22-04-2013, 10:21 PM
درود
با پوزش، من فکر نمی کنم اینها دلایلی برای تاخیر درازدواج باشند. هر برهه ای از زندگی مشکلات خاص خودش رو داره خیلی از چیزها هم سن خاص خودشو داره. هرگز دو نفر درسن 35 سالگی هیاهو وشادابی موردنیاز برای شروع زندگی مشترک، افزایش جذابیت زندگی و تحمل کردن شرایط سخت رو به مانند سن 27-8 سالگی ندارند، خانومها تا سن خاصی می تونند بدون ریسک صاحب فرزند بشوند و قسمت مهمی از زیبایی زندگی لذت نبرد و کسب تجربیات هست.
آیاکسی به صرف اینکه 10سال اگرجی ار ای بخونه و مقاله بده مثلا می تونه وارد هاروارد بشه به جای دانشگاه رنک 200، چنین معامله ای با زندگیش می کنه؟!ازدواج هم اگربرای شخص مهم باشه همینطوریه. روز بهروز موقعیت مالی و اجتماعی انسان ممکنه بهتر بشه اما سالهای رفته چی؟
نمی خوام ترویج صحت ازدواج کنم،می خوام بگم نسخه های شخصی رو نمی شه برای همه پیچید. برای کسی که ازدواج براش مهمه، باید پی مشکلاتش هم به تنش بزنه ولی خیلی بهتره ازدواج کنه و تقریبا این سنهایی که بچه ها پذیرش دکترا می گیرند مثل 26-30 به دلایل زیادی بهترین سن هست(حد قابل قبولی از پختگی،وجود مقدار قابل قبولی از هیجان، امکان پیداکردن فردی که هم مسیر هست و....)
با پوزش، من فکر نمی کنم اینها دلایلی برای تاخیر درازدواج باشند. هر برهه ای از زندگی مشکلات خاص خودش رو داره خیلی از چیزها هم سن خاص خودشو داره. هرگز دو نفر درسن 35 سالگی هیاهو وشادابی موردنیاز برای شروع زندگی مشترک، افزایش جذابیت زندگی و تحمل کردن شرایط سخت رو به مانند سن 27-8 سالگی ندارند، خانومها تا سن خاصی می تونند بدون ریسک صاحب فرزند بشوند و قسمت مهمی از زیبایی زندگی لذت نبرد و کسب تجربیات هست.
آیاکسی به صرف اینکه 10سال اگرجی ار ای بخونه و مقاله بده مثلا می تونه وارد هاروارد بشه به جای دانشگاه رنک 200، چنین معامله ای با زندگیش می کنه؟!ازدواج هم اگربرای شخص مهم باشه همینطوریه. روز بهروز موقعیت مالی و اجتماعی انسان ممکنه بهتر بشه اما سالهای رفته چی؟
نمی خوام ترویج صحت ازدواج کنم،می خوام بگم نسخه های شخصی رو نمی شه برای همه پیچید. برای کسی که ازدواج براش مهمه، باید پی مشکلاتش هم به تنش بزنه ولی خیلی بهتره ازدواج کنه و تقریبا این سنهایی که بچه ها پذیرش دکترا می گیرند مثل 26-30 به دلایل زیادی بهترین سن هست(حد قابل قبولی از پختگی،وجود مقدار قابل قبولی از هیجان، امکان پیداکردن فردی که هم مسیر هست و....)
تو را دوست می دارم
در آن دور دست بعید که رسالت اندامها پایان می پذیرد...
--
در فراسوهای عشق، تو را دوست می دارم،در فراسوهای پرده و رنگ..
در فراسوهای پیکرمان به من و عده دیداری بده (شاملو)
در آن دور دست بعید که رسالت اندامها پایان می پذیرد...
--
در فراسوهای عشق، تو را دوست می دارم،در فراسوهای پرده و رنگ..
در فراسوهای پیکرمان به من و عده دیداری بده (شاملو)