(19-11-2011, 02:17 AM)khorshid20 نوشته: راستش من پروپوزال ارشدمو که خودم ننوشتم استادم نوشت.یعنی همه همکلاسیام همینجوری بودن.که اونم 4-5 خط شد نه 2 صفحه.ضمنا گفتم فیلد مورد نظر با فیلد ارشدم یه مقدار متفاوته.اصلا مگه اونا تعیین نمی کنن که می خوان چیکار کنن؟ینی من باید بگم قراره چیکار کنم؟گیج شدم!این خیلی بده که استادتون نوشت به هر حال شاید به همین دلیله که احتمالا دوست ندارید موضوعتون رو و میخاید که عوضش کنید...
به هر حال به نظرم الان پروپوزال یه چیزی تو مایه های آش کشک خاله هست! که بنویسید و ننویسید... ؛)
پروپوزال ممکنه دقیقا موضوع آینده ی شما نباشه اما به هر حال اولا توانایی شما در استفاده از تئوری های موجود و شروع به تحقیق علمی رو نسبتا نشون میده و دوما تا حد زیادی نشون میده که شما روی چه موضوعی میخاید کار کنید... این هم خیلی مهمه چون اگه به فیلد کاری اون استاده بخوره قبولتون میکنه....
مثلا یه استادی به طراحی صورتک های چتی علاقمنده و شما توی پروپوزال مینویسید که میخاید روی جنگلداری کار کنید!! خب نمیخوره دیگه!! اما اگه بنویسید میخاید روی اثر چت بر زندگی انسان ها تحقیق کنید یه موضوع مشابه میشه و ممکنه قبولتون کنه...
البته خداییش مثالم خیلی جالب نبود!! اما امیدوارم منظور رو رسونده باشم...
اگه بخام راه حل عملی در رابطه با اینکه چطوری پروپوزال بنویسید بدم باید بگم که به نظر من اول موضوع مورد علاقه خودتون رو مشخص کنید و بعدش مقاله های علمی در همون موضوع رو بگیرید و بخونید و ببینید روی چه موضوعی الان نیاز به تحقیق هست...
البته کلمه موضوع رو باید توضیح بدم که اول یه موضوع کلی انتخاب میکنید بعد از تحقیق میرسید به یه موضوع کاملا جزئی در حد یه سوال کاملا مشخص و واضح... پس از این مرحله میتونید برید روی متدتون کار کنید که به مراتب راحت تره!! و البته سختی های خودش رو داره... اون تاپیکی که پژمان داده خیلی خوبه برای اینکه کمکتون کنه...
به نظر من بهترین مثال برای ریسیرچ پروپوزال که دم دست باشه قسمت اول مقالات علمی هست که تئوری رو بررسی میکنه و اصطلاحا بهش میگن: literature review...
و بعدش هم متدلوژی که برای پروپوزال لازمه... البته معمولا متدلوژیتون بیشتر توسط استاد ها تغییر میکنه...
موفق باشید

راه های آمدن یادم نماند لیک رمزی بر تو ما خواهیم خواند
گوش را بگذار آنگه گوشدار هوش را بر بند و آنگه هوشدار
می نگویم زانکه خامی تو هنوز در بهاری تو ندیدستی تموز
گوش را بگذار آنگه گوشدار هوش را بر بند و آنگه هوشدار
می نگویم زانکه خامی تو هنوز در بهاری تو ندیدستی تموز