ظاهرا لینک مربویطه مشکل داره مطالبش منتقل کردم اینجا امیدوارم فونتش بهم نریخته باشه!!
چكيده
Jorge E. Hirsch در سال 2005 ميلادي، شاخصي را با عنوان h index ابداع كرده است كه به وسيلة آن، بازده علمي دانشمندان و محققان، با عدد نشان داده ميشود. در اين مقاله، تعريف h index همراه با مثالي از بانك اطلاعاتي Scopus، براي درك بهتر تعريف، ارائه شده است. در بخشي از اين مقاله، سه بانك اطلاعاتي Google Scholar، Scopus و ISI Web of Science به عنوان منابعي كه براي دستيابي به h index ميتوان در آنها جستجو كرد، معرفي شدهاند. در بخش ديگري از اين مقاله مراحل دستيابي به h index كه بهطور خودكار در بانك اطلاعاتي Scopus محاسبه ميشود، با مثال، ارائه شده است. در پايان مقاله، چگونگي محاسبة h index، بهطور دستي، و با يك مثال بيان گرديده است.
مقدمه
ملاك ارزيابي هر پژوهشگر تاكنون عامل تأثير[1] نشريههايي بوده كه پژوهشگر در آنها، مقالههايي داشته است. عامل تأثير نشريهها، هر چند مي تواند معياري براي سنجش كيفيت آنها باشد شاخص دقيقي براي سنجش بازده علمي محققان نيست؛ زيرا ممكن است از نويسندهاي، در نشرياتبا عامل تأثير بالا، مقالههايي چاپ شده باشد كه در طول ساليان متمادي، ستنادي به آنها نشده باشد. با اين شيوة ارزيابي، اين نويسنده، از نظرعلمي با نويسندگان ديگري كه در آن نشريهها، مقالههايي پراستناد و مؤثر دارند، همتراز ميشود و اين، منطقي به نظر نمي رسد. در دو سال اخير، در جهان،شاخصي جديد براي ارزيابي مقالههاي محققان ابداع شده است. اين شاخص جديد، h index نام دارد كه پروفسور علم فيزيك به نام Jorge E. Hirschآن را پيشنهاد كرده است. هدف اين مقاله، بررسي اين شاخص است. در اين بررسي، ضمن استفاده از منابع ذكر شده در پايان مقاله، براي درك بهتر و رفع اشكال دربارة مفهوم h index، نگارنده، با بخش گفتگوي مستقيم بانك اطلاعاتي [2] Scopus و نيز از طريق پست الكترونيكي با مبدع اين شاخص، (Hirsch) ارتباط برقرار كرده كه مفيد بوده است.
h index چيست؟
"A scientist has index h if h of his/her Np[4] papers have at least h citations each, and the other (Np – h) papers have no more than h citations each."
ترجمة اين تعريف، چنين است:«دانشمندي شاخص h را دارد كه h مقاله از كل مقالههايي كه در طول n سال منتشر كرده است، حداقل h استناد داشته باشد (هر كدام از آن h مقاله، h استناد داشته باشد) و مقالههاي ديگر او بيشتر از h استناد نداشته باشد. (هر كدام از مقالههاي ديگر او بيشتر از h استناد نداشته باشد)».
به عنوان مثال، وقتي h indexيك محقق، 7 است؛ بدين معناست كه از ميان تعداد كل مقالههايي كه او منتشر كرده است، 7 مقالة او، هر كدام، حداقل 7 استناد دارد و بقية مقالههاي او،
هيچ كدام، بيشتر از 7 استناد ندارند و يا در مثالي بسيار ساده، وقتيh index يك محقق، 1 است، بدين معناست كه از ميان تعداد كل مقالههايي كه او منتشر كرده، يكي حداقل 1استناد دارد و بقيه هيچ كدام بيشتر از 1 استناد ندارند.
Hirsch در بررسيهاي خود نشان داده است كه hبر معيارهاي عددي ديگري كه معمولاً براي ارزيابي بازده علمي يك محقق
استفاده مي شود، برتري دارد. در زير، دو مورد از اين معيارها و مزايا و معايب آنها از نظر Hirsch آمده است:
1- تعداد كل مقالهها:
مزيت: قدرت توليد را محاسبه مي كند.
