آکادمیا کافه
تجربیات زندگی در آمریکا - نسخه قابل چاپ

+- آکادمیا کافه (https://www.academiacafe.com/pf)
+-- انجمن: کشورها (https://www.academiacafe.com/pf/Forum-%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1%D9%87%D8%A7)
+--- انجمن: ایالات متحده آمریکا (https://www.academiacafe.com/pf/Forum-%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%AA%D8%AD%D8%AF%D9%87-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7)
+---- انجمن: زندگی و کار در آمریکا (https://www.academiacafe.com/pf/Forum-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%88-%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7)
+---- موضوع: تجربیات زندگی در آمریکا (/Thread-%D8%AA%D8%AC%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7)

صفحات 1 2 3 4 5


تجربه دانشجویان محصل ایرانی در امریکا و اقامت پس از تحصیل - yasin3x - 24-11-2016

در این موضوع از دوستانی که در دانشگاه های امریکا پذیرش گرفته و در اونجا در حال تحصیل هستند و کسانی که پس از تحصیلشون در اونجا اقامت دارند خواهش میشه که تجربه ی خودشون از زندگی دانشجویی در امریکا و تجربشون در  اقامت پس از تحصیلشون و نکاتی که یک ایرانی پس از ورود به اونجا و درحین تحصیلش باید رعایت کنه و تجربشون در تحصیل و ذکر نام دانشگاهشون و ایالتی که تحصیل دارن مزایا و معایب رو در اختیار دیگر دوستانی که میخوان از دانشگاه های امریکا پذیرش بگیرن بزارن تا بتونن استفاده کنن که بسیار میتونه مفید باشه و کمک بکنه.تشکر


RE: تجربه دانشجویان محصل ایرانی در امریکا و اقامت پس از تحصیل - Torkan - 25-11-2016

@yasin3x

یکی از دوستان در مورد رشته معماری در ایالات متحده نظر دادن که خودشون البته در ایالات متحده درس میخونن الان. برای اینکه این تاپیک داغ بشه میذارم اینجا تا شاید ادامه پیدا کنه بحث. با اجازه ایشون:
تحصیلات معماری هم گرونه و هم جز سخت ترین رشته های اینجاس، من اصلا توصیه نمی کنم کسی همچین کاری کنه مگه اینکه واقعا شیفته ی محیط آکادمیک و رشته ی معماریه. دارم شرایط رو می سنجم تا ببینم میتونم تغییری ایجاد کنم یا نه .

بااحترام،
ترکان


RE: تجربه دانشجویان محصل ایرانی در امریکا و اقامت پس از تحصیل - yasin3x - 26-11-2016

@[b]Torkan[/b]
مدیر ترکان من هم یک نمونه میزارم تا بلکه دوستان تشویق بشن تجربه های خودشونو بزارن ...

✅ ایالت کالیفرنیا ، آمریکا

? توضیحات یکی از هموطنان خوبمون که چندسالی است مشغول به تحصیل و کار است را در رابطه با زندگی در این ایالت با شما درمیان می گذاریم ????
—-------------------------------------
من سعی میکنم فشرده نکات مثبت و منفی اینجا رو بگم: 
آره درسته. هیچ جای کالیفرنیا محیط شهری که حتی قابل رقابت با نیویورک یا شیکاگو باشه رو پیدا نمی کنید! چون اصلا سبک زندگی شون متفاوته و دوست ندارن که اونجوری باشن.. من خودم چند ماه پیش که یه سفر رفته بودم Denver تازه متوجه این موضوع شدم. و البته میدونم شیکاگو و نیویورک کلا داستانشون فرق میکنه.. اما این بحث کاملا سلیقه ایه دیگه.. 
کالیفرنیا خاصیتش اینه که از جنوبی ترین جاش که سن دیگو باشه تا شمالی ترین شهر که میشه همون SF شرایط یه جوره..
اینو به این دلیل میگم که ما تا وقتی تو مرکز شهر Denver بودیم همه چی خوب بود. تا یه کم از شهر فاصله میگرفتی شبیه فیلم ترسناک ها میشد.. یه سری مناطقی که حتی دوست نداشتی بمونی اونجا چه برسه به زندگی..
در مورد ماشین هم دقیقا همینه و بدون ماشین اینجا زندگی خیلی سخته. چون مسافت ها زیاده. حتی شما خرید نمی تونید بکنید بدون ماشین مگر اینکه نزدیک مرکز خرید خونه بگیرید ( کاری که من کردم - مجبور شدم سر این قضیه خونه ام رو عوض کنم حتی ) اما اینجا بعد یه مدت حداکثر یک سال همه میتونن ماشین دار بشن. چیز مهمی نیست..

