(17-12-2015, 04:53 PM)Torkan نوشته: درود
دوست من، اون 2 موردی که Automotive جان اشاره کردند مرتبط ترین تاپیکها بود ولی در حالت کلی اینکه اگر زمان به عقب برگرده ازدواج رو بر تحصیل ارجح خواهید دونست رو من از حرفاتون گرفتم.
نظر خود من اینه که این مسایل اصلا ربطی به هم ندارند. اینکه من نمیخوام ازدواج کنم و باید ارشدم تموم بشه بعد ازدواج نمیکنم چون دکترا باید بخونم بعد ازدواج نمیکنم تا هییت علمی بشم یا کار پیدا کنم به نظرم فرار از اصل قضیه هست. متاسفانه فرهنگ غالب بر مملکت هم مزید علت شده که دخترها هم اینطوری فکر کنند و ازدواج رو نوعی استثمار بدونن (البته تعمیم هم نمیدم). و صد البته با توجه به مسایلی که من هر روز دنبالش هستم و میخونم الان در ایران ازدواج واسه پسرها هم زیاد مهم نیست دیگه!
متاسفانه بیش از این نمیتونم بنویسم...
شما میگویید فرقی نداره. بله فرق نداره ولی بعد ازدواج تازه میبینید همون کسیکه ادم رو درک میکرد چند ماه بعد درک نمیکنه، اونجاش فرق میکنه.
چرا ازدواج کردن با یک خارجی مثلا اروپایی یا آمریکایی سخت تر هست. دوستان میگویند تفاوت فرهنگ. به نظر من یک عامل رو نادیده میگیریم. عامل مهم اینه که دخترها و پسرها از اوایل بچگی در کارهای اجتماعی با هم هستن و یه دفعه نمیان در دانشگاه تازه اونم به صورت محدود در جوی قرار گرفته و جو زده بشند و موارد زیادی که مشاهدی میکنیم و تاثیرش رو در جامعه گذاشته. خوب حالا شما بیا یه خارجی پیدا کن که از دوره دبستان دوست جنس مخالف نداشته باشه!
البته خوب بحث احساس هم مجزاست و خیلی مهمه.
دیگه بیش از این نمینویسم فقط اخرین چیزی که میگم اینه که شما جزو افرادی هستید که ازدواج رو انتخابی میدونید تا سرنوشت. در این صورت بله شما شاید این کار رو میکردید بهتر بود ولی باز هم ممکن بود الان بگید من اگر برگردم ازدواج نمیکردم!
خوشا به حال آنان که در این مساله همه چیز رو بدست سرنوشت سپرده اند...
بااحترام،
ترکان
ترکان عزیز
داستان اینجاست داخل کشور به دلیل مسایل فرهنگی ارتباط بین دختر و پسر بصورتی تعریف شده که اگر ازدواج نکرده باشند تنها بحث انحراف اخلاقی مطرح است غافل از اینکه این دو نفر تا قبل از ازدواج به دلایل مختلف اجتماعی شناخت کافی از اخلاق و روحیات هم ندارند. بحث خانواده ها ، اجتماع، فرهنگ ، مسایل مالی همه و همه مزید بر علت می شوند تا جوانهای مجرد نتوانند به شناخت لازم از هم برسند
با توجه به فشارهای روحی و روانی بسیاری که باید متحمل شوند طبعا همه دنبال فرار از مسیولیت ازدواج می روند. این دوستی که مطلب بالا را نوشتند در شهر من هستند و یکسال پیش در همین ماه ها منزل من مشغول نصیحت کردن بودند. جالب هست نه؟
اینور اب هم من چیزی که می بینم این هست که درسته جوانها از سن خرد سالی با هم بزرگ می شوند ولی وفاداری و مهربانی و گرمای خانواده را نمی دانند. امار بسیار بالای سینگل مادر ها نوعی نشانگر عدم پایبندی به خانواده و ندانستن ارزش ان است.
چیزی که من می بینم روابط بسیار بدون ازدواج از قبیل پارتنر، سامبو، ریلیشن شیپ و ... هست
نمی گم درسته یا غلط فقط فشار اجتماعی برای شروع زندگی یا اتمام ان وجود ندارد.
تنها عاملی که من را اذیت می کند رفتار مردانه زنهاست بنظر من دو پادشاه در یک اقلیم نتوانند. شاید اگر زنهای اروپایی کمی با محبت تر عمل می کردند و ریشه مهر و محبت را از سن کم در فرزندانشان قرار می دادند ثبات بیشتری می شد در بین خانواده هایشان دید. چون از نظر مالی و اقتصادی مشکل انچنان بحرانی نمی بینم. البته اینا مشاهدات من هست.
این مطلب هم کاملا درسته که جوانها در ایران از ازدواج فرار می کنند تا وقتی خانواده های دختر پسر را به عنوان حلال مشکلات دخترشان و کارخانه ضرب سکه می بینند همین اش هست و همین کاسه
[b]An investment in knowledge pays the best interest
لطفا سوالات خود را در فروم مطرح نمایید حتی شما دوست عزیز! لطفا بجای ارسال پست تشکر از گزینه "اضافه کردن به امتیاز کاربر". استفاده نمایید! [/b]
لطفا سوالات خود را در فروم مطرح نمایید حتی شما دوست عزیز! لطفا بجای ارسال پست تشکر از گزینه "اضافه کردن به امتیاز کاربر". استفاده نمایید! [/b]