اشكال: اهميت و تأثير مقالهها را نميسنجد.
2- تعداد كل استنادها:
مزيت: تأثير كامل را ميسنجد.
اشكال: پيداكردن آن، مشكل است و نيز به مقالههاي مروري[5] با استناد بسيار در مقابل مقالههاي تحقيقي جديد و بديع، ارزش بسيار بيشتري مي دهد.
Hirsch استدلال مي كند كه دو محقق با hمشابه، از نظر علمي، همتراز هستند؛ حتي اگر تعداد كل مقالههايشان، ياتعداد كل استنادهايشان، بسيار متفاوت باشد. بر عكس، دو محقق (با سن علمي مشابه) با تشابه در تعداد كل مقالههاي منتشر شده، يا تشابه در تعداد كل استنادها و ارزشهاي h بسيار متفاوت، از نظر علمي، هم رتبه نيستند و محققي كه h بالاتري دارد، احتمالاً دانشمند ماهرتري است.
براي دستيابي به h index، در چه منابعي مي توان جستجو كرد؟
سه بانك اطلاعاتي استنادي وجود دارد كه در آنها h محاسبه مي شود: Google Scholar، Scopus و ISI Web of Science . با استفاده از بانك اطلاعاتي اينترنتي رايگان Google Scholar، h index بهطور دستي تعيين مي شود؛ در صورتي كه دو بانك اطلاعاتي ديگر كه با پرداخت حق اشتراك، قابل استفادهاند، h index را بهطور خودكار محاسبه ميكنند و در اختيار قرار مي دهند. هر كدام از اين بانكهاي اطلاعاتي، احتمالاً h متفاوتي براي هر محقق خاص ارائه مي كنند. علت اين موضوع بررسي و مشخص شد كه بانك اطلاعاتي ISI Web of Science ، نشريههاي زيادي را پوشش ميدهد؛ اما پوشش آن از نظر كنفرانسهاي با تأثير بالا، غني نيست. بانك اطلاعاتي Scopus بهتر از ISI Web of Science كنفرانسها را پوشش ميدهد؛ اما پوشش آن از نظر انتشارات قبل از سال 1992 ميلادي، ضعيف است. Google Scholar بهترين پوشش را از نظر كنفرانسها و نشريهها دارد (اگر چه همه را پوششنميدهد)؛ اما انتشارات قبل از سال 1990 را محدود كرده است.[6]نبايد فراموش كرد كه محتواي همة بانكهاي اطلاعاتي، بخصوص Google Scholarپيوسته تغيير ميكند؛ بنابراين هر تحقيقي دربارة محتواي بانكهاي اطلاعاتي،با گذشت زمان، از رونق ميافتد. پيشنهاد شده است براي مقابله با تفاوتهاييكه گاهي در hيك محقق خاص در بانكهاي اطلاعاتي استنادي ديده ميشود، اينطور تصور كنيد كه كميّتهاي منفي اشتباه در بانكهاي اطلاعاتي، مشكل آفرين تر هستند تا كميتهاي مثبت اشتباه و از ميان آنها ماكزيمم h اندازه گيري شده براي يك محقق، انتخاب شود
Jorge E. Hirsch در سال 2005 ميلادي، شاخصي را با عنوان h index ابداع كرده است كه به وسيلة آن، بازده علمي دانشمندان و محققان، با عدد نشان داده ميشود. در اين مقاله، تعريف h index همراه با مثالي از بانك اطلاعاتي Scopus، براي درك بهتر تعريف، ارائه شده است. در بخشي از اين مقاله، سه بانك اطلاعاتي Google Scholar، Scopus و ISI Web of Science به عنوان منابعي كه براي دستيابي به h index ميتوان در آنها جستجو كرد، معرفي شدهاند. در بخش ديگري از اين مقاله مراحل دستيابي به h index كه بهطور خودكار در بانك اطلاعاتي Scopus محاسبه ميشود، با مثال، ارائه شده است. در پايان مقاله، چگونگي محاسبة h index، بهطور دستي، و با يك مثال بيان گرديده است.