دلیل اینکه حمل و نقل عمومی رو خیلی نمی تونید روش حساب کنید این نیست که سرویس دهیشون خوب نیست..( اتفاقا استفاده از اتوبوس های شهر با student ID مجانیه اینجا.. البته این رو در مورد Long Beach میدونم فقط..) و بین شهر ها هم قطار هست.. دلیلش اینه که مسافت هاخیلی زیاده و تمرکز جمعیت اصلا مفهوم نداره. در نتیجه امکانات و مراکز خرید هم پخش هستند. نه اینکه کم هستند.. 
کالیفرنیا خیلی گرونه .. برای یه اتاق 10 متری باید ماهی 600 تا بدید. tax هم بالاتره نسبت به جاهای دیگه. تمام هزینه هایی که میدید اینجا بیشتره. حتی به نسبت اینکه تو کدوم محله زندگی میکنید ممکنه پول utilities هم فرق کنه.. 
از لحاظ آکادمیک و فرصت های ادامه تحصیل شک نکنید هیچ کجای دنیا چنین تمرکزی پیدا نخواهید کرد.. Caltech, UCLA,USC,Stanford, UC Berkeley, UCSD, UCSB, UCI و ...
رقابت کاری خیلی خیلی بالاست اینجا چون بیشترین مهاجر رو داره.. به قول یکی از استادام که میگه همه تلاش میکنن در نهایت بیان اینجا کار پیدا کنن و زندگی کنن.. در نتیجه اگر میخواید کار پیدا کنید یا شغلتون رو حفظ کنید باید خیلی خیلی خوب باشید..
از طرف دیگه موقعیت های کاری هم نسبت به خیلی جاهای دیگه بیشتره.. تو همین محدوده جنوب کالیفرنیا تعداد بسیار زیادی شرکت های مهندسی هستن و کلا از این لحاظ قطب محسوب میشه LA تو آمریکا..
آب و هوا و امکانات تفریحی و فاصله 4 ساعته رانندگی با وگاس  رو هم شما بگذار کنار اینا.. 
آدم از زندگی دیگه چی میخواد؟ بنده اینا راضی ام میکنه بقیه دوستان رو نمیدونم.. و در صورتی که تصمیم به بازگشت به ایران نگیرم خیلی بعید میدونم تمایل به جای دیگه رفتن داشته باشم مگر اینکه مجبور شم به خاطر کار و مسائل حرفه ای..


RE: تجربه دانشجویان محصل ایرانی در امریکا و اقامت پس از تحصیل - yasin3x - 26-11-2016

phoenix metropolitan یکی از بزرگترین مناطق شهری امریکاست بامساحت تقریبی ۳.۵ برابر تهران!!! بنابراین یکی از نکاتی که یادم رفت بنویسم اینه که زندگی اینجا بدون ماشین غیر ممکنه( همه جای امریکا غیر از نیویورک همینطوره ولی نه به این شدت)

این شهر در واقع از چندین شهر کوچکتر ( به قول خودمون محله) تشکیل شده. مهمترینشون عبارتند از scottsdale, phoenix, tempe, mesa, chandler, glendale, gilbert, suncity, ...

