خودشون گشتن با پیدا کردن یک کار کژوال یا آزاد پر کنند.

در مورد محیط های آکادمیک، چیزی که خیلی با ایران فرق داشته، طرز برخورد با دانشجوها و ارزش زیاد قائل شدن برای این قشر از جامعه است، همانطور که اشاره کردی متاسفانه در ایران رفتار خوبی با دانشجوها صورت نمیگیرد و در بسیاری از موارد ارزشیابی صحیحی در کار نیست. در دانشگاه ما(که پارسال رنک جهانی زیر 50 داشت) ریزش کل دانشجویان، 5 درصد هستش! در حالیکه متاسفانه در ایران بسیاری از استادان از سخت گرفتن امتحان و ریزش غالب دانشجویان یک کلاس بعنوان وسیله ای برای نشان دادن قدرت و این دست انتقام گیریهای بچه گانه استفاده میکنند. وقتی از استاد دانشگاه که باید دارای بالاترین سطح فرهنگ باشد، اینگونه رفتاری را میبینیم، از سایر اقشار جامعه چه انتظاری را میتوان داشت؟ جداً متاسفم برای این وضع.

من در اینجا سعی کردم به چند نمونه از رفتارهایی که تفاوت زیادی با رفتارهای کشور خودمون داشت اشاره کنم و مطمئناً اگر بخواهم همشون رو بشمارم خیلی بیشتر از اینها خواهد بود و وقت زیادی خواهد گرفت. خوشحال میشم اگر نظری در این موارد داری بگی.

البته انصاف نیست فقط به خوبیهای خارج اشاره بشه و خوبه که به بعضی از رفتارها و فرهنگهای بدشون هم اشاره هایی بشه که بقیه دوستان بدونند و قضاوت کنند.
ممنونم بهرام عزیز، به طبع این راهی که بنده و سایر دوستانی چون شما در پیش گرفتیم، راهی ساده نیست و باید بگم اینجا درس خوندن اصلا اصلا آسون نیست...و به جز مشکلات زبان و..مشکلات عدیده ی دیگری هم وجود داره...که سعی میکنم مفصل تر بهش بپردازم...

در مورد موارد بد موجود در اینجا....به طبع مشکلات بسیار زیادی وجود داره..تا اونجایی که میتونم بگم شاید اگر با چنین سیستمی در کشورمون مواجه بودم بنده و شاید خیلی های دیگه تن به پذیرفتن چنین مشکلاتی نمیدادیم....به هر حال من در حال حاضر احساس میکنم برای قضاوت خیلی زود هست....در اینده سعی میکنم بیشتر به بررسی این مطالب بپردازم...

خیلی خوشحالم که شما در این بحش شرکت کردید بهرام جان..من سعی میکنم در هر بخش و مطلب گزیده ای رو انتخاب کنم و شرحی در موردش بنویسم...اگر سایر دوستان هم بتونند چنین کاری کنند فکر میکنم خیلی مفید باشه...


RE: مشاهدات و تجربیات شما در آمریکا - M0TRIX - 02-02-2012

سلام.

میشه در مورد هم خونه ای هات صحبت کنی ؟ یکم با جزئیات دقیق.


RE: مشاهدات و تجربیات شما در آمریکا - ShahdaD - 07-02-2012


همیشه روزهای اول با خودم فکر میکردم چرا همه ی دانشجویان روی 8 ساعت توی کتابخونه نشسته اند و با کله رفتن توی کتاب ها؟؟ آخه سیستم ایران اینجوریه که شما 2 روز مونده به امتحان میری میشینی درس میخونی و با قهوه و هزار تا کلک خودت رو بیدار نگه میداری بلکه بتونی کتاب رو تموم کنی و بعدم میری سر جلسه امتحان بلکه بتونی 10 بگیری و پاس کنی و اگرم نکردی هیچ اشکالی نداره..میتوین با استاد صحبت کنی و با هزارتا دروغ نمره قبولی رو بگیری....(البته میدونم توی خیلی از دانشگاه ها هم اینجوری نیست) اما تصور کلی بنده و خیلی های دیگه از دانشگاه های خودمون چیزی به جز این نیست....اما اینجا بالاخره نتیجه زحمات فراوان خودم رو رگفتم و در اولین پرش خودم...و در اولین امتحان 74% رو کسب کردم، در صورتی که فکر می کنید این درصد درصد خوبی هست باید بگم این درصد یک چیزی تو مایه های فاجعه است...در واقع هیچ کدوم از پلی تکنیک های ایران در اینجا کار نمی کند...اینجا استادها توی همون برگه ی معروفی که در موردش صحبت کردم کلیات قضیه رو بهمون میگن و اینکه هر تست چند درصد نمره کلی شما رو تشکیل میده و آیا مثلا شما میتونید با ارایه کارهای دیگری نمره ی کلی خودتون رو افزایش بدهید(این موضوع شامل شیرین کاری نمیشه) به طور مثال این کلاسی که بنده توانستم 74% رو درش کسب کنم، یک کلاس موزیک ساده است اما اینکه شما بتونید یک ساز رو بنوازید در اینجا یک امیتاز محسوب نمیشود اما اگر بخشی از وقت خود را به نواختن در گروه خاصی اختصاص دهید اون موقع میتونید از کریدت های اضافه بهره مند شوید، البته این کاملا بستگی به استاد دارد اما به هر حال روند این کلاس این گونه است...