مقدمه
ملاك ارزيابي هر پژوهشگر تاكنون عامل تأثير[1] نشريههايي بوده كه پژوهشگر در آنها، مقالههايي داشته است. عامل تأثير نشريهها، هر چند مي تواند معياري براي سنجش كيفيت آنها باشد شاخص دقيقي براي سنجش بازده علمي محققان نيست؛ زيرا ممكن است از نويسندهاي، در نشرياتبا عامل تأثير بالا، مقالههايي چاپ شده باشد كه در طول ساليان متمادي، ستنادي به آنها نشده باشد. با اين شيوة ارزيابي، اين نويسنده، از نظرعلمي با نويسندگان ديگري كه در آن نشريهها، مقالههايي پراستناد و مؤثر دارند، همتراز ميشود و اين، منطقي به نظر نمي رسد. در دو سال اخير، در جهان،شاخصي جديد براي ارزيابي مقالههاي محققان ابداع شده است. اين شاخص جديد، h index نام دارد كه پروفسور علم فيزيك به نام Jorge E. Hirschآن را پيشنهاد كرده است. هدف اين مقاله، بررسي اين شاخص است. در اين بررسي، ضمن استفاده از منابع ذكر شده در پايان مقاله، براي درك بهتر و رفع اشكال دربارة مفهوم h index، نگارنده، با بخش گفتگوي مستقيم بانك اطلاعاتي [2] Scopus و نيز از طريق پست الكترونيكي با مبدع اين شاخص، (Hirsch) ارتباط برقرار كرده كه مفيد بوده است.
h index چيست؟
h index شاخصي است كه هم قدرت توليد علمي يك محقق و هم تأثير علمي[3] او را با عدد نشان ميدهد. به عبارت ديگر، h index،
نتيجة تناسب بين تعداد مدارك منتشر شده و تعداد استنادهاي هر مدرك است. اين شاخص، علاوه بر سنجش قدرت توليد و تأثير علمي يك محقق، براي سنجش قدرت توليد و تأثير علمي گروهي از محققان، مثلاً محققان يك گروه دانشگاهي، يا يك كشور نيز به كار ميرود. h index،محققان مؤثر را از آنهايي كه صرفاً مقالههاي زيادي منتشر مي كنند، متمايز ميكند. همچنين، تحت تأثير مقالههاي موردي كه استنادهاي بسيار دارند، قرار نمي گيرد. اين شاخص، بهطور معقول و صحيح، فقط براي مقايسة دانشمندانيبه كار مي رود كه در يك زمينة موضوعي فعاليت ميكنند.h index در
سال 2005 ميلادي، به عنوان ابزاري براي مشخص كردن فيزيكدانان نظري تراز ا ول پيشنهاد شد. مبدع اين شاخص، آن را اينگونه تعريف مي كند:نتيجة تناسب بين تعداد مدارك منتشر شده و تعداد استنادهاي هر مدرك است. اين شاخص، علاوه بر سنجش قدرت توليد و تأثير علمي يك محقق، براي سنجش قدرت توليد و تأثير علمي گروهي از محققان، مثلاً محققان يك گروه دانشگاهي، يا يك كشور نيز به كار ميرود. h index،محققان مؤثر را از آنهايي كه صرفاً مقالههاي زيادي منتشر مي كنند، متمايز ميكند. همچنين، تحت تأثير مقالههاي موردي كه استنادهاي بسيار دارند، قرار نمي گيرد. اين شاخص، بهطور معقول و صحيح، فقط براي مقايسة دانشمندانيبه كار مي رود كه در يك زمينة موضوعي فعاليت ميكنند.h index در
"A scientist has index h if h of his/her Np[4] papers have at least h citations each, and the other (Np – h) papers have no more than h citations each."
ترجمة اين تعريف، چنين است:«دانشمندي شاخص h را دارد كه h مقاله از كل مقالههايي كه در طول n سال منتشر كرده است، حداقل h استناد داشته باشد (هر كدام از آن h مقاله، h استناد داشته باشد) و مقالههاي ديگر او بيشتر از h استناد نداشته باشد. (هر كدام از مقالههاي ديگر او بيشتر از h استناد نداشته باشد)».