به گفته ساکنان اینجا، یک تفاوت عمده از نظر هویت فرهنگی و اجتماعی شهر بین اینجا و سایر نقاط امریکا وجود داره و اونم اینه که بافت فرهنگی شهر به صورت لکه ای و نامنظم از نقطه ای به نقطه دیگه تغییر میکنه
برای مثال: بخش های عمده ای از scottsdale و chandler جز ۱۰ شهر برتر امریکا از نظر امنیت و کیفیت زنگی هستند در حالی که بخش های از downtown phoenix و south phoenix و gilbert هستند که به واسطه وجود افراد home less جز نا امن ترین ۱۰ شهر امریکا اند! ممکنه باورش سخت باشه ولی وسعت بی حد و اندازه فینکس این مساله رو امکان پذیر کرده.

در مورد scottsdale از اونجایی که بیشترین و بزرگ ترین زمین های گلف امریکا در این شهر قرار داره بسیاری از ثروتمندان امریکا که در نقاط مختلف زندگی میکنن معمولا در زمان هایی که اغلب جا های امریکا -به خصوص شمال- سرمای سختی دارن به ویلاهای شیکشون در scottsdale میان. خودشون به این ها میگن snow birds !

اما - از تمام این قصه ها که بگذریم- دوستانی که به واسطه پذیرش دانشجویی راهی این شهر بی در و پیکر میشن، معمولا سر از تمپی در میارن که بسیار جای گرم و صمیمی و با حالیه و اصلا هم مشکل امنیت نداره! 


RE: تجربه دانشجویان محصل ایرانی در امریکا و اقامت پس از تحصیل - yasin3x - 26-11-2016

سلام،
فکر کنم خیلی هامون که هدف آخرمون آمریکاست، خیلی وقت ها سوال های بی جوابی توی مغزمون شکل میگیره. آمریکا چه شکلیه؟ مردم آمریکا خوردنین؟ فرهنگشون چه طوره؟ از ما باهوش ترن؟ اونجا واقعا سرزمین آرزوهاست و ...........توی این تاپیک قصد دارم هر مدت یک بار در مورد یک موضوع نظر یکی از دوستانی که چند سالی است در آنجا اقامت گزیده است را بیان کنم و در مقابل نظرات دوستانی که چه در آمریکا زندگی می کنند در مخالفت یا موافقت با این موضوع رو ببینیم، همین طور دوستانی که در حال سفر به اونجا هتسند یا هر فرد دیگری.
اما چند نکته:
این نظرات بنده نیست، و منم مثل بقیه دوستان نظرم رو به طور جداگانه بیان خواهم کرد.
شاید در مورادی نظرات این دوستمون به بعضی از دوستان بربخوره، اما امیدوارم که با دلیل و منطق این موضوع رو رد کنند.
من از ایشون اجازه گرفتم و این مطالب رو اینجا قرار میدم، حیفم اومد که این تجربات در این فروم به اشتراگ کذاشته نشود.
ایشون مثل خیلی از دوستان در اونجا تحصیل نکردند یا قصد تحصیل ندارند پس میتونه نوع نظرشون خیلی متفاوت باشه.
ذکر منبع رو ایشون ضروری نداسنتند اما همه ی دوستان میتونند نظرات ایشون رو در http://natashagodwin.blogspot.com/ مطالعه کنند.
و اما اولین موضوع:

ایرانیان مقیم در امریکا
میدونم که خیلی از شماها مشتاق زندگی در امریکا هستید و ممکنه در آینده دور و یا نزدیک به این کشور مهاجرت کنید. مطلبی را که میخواهم در این تاپیک مطرح کنم تجربه خودم از برخورد با ایرانیان مقیم در امریکا است که ممکن است به درد شما بخورد. در یک کلام ایرانیان مقیم امریکا در واقع امریکاییهای ناقصی هستند که نه میتوانند به زبان فارسی درست صحبت کنند و نه به زبان انگلیسی تسلط دارند. نه خصلتهای ایرانی خودشان را دارند و نه خصلتهای امریکایی را گرفته اند. وقتی به نفعشان باشد امریکایی هستند و وقتی به نفعشان باشد ایرانی هستند. میتوانم بگویم که از خصلتهای ایرانی تقریبا بدترینشان را مثل چشم و همچشمی و غیبت و ... را گرفته اند و از خصلتهای امریکایی هم بدترینش را گرفته اند مثل نوع آرایش و لباس پوشیدنی که مخصوص قشر خاصی از امریکاییها است و یا غذا نپختن و جدایی زن و مرد و ... بله آنها یک چیزی تو مایه های شترمرغ هستند. خدا را شکر من لس آنجلس زندگی نمیکنم ولی چند بار که برای دیدن موج عظیم فامیلهایم به آنجا رفتم احساس کردم که آنها حتی از مردم ایران از نظر فرهنگی 30 سال عقب تر هستند و مرا بیاد فیلمهایی می انداخت که مربوط به زمان قدیم میشد مثل دایی جان ناپلئون و غیره. خلاصه اینکه برایم مشمئز کننده بود و نمیتوانستم مدت زیادی آنها را تحمل کنم درحالی که مردمی که در ایران با آنها در ارتباط بوده و هستم آدمهای بسیار باکلاس تر و فهمیده تری هستند. خلاصه کلام اینکه اگر زمانی گذارتان به امریکا و مخصوصا لس آنجلس افتاد زیاد از دیدن مردم آنجا شوکه نشید و بدانید که آنها با شما خیلی فرق دارند. وقتی یه مهمونی ایرانی هست همه یا در حال پز و قمپز در کردن هستند و یا درباره ملک و املاک و مدل مو حرف میزنند. هیچکدامشان در عمرشان یک کتاب هم نخوانده اند و حتی بحثهای اجتماعی و سیاسیشان هم آب دوغ خیاری است. من که ترجیح دادم درجایی زندگی کنم که دور از آنها باشد و اگر هم بخواهم فارسی صحبت کنم با دوستان و آشنایانم در ایران صحبت میکنم. اگر در بین امریکاییها زندگی کنید نه تنها با زبان و فرهنگ آنها آشنا میشوید بلکه زبان و فرهنگ ایرانی شما هم دست نخورده باقی میماند و آلوده نمیشود. امیدوارم که این حرفها بدردتان بخورد و خوشحال میشوم اگر نظرتان را بشنوم...


RE: تجربه دانشجویان محصل ایرانی در امریکا و اقامت پس از تحصیل - yasin3x - 26-11-2016

