برای حسن ختام دو تا از نطرات دوستانم را در اینجا می گذارم امیدوارم به جمع بندی خوبی برسیم
س:"مثلا جوانی مثل من که ۳۰ چند سال از عمرم را به تحصیل و کار به قول خودم پژوهشی گذراندم واقعا شرایط مالی نداشتم که بتونم خانواده تشکیل بدم تکلیفم چیست؟ یکی از دلایل عمده ای که دارم از اینجا می رم همین موضوع هست چه کسی دوست دارد جلو همسر و خانوادش سر افکنده باشه. بی عدالتی های اینجا و اینکه چون پسر کسی نیستم نتونستم هیات علمی بشم و یا در سازمانی درست حسابی استخدام بشم در حالی که همکلاسی ها و یا دوستانی بیسواد با رابطه توانستند شغلهای کلیدی بگیرند را هم اضافه کنید. به هر حال با همه قوا اماده شدم به محض رسیدن به کشور مقصدم همه انرژیم را برای خوشبخت کردن کسی که گفتم صرف کنم کسی که نمونه دختر فرهیخته ایرانی هست و انگیزه زندگی من! امیدوارم همه بتونن به خواسته های معقولشون و از همه مهمتر ارامش در زندگی برسن کاش میشد در کشور خودمً می ماندم و مجبور به کوچ به سر زمینی غریب نمی شدم"
ج:"راستش این سوال جوابش خیلی خیلی سخته. من واقعا غصه میخورم از دیدن اینکه جوونامون داره به همین راحتی جوونیشون تباه میشه و انرژی ازشون گرفته میشه و به چیزایی که حق هر آدمیه نمیرسن و دنبال چندرغاز باید چقدر سختی بکشن و آخرشم هفتشون گروی هشتشون باشه. من به شخصه فکر میکنم تا زمانیکه سیستممون به فرمایش شما مبتنی بر صلاحیت نیست امیدی هم به بهبود وجود نداره. متاسفانه یه جور روحیات غیر اخلاق مدارانه هم اونقدر بین اطرافیان زیاد شده که اگه آدم تصمیم بگیره جلوی بی قانونی ها و سیستم داغمونمون بایسته فقط خودش فنا میشه و پشتش همیشه خالی می مونه. واسه همین جواب سوال شما به نظر من در این شرایط همون کوچ اجباری هست. من که به خواهرای خودم هم توصیه ام همینه که بابا جوونیتون حیفه. پاشید برید جایی که رفاه و آزادی های فردی و صلاحیت مداری رو بهتون روا میبیینن. مگه چند بار میخوایم زندگی کنیم؟ کی از فردای خودش خبر داره که بشینیم به امید سالهای دور؟ و خلاصه اینکه دوست عزیز مطمئن باشید از رفتنتون پشیمون نخواهید بود. گرچه که دوری از سایر اعضای خانواده هم چیز کمی نیست و فقط از دور شاهد پیری والدین و چیزای ناخوشایندنی از این قبیل خواهیم بود اما باز در مجموع این عمر گذرا حیف تر از اینه که نفهمیم چی شد و کی تموم شد و چرا به این راحتی از همه چیز محروم موندیم. امیدوارم فرصت رسیدن به فرد مورد علاقه تون خیلی سریع فراهم بشه. ماها که نفس میکشیم از دست فرهنگ تشریفات و تجملات و مخارج پرست ایران. خدا قسمت بقیه هم بکنه."
ج:"متاسفانه شرایط اجتماعی و فرهنگی در ایران دست به دست هم داده تا اوضاع پیچیده تر و ازدواج بغرنجتر از همیشه بشه. ماها چه پسر و چه دختر اکثر معیارهای مشخص و واضحی نداریم فقط فکر میکنیم که داریم! حتی وقتی به ازدواج فکر میکنیم هنوز نمیدونیم دقیقا ازدواج قراره چی به ما بده، چه چیز زندگی ما رو بهتر یا تکمیل کنه. اکثرا فقط به خاطر ترس از تنهایی و حرف مردم ازدواج میکنن و یا مهرطلبی. نتیجه اش میشه آمار اسفناک طلاق. خانمها سالها برای استقلال و حقوق برابر جنگیدن و گفتن زن و مرد برابر باشن اما حالا خیلی هاشون حاضر نیستن از مهریه بگذرن و واقعا حقوق برابر رو بپذیرن. به عنوان یه زن متجدد و مستقل وارد زندگی میشن اما انتظاراتشون از زندگی انتظارات یه زن سنتیه که دائم باید حمایت مالی بشه. آقایون مدعی هستن که شرایط ازدواج براشون دشواره اما هنوز خیلی از آقایون ایرانی برای زن حقوق برابر قائل نیستن. حاضرن مهریه بپردازن اما همسرشون رو به عنوان یک انسان مستقل که نیاز به آقا بالاسر نداره بلکه یک همراه میخواد قبول نکنن. چند نفر از آقایون حاضرن در قبال نبودن مهریه به همسرشون حق طلاق بدن؟ باور کنید خیلی از ما فقط در حد حرف و طبق منافع خودمون روشن فکر هستیم. اگر حقیقت رو بپذیریم و به هم نگاه انسانی داشته باشیم ازدواج به یک معامله پایاپای و نفرت انگیز بدل نمیشه."