به عنوان مثال، وقتي h indexيك محقق، 7 است؛ بدين معناست كه از ميان تعداد كل مقالههايي كه او منتشر كرده است، 7 مقالة او، هر كدام، حداقل 7 استناد دارد و بقية مقالههاي او،
هيچ كدام، بيشتر از 7 استناد ندارند و يا در مثالي بسيار ساده، وقتيh index يك محقق، 1 است، بدين معناست كه از ميان تعداد كل مقالههايي كه او منتشر كرده، يكي حداقل 1استناد دارد و بقيه هيچ كدام بيشتر از 1 استناد ندارند.
Hirsch در بررسيهاي خود نشان داده است كه hبر معيارهاي عددي ديگري كه معمولاً براي ارزيابي بازده علمي يك محقق
استفاده مي شود، برتري دارد. در زير، دو مورد از اين معيارها و مزايا و معايب آنها از نظر Hirsch آمده است:
1- تعداد كل مقالهها:
مزيت: قدرت توليد را محاسبه مي كند.
اشكال: اهميت و تأثير مقالهها را نميسنجد.
2- تعداد كل استنادها:
مزيت: تأثير كامل را ميسنجد.
اشكال: پيداكردن آن، مشكل است و نيز به مقالههاي مروري[5] با استناد بسيار در مقابل مقالههاي تحقيقي جديد و بديع، ارزش بسيار بيشتري مي دهد.
Hirsch استدلال مي كند كه دو محقق با hمشابه، از نظر علمي، همتراز هستند؛ حتي اگر تعداد كل مقالههايشان، ياتعداد كل استنادهايشان، بسيار متفاوت باشد. بر عكس، دو محقق (با سن علمي مشابه) با تشابه در تعداد كل مقالههاي منتشر شده، يا تشابه در تعداد كل استنادها و ارزشهاي h بسيار متفاوت، از نظر علمي، هم رتبه نيستند و محققي كه h بالاتري دارد، احتمالاً دانشمند ماهرتري است.
براي دستيابي به h index، در چه منابعي مي توان جستجو كرد؟
سه بانك اطلاعاتي استنادي وجود دارد كه در آنها h محاسبه مي شود: Google Scholar، Scopus و ISI Web of Science . با استفاده از بانك اطلاعاتي اينترنتي رايگان Google Scholar، h index بهطور دستي تعيين مي شود؛ در صورتي كه دو بانك اطلاعاتي ديگر كه با پرداخت حق اشتراك، قابل استفادهاند، h index را بهطور خودكار محاسبه ميكنند و در اختيار قرار مي دهند. هر كدام از اين بانكهاي اطلاعاتي، احتمالاً h متفاوتي براي هر محقق خاص ارائه مي كنند. علت اين موضوع بررسي و مشخص شد كه بانك اطلاعاتي ISI Web of Science ، نشريههاي زيادي را پوشش ميدهد؛ اما پوشش آن از نظر كنفرانسهاي با تأثير بالا، غني نيست. بانك اطلاعاتي Scopus بهتر از ISI Web of Science كنفرانسها را پوشش ميدهد؛ اما پوشش آن از نظر انتشارات قبل از سال 1992 ميلادي، ضعيف است. Google Scholar بهترين پوشش را از نظر كنفرانسها و نشريهها دارد (اگر چه همه را پوششنميدهد)؛ اما انتشارات قبل از سال 1990 را محدود كرده است.[6]نبايد فراموش كرد كه محتواي همة بانكهاي اطلاعاتي، بخصوص Google Scholarپيوسته تغيير ميكند؛ بنابراين هر تحقيقي دربارة محتواي بانكهاي اطلاعاتي،با گذشت زمان، از رونق ميافتد. پيشنهاد شده است براي مقابله با تفاوتهاييكه گاهي در hيك محقق خاص در بانكهاي اطلاعاتي استنادي ديده ميشود، اينطور تصور كنيد كه كميّتهاي منفي اشتباه در بانكهاي اطلاعاتي، مشكل آفرين تر هستند تا كميتهاي مثبت اشتباه و از ميان آنها ماكزيمم h اندازه گيري شده براي يك محقق، انتخاب شود
ما فراموش شده گانیم جز نعره صدایی نیست...
ما زنده کفن شده گانیم جز دریدن راهی نیست..
ما زنده کفن شده گانیم جز دریدن راهی نیست..