امروز با اینکه تصمیم داشتم در مورد تضادهای جامعه ایرانی و آمریکایی بنویسم اما این موضوع من رو بر آن داشت که توصیحاتی کلی برای شما در مورد نحوه ی امتحان دادن و سیستم نمره دهی در امریکا بدهم:

در دانشگاه ها معمولا در کلاس های عمومی استاد شما در 4 یا 3 تست مختلف که معمولا دارای 4 یا 5 جواب هست توانایی شما را میسنجد، نحوه ی نمره دهی به این صورت است که شما در صورتی که شما دراای 90 تا 100% پاسخ های سوال ها باشید A دریافت می کنید اگر بین 70 تا 80 باشید B دریافت می کنید و به آخر، نمره ی A با توجه به تعداد واحد درس امتیاز دارد مثلا یک درس 3 واحدی را شما اگر در آن A بگیرید باید 4 را که نمره ی a هیت در میزان واحد که 3 است ضرب کنید و به عدد 12 میرسید، حال اگر معدل کلی شما در این درس c باشد شما باید 2 را در 3 ضرب کنید که میشود 6،یعنی در واقع شما از حداکثر نمره کلاس که 12 است 6 شده اید، به تعبیری دیگر شما تنها پاس کرده اید، حال اگر شما مثلا 15 واحد دارید باید همین روش را برای همه ی آن ها ادامه دهید و سپس عدد حاصله را تقسیم بر تعداد واحدها کنید، در صورتی که بیشتر نمرات شما c باشد شما احتمالا GPA ای در حدود 2 دریافت می کنید که میشود تقیربا 10 خودمان، پس حسابی باید درس خواند به نوعی به نظر میرسد فاصله ی پاس کگردن و 20 شدن در آمریکا بسیار نزدیک سات هرچند که نیست و از روز میطلبد که شما حسابی به کلاس هایتان رسیدگی کنید...

سعی میکنم در نوشته های بعدی موارد دیگری در مورد دانشگاه و اساتید رو هم بیان کنم...


RE: مشاهدات و تجربیات شما در آمریکا - ShahdaD - 13-03-2012

این روزها حسابی سرم شلوغ است، خودمم نمیدانم باید اخبارهای آمریکا را دنبال کنم یا ایران را؟ به نوعی دچار دوگانگی فرهنگی شدم..نبود ایرانی در اطراف من و دانشگاه باعث شده که کم بیش در مدتی کوتاه تاثیرات این موضوع را بر روی رفتار و حتی فارسی صحبت کردنم ببینم..شاید خودمم قبلا باورم نمیشد اما تغییر خیلی زود صورت میگیرد، و خود این موضوع برای من چالشی بزرگ است...درس خواندم هم تعریفی ندارد..به دلیل همین مشکلات کمتر درس میخوانم و نمراتمم بدک نیست اما با ایده آل هایم خیلی تفاوت دارد واسه همین تصمیم گرفتم که این ترم حتما معدل بالای 3.8 بگیرم تا بلکه بتوانم بورسی درست و درمان جور کنم، وضعیت ایران که تعریفی ندارد، معلوم نیست امروز فردا جنگ شود یا قحطی بیاید! خب امروز میخوام درباره ی تفاوت های کلی ششخصیتی ما ایرانی ها و آمریکایی ها صحبت کنیم...

دوشخصیتی بودن ما ایرانی ها

مساله ای که من بارها با آن در ایران دچار مشکل بودم، دوشخصیتی بودن اطرافیانم بود، این موضوع همیشه من رو آزار میداد و هیچ وقت چاره ای برایش نیافتم..اما برعکس ایرانی ها فرنگی ها در عین حفظ حریم شخصیشان تنها دارای یک شخصیت هستند..اما این 2 شخصیتی بودن و تک شخصیتی بودن به چه معناست؟

دوشخصیتی بودن به این معنی است که ما در کشور عزیزمون با افراد زیادی روبرو میشویم که در واقع دارای 2 شخصیت می باشند، آن ها در محیط کاز یک شخصیت دارند، دز محیط خانه یک شخصیت و در جمع دوستانشان یک شخصیت، در حالی که میتونم به جرات بگم این مورد در کشوری مانند آمریکا بسیار کمتر دیده میشود...