شاد باشید
س:"مثلا جوانی مثل من که ۳۰ چند سال از عمرم را به تحصیل و کار به قول خودم پژوهشی گذراندم واقعا شرایط مالی نداشتم که بتونم خانواده تشکیل بدم تکلیفم چیست؟ یکی از دلایل عمده ای که دارم از اینجا می رم همین موضوع هست چه کسی دوست دارد جلو همسر و خانوادش سر افکنده باشه. بی عدالتی های اینجا و اینکه چون پسر کسی نیستم نتونستم هیات علمی بشم و یا در سازمانی درست حسابی استخدام بشم در حالی که همکلاسی ها و یا دوستانی بیسواد با رابطه توانستند شغلهای کلیدی بگیرند را هم اضافه کنید. به هر حال با همه قوا اماده شدم به محض رسیدن به کشور مقصدم همه انرژیم را برای خوشبخت کردن کسی که گفتم صرف کنم کسی که نمونه دختر فرهیخته ایرانی هست و انگیزه زندگی من! امیدوارم همه بتونن به خواسته های معقولشون و از همه مهمتر ارامش در زندگی برسن کاش میشد در کشور خودمً می ماندم و مجبور به کوچ به سر زمینی غریب نمی شدم"
ج:"راستش این سوال جوابش خیلی خیلی سخته. من واقعا غصه میخورم از دیدن اینکه جوونامون داره به همین راحتی جوونیشون تباه میشه و انرژی ازشون گرفته میشه و به چیزایی که حق هر آدمیه نمیرسن و دنبال چندرغاز باید چقدر سختی بکشن و آخرشم هفتشون گروی هشتشون باشه. من به شخصه فکر میکنم تا زمانیکه سیستممون به فرمایش شما مبتنی بر صلاحیت نیست امیدی هم به بهبود وجود نداره. متاسفانه یه جور روحیات غیر اخلاق مدارانه هم اونقدر بین اطرافیان زیاد شده که اگه آدم تصمیم بگیره جلوی بی قانونی ها و سیستم داغمونمون بایسته فقط خودش فنا میشه و پشتش همیشه خالی می مونه. واسه همین جواب سوال شما به نظر من در این شرایط همون کوچ اجباری هست. من که به خواهرای خودم هم توصیه ام همینه که بابا جوونیتون حیفه. پاشید برید جایی که رفاه و آزادی های فردی و صلاحیت مداری رو بهتون روا میبیینن. مگه چند بار میخوایم زندگی کنیم؟ کی از فردای خودش خبر داره که بشینیم به امید سالهای دور؟ و خلاصه اینکه دوست عزیز مطمئن باشید از رفتنتون پشیمون نخواهید بود. گرچه که دوری از سایر اعضای خانواده هم چیز کمی نیست و فقط از دور شاهد پیری والدین و چیزای ناخوشایندنی از این قبیل خواهیم بود اما باز در مجموع این عمر گذرا حیف تر از اینه که نفهمیم چی شد و کی تموم شد و چرا به این راحتی از همه چیز محروم موندیم. امیدوارم فرصت رسیدن به فرد مورد علاقه تون خیلی سریع فراهم بشه. ماها که نفس میکشیم از دست فرهنگ تشریفات و تجملات و مخارج پرست ایران. خدا قسمت بقیه هم بکنه."
ج:"متاسفانه شرایط اجتماعی و فرهنگی در ایران دست به دست هم داده تا اوضاع پیچیده تر و ازدواج بغرنجتر از همیشه بشه. ماها چه پسر و چه دختر اکثر معیارهای مشخص و واضحی نداریم فقط فکر میکنیم که داریم! حتی وقتی به ازدواج فکر میکنیم هنوز نمیدونیم دقیقا ازدواج قراره چی به ما بده، چه چیز زندگی ما رو بهتر یا تکمیل کنه. اکثرا فقط به خاطر ترس از تنهایی و حرف مردم ازدواج میکنن و یا مهرطلبی. نتیجه اش میشه آمار اسفناک طلاق. خانمها سالها برای استقلال و حقوق برابر جنگیدن و گفتن زن و مرد برابر باشن اما حالا خیلی هاشون حاضر نیستن از مهریه بگذرن و واقعا حقوق برابر رو بپذیرن. به عنوان یه زن متجدد و مستقل وارد زندگی میشن اما انتظاراتشون از زندگی انتظارات یه زن سنتیه که دائم باید حمایت مالی بشه. آقایون مدعی هستن که شرایط ازدواج براشون دشواره اما هنوز خیلی از آقایون ایرانی برای زن حقوق برابر قائل نیستن. حاضرن مهریه بپردازن اما همسرشون رو به عنوان یک انسان مستقل که نیاز به آقا بالاسر نداره بلکه یک همراه میخواد قبول نکنن. چند نفر از آقایون حاضرن در قبال نبودن مهریه به همسرشون حق طلاق بدن؟ باور کنید خیلی از ما فقط در حد حرف و طبق منافع خودمون روشن فکر هستیم. اگر حقیقت رو بپذیریم و به هم نگاه انسانی داشته باشیم ازدواج به یک معامله پایاپای و نفرت انگیز بدل نمیشه."
شاد باشید
[b]An investment in knowledge pays the best interest
لطفا سوالات خود را در فروم مطرح نمایید حتی شما دوست عزیز! لطفا بجای ارسال پست تشکر از گزینه "اضافه کردن به امتیاز کاربر". استفاده نمایید! [/b]
لطفا سوالات خود را در فروم مطرح نمایید حتی شما دوست عزیز! لطفا بجای ارسال پست تشکر از گزینه "اضافه کردن به امتیاز کاربر". استفاده نمایید! [/b]