21-03-2016, 01:21 AM
خوب اینطوری که می بینم کاملا از حرف های من سوبرداشت شده پس اجازه بدین یه متمم اضافه کنم، ضمن همه ی حرف هایی که توی پست قبلی زدم هفته پیش که تمام کارهای اداریم توی اداره اقامت اینجا تموم شده بود و تقریبا استرس دیگه ای نداشتم، توی راه برگشت به خونه وقتی داشتم نزدیک غروب از روی پل روی رودخونه زیبای لیفی رد می شدم برای اول بار توی زندگیم با خودم فکر کردم که توی این لحظه من دیگه هیچی از زندگیم نمی خوام. یعنی برای من که همیشه آرزوم تحصیل توی یه محیط بین المللی بود واقعا چیزی بهتر از این شرایط رو نمی تونستم تصور کنم و این حس رو برای اولین بار توی زندگیم داشتم. پس خواهشا حرف های من رو اشتباه متوجه نشین. اومدن به کشور دیگه برای تحصیل اگر با دید واقع گرایانه و هدف مشخص باشه خیلی عالیه و اگر این شرایط رو داشته باشید غم غربت و دوری و این قضایا اصلا به چشم نمیاد. من اصلا هدفم از پست قبلی تقبیح خارج اومدن نبود بلکه می خواستم بگم که اگر عزم سفر کردید چشمتون باز باشه و با حساب و کتاب بیاین.