اما علت این موضوع دوشخصیتی بودن و تک شخصیتی بودن چیست؟

ما در ایران در کشوری قرار داریم، که با انواع تابوها روبرو میشویم و در واقع خیلی از رفتارها در کشور ما و یا در فرهنگ و دین رایج کشور ما بد قلمداد میشود، اما افراد زیادی به انجام آن مشغول هستند، و در واقع جریان فکری گذشته، سنت و دین و در واقع عقاید افراد مسن به عقاید جوانان ترجیح داده میشود، جوانان باید بر اساس نوع پوشش پدران و مادرنشان در گذشته قضاوت بشوند، بر اساس نوع دین رایج کشور رفتار و کردارشون قلمداد بشه و اصولا معیارهای زیادی برای قضاوت شخصیت فرد بر اساس آن وجود دارد و در صورتی که فرد مورد نظر با معیارهای رایج تطابق نداشته باشد، با تهمت های فراوان روبرو میشود و در یک کلام رسوای عالم و آدم میشود...در چنین شرایطی جو جامعه شما رو به سویی سوق میدهد که ناچار میشوید غرایز و خواسته های خود را پنهان کنید و با شخصیتی دروغین در جامعه ای به زندگی بپردازید که به معیارهای آن هیچ اعتقادی ندارید، و کم کم دروغ گفتن و زندگی چند شخصیتی در بین قضر چوان و کلا مردم کشور نهادینه میشود...این موضوع حتی در رفتارهای پدر و مادر و آموزش های آن ها به فرزاندشان نمود پیدا میکند و هنگامی که در کودکی به طور ساده نحوه ی شکل گیری یک فرزند رو از پدر و مادر خود میپرسید شما معمولا هیچ گاه پاسخی که باید رو دریافت نمی کنید و در واقع پدر و مادر ناخواسته از شما میخوان که خودتون این موضوع رو کشف کنید..چرا که این موضوع به نوعی تابو محسوب میشود...و این تابوها باعث میشود یک کودک در مواردی نتواند پدر و مادر خود رو نیز محرم خود بدونه...


اما شرایط در جامعه ی آمریکایی به طور کامل متفاوت است، در واقع در آمریکا دلیلی وجود ندارد که جوانان به دلیل خوش آمد قضر سالخورده و یا پایبندی به سنت و دین آن ها خود را در محدودیت قرار بدهند، و روی به زندگی چند شخصیتی بیاورند، در واقع اینجا شما اصولا مورد قضاوت نمیگیرید و این حق رو دارید تا در چارچوب قانون که موارد وسیعی رو در برمیگیره به دنیال غرایز و اهداف خودتون باشید، حال اگر این غرایز و اهداف در برهه هایی با عرایز و اهداف گروهی در تصاد باشد دلیل نمیشود که شما به غرایز و اهداف خود بی توجهی کنید و آن را سرکوب کنید و یا زندگی دوشخصیتی رو جایگزین این مساله کنید..

اما در واقع نتیجه این تک شخصیتی بودن و دوشخصیتی بودن چیست؟

این موضوع باعث شده که به طور مثال به جای اینکه افراد بر اساس مهارت هایشان در محیط کار مورد ارزیابی قرار بگیرند، بر اساس نوع تفکرات و اعتقادشان مورد قضاوت قرار بگیرند و بسیاری موارد دیگر...در چنین جامعه ای در حالی که شما هیچ گونه حریم شخصی ندارید و افراد به طور مدوام وارد محیط شخصی شما میشوند ناچار میشوید به خانواده، دوستان و حتی خودتان دروغ بگویید و گاهی دچار سردرگمی بشوید که به راستی خواسته هایتان از این زندگی چیست؟ اما در جامعه ی آمریکایی شما با رعایت شرایط و مقررات یک جامعه ی کوچک که شامل محیط کار یا آموزشی میشوید شخصیت مستقل خودتان را حفظ کنید و در واقع شما بر اساس تفکرات و اعتقادات خود قضاوت نمی شوید و به طور مثال در صورتی که شما در جوی نامعقول خارج از محیط کار دیده شده اید این موضوع باعث نمیشود که در محیط کار برای شما مشکلی پیش بیاید. در چنین جامعه ای شما دلیلی بر مخفی کردن شخصیت خود نمیبینید و حتی به آن افتخار می کنید در نتیجه سایر افراد این حق انتخاب را دارند که دوست، همسر یا حتی همکار خود را بر اساس این واقعیت ها انتخاب کنند در حالی که در کشور ما موارد زیادی دیده میشود که افراد در زندگی زناشویی، دوستی و رابطه ی پدر و مادر با فرزند دچار مشکل میشوند چرا که از ابندا 2 طرف شخصیت حقیقی خود را نشان نداده اند و یکی از شخصیت های دروغین خود را که مورد تایید جامعه است جایگزین شخصیت حقیقی خود می کند...

در واقع ما در ایران برای جامعه دور و بر خود زندگی می کنیم و بر اساس آن معیارها حال که در جامعه ی آمریکایی این موضوع به طور کامل متفاوت است...

چهارشنبه سوریتون مبارک....