سلام،
ممنون از همه دوستان بابت نظراتشون، لطفا اگر کسی تجربه ی مشابهی داره بیان کنه تا بقیه دوستان هم استفاده کنند.اینم 14 نکته به نقل از آرش در مورد روزهای اول در آمریکا.
وقتی تازه وارد امریکا میشود چند چیز خیلی توجهتان را جلب میکند.
1- احساس میکنید که همه به شما احترام میگذارند و کسی با شما دعوا ندارد. بنابراین احساس خوشایند انسان بودن را تجربه میکنید.
2- وقتی از مغازه ها خرید میکنید در آخرسر فروشندگان از شما تشکر میکنند و روز خوبی را برایتان آرزو میکنند. در حالی که در ایران شما باید از فروشندگان تشکر کنید.
3- اگر چیزی را خریدید و به هر علتی خوشتان نیامد میتوانید تا قبل از یکماه آن را پس بدهید. موقع پس دادن با اخم و غر غر مواجه نمیشوید و همان لبخند و تشکر را خواهید دید و فروشنده از شما عذرخواهی میکند که از خریدتان راضی نبوده اید شما فقط میتوانید بگوید که من از این جنس خوشم نیامد و دلیل دیگری لازم نیست. (اگر هیچ پولی ندارید و مثلا مصاحبه کار دارید و لباس مناسبی هم برای مصاحبه ندارید میتوانید یک کت و شلوار مثلا هزار دلاری بخرید و به مصاحبه کارتان بروید و هفته بعد آن را پس دهید و پولتان را بگیرید. ولی باید دقت کنید که مارکهای کت و شلوار را که زیر آستین است نکنید و طوری آنرا بدرون آستین بچسبانید که بیرون نزند. البته اگر واقعا ناچار شدید!)
4- رانندگی منظم و ریلکس در امریکا یکی از چیزهایی است که نظرتان را جلب میکند. اینجا کسی بوق نمیزند و کسی برای زودتر رسیدن مقررات را زیر پا نمیگذارد. البته در مراکز شهرهای شلوغ گهگاهی رانندگان تاکسی ممکن است شما را بیاد تهران بیاندازند.
5- اینجا همه حرف شما را باور میکنند و برای شما هم این مسئله عجیب خواهد بود. مثلا اگر موردی پیش بیاید و شما مدرکی هم نداشته باشید اصل آن است که حرف شما حقیقت دارد. مثلا اگر جنسی را بخرید و بعد از دوهفته برگردانید بعلت اینکه جاییش شکسته است. فروشنده به شما نمیگوید که شما خودتان آن را شکسته اید و باور میکند که از اول شکسته بوده است و شما موقع خرید متوجه آن نشده اید.
6- اینجا وقتی میخواهید در امتداد خط عابر پیاده از عرض خیابان عبور کنید اگر چراغی وجود ندارد شما نیازی نیست که منتظر شوید تا خلوت شود بلکه ماشینها وظیفه دارند که بایستند و اینکار را میکنند. اگر احیانا شانس بیاورید و ماشینی روی خط عابر پیاده به شما بزند تا آخر عمر تامین هستید و دیگر نیازی به کار کردن ندارید. پس سعی کنید در اینجور موارد شما عابر باشید نه راننده.
7- نکته دیگری که جالب است این است که تا چند ماه اول و یا حتی بعد از یکسال شما عادت دارید که قیمت اجناس را به ریال تبدیل کنید. ولی کم کم این عادت از سرتان خواهد پرید. و همه چیز را با دلار میسنجید. البته حتی اگر این کار را بعد از یکسال ادامه دهید فایده ای هم ندارد چون قیمتها در ایران هم تغییر کرده است و شما خبر ندارید. مثلا هنوز من همه قیمتهای اینجا را با سه سال پیش ایران مقایسه میکنم در حالیکه فکر کنم در ایران هم همه چیز سه برابر شده است.
8- فروشگاههای بزرگ براتون خیلی جالبه چون هر چیزی که بخواید توش هست. معمولا safeWay و target برای خرید روزمره و وسایل ارزان خانه خیلی خوب است و best buy برای خرید لوازم برقی , ross و marshal هم برای خرید لباس با قیمت مناسب. دیدن همه این مغازه ها خودش دو هفته طول میکشه.
9- اگر در لس آنجلس هستید و به رستوران ایرانی میروید و یا غذا درست میکنید که هچ. ولی اگر در جایی هستید که باید غذاهای معمولی امریکا را بخورید مدت زمانی طول میکشد تا ضائقه شما به غذاهای مکزیکی چینی هندی و یا ژاپنی عادت کند. من الان بعضی غذاهایی را که در بدو ورودم اصلا دوست نداشتم الان خیلی دوست دارم.
10- شیرینی های امریکایی واقعا مزخرفه. یعنی آنقدر شیرینه که شما بعد از خوردن یک لقمه مجبورید دهانتان را آب بکشید. دونات و انواع و اقسام شیرینیهای بسیار خوشگل و مشملون و غیره با مذاق ما ایرانیها جور در نمیاد. پس اگر شیرینی فروشی ایرانی و یا ایتالیایی و یا فرانسوی دیدید از آنها خرید کنید.
11- اگر مجرد هستید و قصد ازدواج هم ندارید, اینجا در فروشگاهها انواع و اقسام غذاهای آماده وجود دارد که شما باید فقط آن را در مایکروویو گرم کنید. البته بعد از یک مدت دستتان میاید که کدام غذا بهتر است. 
12- در اطراف شما رویدادهای بسیار جالبی میگذرد و در مناسبتهای مختلف جشن ها و مراسم خاصی وجود دارد که حتما باید آنها را از طریق مطبوعات پیدا کنید و به آنجا بروید. مثلا در سنفرانسیسکو همیشه وقایع جالبی وجود دارد که سرگرم کننده است مثل فستیوالهای بادبادکرانی یا فستیوال موسیقی و یا کارناوالهای مختلف که دیدنشان سرگرم کننده است. هالوین سنفرانسیسکو هم دیدنی است.
13- بی خانمانهای امریکا و مخصوصا سنفرانسیسکو هنرمندهای قابلی هستند و مخصوصا گیتاریستهایشان که از هیپیهای قدیمی هستند. البته بغیر از بی خانمانها که در پیاده رو مینوازند, برخی از دانشجویان مدرسه های موسیقی هم در روزهای مختلف در ایستگاه قطار یا پیاده رو اجرای زنده دارند و شما همینطور که در پیاده رو قدم میزنید دیدن آنها برایشان خیلی جالب است.
14- در امریکا شما صدای آزیر ماشین آتش نشانی را زیاد میشنوید. ولی اینجا اگر کسی قلبش هم درد بگیرد ماشین آتشنشانی به در خانه میاید. خلاصه ماشینهای آتشنشانی از نجات گربه از بالای درخت گرفته تا هر مورد اورژانسی دیگری را انجام میدهند. وقتی صدای آزیر ماشین آتش نشانی میاید تمام ماشینها موظف هستند که به کنار خیابان بیایند و ماشین را متوقف کنند تا این ماشینها بگذرند. ماشین آتش نشانی آژیرهای کر کننده دارد و یک لحظه هم بخاط کسی متوقف نمیشود و اگر شما از سر راهش کنار نروید شما را با ماشین به کنار میراند و حتی خسارت هم از شما خواهند گرفت و جریمه هم خواهید شد.
خوب دیگه من وقت کارم تمام شد باید برم خونه. خونم فقط 500 متر با محل کارم فاصله داره!
امیدوارم این اطلاعات بدردتان بخوره...


