01-04-2014, 07:40 PM
سلام،
به نظر من اینکه پدر و مادرها واکنش اولیه شون مخالفت باشه کاملا طبیعیه چون ما هرچند سالمون هم که باشه بازم به چشم اونها بچه ایم و اونها می خوان که همیشه یجوری از بچه هاشون مواظبت کنند.
به نظر من جلب موافقتشون زمان می بره اما غیر ممکن نیست. در فرصت های گوناگون باهاشون صحبت کنید، ببینید که علت مخالفتشون چیه، اگه علت مشخص بشه خیلی راحت تر میشه توجیهشون کرد.
یه علت می تونه عدم اگاهی اونها از وضعیت علمی دانشگاه های ایران باشه، حرفی که خود من شنیدم: " مگه نمی تونی تو ایران دکترا بخونی؟" واقعا سخته ولی باید به نحوی بهشون توضیح بدید که وضعیت علمی دانشگاه های ایران اصلا برای شما راضی کننده نیست و شما با تحصیل در دانشگاه های خوب دنیا پیشرفت خیلی بهتری خواهید داشت. مقایسه امکانات و تسهیلاتی که دانشگاه های خارج در اختیار دانشجو می گذارند با دانشگاه های ایران هم مثمر ثمره.
مورد دیگه ای که می تونید بهشون توضیح بدید آینده شغلی و مالی بعد از اتمام تحصیلاته. به عنوان مثال من توضیح دادم که اگه من تو دکترا بخونم اولا در طول دوران تحصیلم درآمد ثابت و به دربخوری همچنان نخواهم داشت و بعد از اتمام تحصیلات هم امید چندانی نیست اما همین نکته که بدونند که در خارج از ایران به شما فاند و یا حقوق خوبی تعلق می گیره و بعدش هم می تونید اونجا کار با درآمد خوبی پیدا کنید قطعا دیدگاهشون تغییر میده. وضعیت نابسامان افتصادی امروز ایران چیزیه که خیلی راحت می تونید روش مانور بدید. واقعا کی از وضعیت فرداش تو ایران خبر داره؟
دانشجوهای موفقی رو که تو همین چند سال اخیر رفتند براشون مثال بزنید و بهشون معرفی کنید.
اگر نگرانیشون اینه که به مدت طولانی شما رو نبینند و با زندگی شما در خارج از ایران مخالفند، موافقتشون برای تحصیل و نه زندگی فعلا جلب کنید تا وقتی که شما درستون تموم بشه وقت خواهید داشت که نظرشون عوض کنید.
شما می تونید از پدرتون که موافق و مشوق شما هستند برای متقاعد کردن مادرتون کمک بگیرید. نکته مثبتیه که مشکلتون متقاعد کردن هر دو نیست.
من با صحبت کردن با مادرم تونستم متقاعدش کنم و به این نتیجه رسید که بهتره جلوی پیشرفت من نگیره. هرچند من در صحبت های بعدی متوجه شدم دغدغه هاش چیزهای دیگه ای بوده. پدرم هیچ وقت مخالفتش علنی نشون نمیده و این خودش خیلی بده و من همواره نگرانم که بعد از درست شدن همه چیز بخواد مانع من بشه اما من بازهم امیدم از دست نمیدم. اول توکلم به خداست و بعد هم روی حمایت و پشتیبانی بقیه اعضای خانواده ام حساب می کنم. به هرحال دست کشیدن از هدف به خاطر مخالفت بقیه و اتلاف وقت به دلیل نگران بودن کار درستی نیست. شما تلاش خودتون بکنید و بگذارید خانوادتون ببینید که شما چقدر برای رسیدن به هدفتون مصرید.
به نظر من اینکه پدر و مادرها واکنش اولیه شون مخالفت باشه کاملا طبیعیه چون ما هرچند سالمون هم که باشه بازم به چشم اونها بچه ایم و اونها می خوان که همیشه یجوری از بچه هاشون مواظبت کنند.
به نظر من جلب موافقتشون زمان می بره اما غیر ممکن نیست. در فرصت های گوناگون باهاشون صحبت کنید، ببینید که علت مخالفتشون چیه، اگه علت مشخص بشه خیلی راحت تر میشه توجیهشون کرد.
یه علت می تونه عدم اگاهی اونها از وضعیت علمی دانشگاه های ایران باشه، حرفی که خود من شنیدم: " مگه نمی تونی تو ایران دکترا بخونی؟" واقعا سخته ولی باید به نحوی بهشون توضیح بدید که وضعیت علمی دانشگاه های ایران اصلا برای شما راضی کننده نیست و شما با تحصیل در دانشگاه های خوب دنیا پیشرفت خیلی بهتری خواهید داشت. مقایسه امکانات و تسهیلاتی که دانشگاه های خارج در اختیار دانشجو می گذارند با دانشگاه های ایران هم مثمر ثمره.
مورد دیگه ای که می تونید بهشون توضیح بدید آینده شغلی و مالی بعد از اتمام تحصیلاته. به عنوان مثال من توضیح دادم که اگه من تو دکترا بخونم اولا در طول دوران تحصیلم درآمد ثابت و به دربخوری همچنان نخواهم داشت و بعد از اتمام تحصیلات هم امید چندانی نیست اما همین نکته که بدونند که در خارج از ایران به شما فاند و یا حقوق خوبی تعلق می گیره و بعدش هم می تونید اونجا کار با درآمد خوبی پیدا کنید قطعا دیدگاهشون تغییر میده. وضعیت نابسامان افتصادی امروز ایران چیزیه که خیلی راحت می تونید روش مانور بدید. واقعا کی از وضعیت فرداش تو ایران خبر داره؟
دانشجوهای موفقی رو که تو همین چند سال اخیر رفتند براشون مثال بزنید و بهشون معرفی کنید.
اگر نگرانیشون اینه که به مدت طولانی شما رو نبینند و با زندگی شما در خارج از ایران مخالفند، موافقتشون برای تحصیل و نه زندگی فعلا جلب کنید تا وقتی که شما درستون تموم بشه وقت خواهید داشت که نظرشون عوض کنید.
شما می تونید از پدرتون که موافق و مشوق شما هستند برای متقاعد کردن مادرتون کمک بگیرید. نکته مثبتیه که مشکلتون متقاعد کردن هر دو نیست.
من با صحبت کردن با مادرم تونستم متقاعدش کنم و به این نتیجه رسید که بهتره جلوی پیشرفت من نگیره. هرچند من در صحبت های بعدی متوجه شدم دغدغه هاش چیزهای دیگه ای بوده. پدرم هیچ وقت مخالفتش علنی نشون نمیده و این خودش خیلی بده و من همواره نگرانم که بعد از درست شدن همه چیز بخواد مانع من بشه اما من بازهم امیدم از دست نمیدم. اول توکلم به خداست و بعد هم روی حمایت و پشتیبانی بقیه اعضای خانواده ام حساب می کنم. به هرحال دست کشیدن از هدف به خاطر مخالفت بقیه و اتلاف وقت به دلیل نگران بودن کار درستی نیست. شما تلاش خودتون بکنید و بگذارید خانوادتون ببینید که شما چقدر برای رسیدن به هدفتون مصرید.
(01-04-2014, 06:28 PM)'immun' نوشته: سلام
من پدرم با رفتنم مشکلی نداره حتی تشویقم میکنه،ولی مادرم مخالفه هیچ رقمه هم کوتاه نمیاد
خواهش میکنم کمکم کنید من گیر کردم
وقتی روزگار سخت میشه جرات کن و از اون سخت تر شو.