13-06-2011, 06:27 AM
سال ۲۰۰۸ موقعی که من دانشجو بودم Bob Colwell که معمار اصلی پردازندههای Pentium اینتل بوده به دانشگاه UCI اومد و در مورد این که چجوری مهندس خوبی باشیم صحبت کرد. یادمه که صحبتش رو با نشون دادن عکس یک هواپیمای شخصی، یک قایق تفریحی مجلل، یک خونه بسیار شیک و بزرگ، و یک اتومبیل اسپرت شروع کرد و گفت اگر به دنبال این چیزها هستید، اشتباه کردید که دنبال رشتههای مهندسی رفتید! بعد عکس یک خونه خوب و یک ماشین خوب رو نشون داد و گفت اگر دنبال اینها هستید درست اومدید. البته مثالهای نقض زیادی میشه برای صحبتهای ایشون پیدا کرد و گفت که مثلا بیل گیتس، استیو جابز، لری پیج، سرگئی برین و ... همگی مهندس هستند و همگی میلیاردند، ولی اینها رو میشه استثنا تلقی کرد. کشور امریکا امکان دسترسی به شرایط اقتصادی فوقالعاده رو ایجاد میکنه، اما احتمالا اگر دنبال اون شرایط هستید نباید دنبال درس و تحصیل باشید. همه این افراد بین درس و پول، دومی رو انتخاب کردند و بسیاری از این افراد نتونستند تحصیلاتشون رو به اتمام برسونند.
من نمیتونم در مورد این که چه باید کرد تا به شرایط اقتصادی فوقالعاده رسید نظر بدم، اما اونچه که در زندگی بسیاری از پولدارهای امریکایی میشه دید، در کنار هوش و استعداد در زمینه کاری خودشون، ریسکپذیری بالا، تلاش زیاد و شانسه. شما وقتی زندگی بعضی از این افراد رو نگاه میکنید میبینید که بعضیهاشون بارها و بارها شکستهای وحشتناکی خوردهاند، اما تسلیم نشدهاند و ادامه دادهاند.
رسیدن به چنین شرایطی ساده نیست و برای مهاجرین سختتر هم هست، اما غیرممکن نیست. نمونهای که همتون میشناسید خانم انوشه انصاری هستند که از طریق رشتههای مهندسی ثروت بسیار زیادی کسب کردند. در عین این که رسیدن به این شرایط ممکن هست، به عقیده من هدف شما نباید چیزی باشه که احتمال رسیدن بهش بسیار بسیار کمه و فاکتورهای زیادی که از اختیار شما خارجه درش دخیله. منظورم این نیست که برای رسیدن به چنین شرایطی تلاش نکنید و این موضوع رو فراموش کنید، بلکه منظورم اینه که اهداف واقعبینانهتری پیدا کنید و همون طور که محسن هم اشاره کرد ببینید که به چه دلیل نمیخواهید در ایران بمونید و به چه دلیل از شرایط فعلی ناراضی هستید و چرا فکر میکنید که کشور دیگهای شرایط شما رو بهبود خواهد بخشید.
من نمیتونم در مورد این که چه باید کرد تا به شرایط اقتصادی فوقالعاده رسید نظر بدم، اما اونچه که در زندگی بسیاری از پولدارهای امریکایی میشه دید، در کنار هوش و استعداد در زمینه کاری خودشون، ریسکپذیری بالا، تلاش زیاد و شانسه. شما وقتی زندگی بعضی از این افراد رو نگاه میکنید میبینید که بعضیهاشون بارها و بارها شکستهای وحشتناکی خوردهاند، اما تسلیم نشدهاند و ادامه دادهاند.
رسیدن به چنین شرایطی ساده نیست و برای مهاجرین سختتر هم هست، اما غیرممکن نیست. نمونهای که همتون میشناسید خانم انوشه انصاری هستند که از طریق رشتههای مهندسی ثروت بسیار زیادی کسب کردند. در عین این که رسیدن به این شرایط ممکن هست، به عقیده من هدف شما نباید چیزی باشه که احتمال رسیدن بهش بسیار بسیار کمه و فاکتورهای زیادی که از اختیار شما خارجه درش دخیله. منظورم این نیست که برای رسیدن به چنین شرایطی تلاش نکنید و این موضوع رو فراموش کنید، بلکه منظورم اینه که اهداف واقعبینانهتری پیدا کنید و همون طور که محسن هم اشاره کرد ببینید که به چه دلیل نمیخواهید در ایران بمونید و به چه دلیل از شرایط فعلی ناراضی هستید و چرا فکر میکنید که کشور دیگهای شرایط شما رو بهبود خواهد بخشید.
«ارزش زندگی میتواند با توانایی فرد برای تغییر سرنوشت انسانهایی که در موقعیت پایینتری از وی قرار دارند، اندازهگیری شود.» --Bill Strickland
لطفا سوالاتتون رو در فروم بپرسید و از پیام خصوصی برای این منظور استفاده نکنید. در صورتی که مایلید من به سوال شما پاسخ بدم @Babak رو در متن سوال قرار بدید.
چنانچه با ساختار فروم آشنا نیستید و نمیدونید سوالتون رو کجا بپرسید، سوالتون رو در این موضوع مطرح کنید تا مشاوران شما رو راهنمایی کنند.
لطفا سوالاتتون رو در فروم بپرسید و از پیام خصوصی برای این منظور استفاده نکنید. در صورتی که مایلید من به سوال شما پاسخ بدم @Babak رو در متن سوال قرار بدید.
چنانچه با ساختار فروم آشنا نیستید و نمیدونید سوالتون رو کجا بپرسید، سوالتون رو در این موضوع مطرح کنید تا مشاوران شما رو راهنمایی کنند.