RE: تجربه دانشجویان محصل ایرانی در امریکا و اقامت پس از تحصیل - yasin3x - 26-11-2016

سلام ببخشید من در حدی نیستم ولی نظر خودم را به عنوان یک جوان میگم شاید بدرد خورد در مورد نظر قبلی ...
من انگلیس هستم و دانشجو :
به ترتیب جواب شما را بدم 
برای گزینه 1. هر جا بری اینطوری است 
2. در مورد فروشگاه ایران هم داره اینجوری میشه ولی فکر نکنید همه فروشگاه ها ازتون تشکر میکنند .
3. البته این هم اینجا هست و تو ایران نیست
4. آخ گفتید دلم تنگ شده برای بوغ های ماشین ایران اینجا شاید بگم من هفته ای یکبار صدای بوغ ماشین میشنوم خیلی خیلی کمه 
5. این موضوع به گزینه 3 بر میگردد
6. این را هم بهتر بود میگفتید که اگر شما مقصر باشید باید خسارت ماشین را بدید که هیچ هزینه بیمارستان و جریمه و.... همه چیز از شما گرفته میشه و هیچ بیمه ای و مرکزی بهتون 1 پنی هم کمک نمیکنه .
7. این موضوع برای 1 ماه اول است البته بازم بستگی دارد 
8. فروشگاه بزرگ خوبی و بدی دارد که باید به OFFER ها خوب دقت کنید 
9. در شهرهای بزرگ و کشورهای معروف فروشگاه ایرانی یا حداقل جایی پیاد میشه غذای ایرانی یا کنسرو بفروشه
10 . من راستش شیرینی آمریکایی خوردم خوب بود البته اون موقع خیلی خیلی گشنه بودم و دیگه هیچ دم دستم نبود و مجبور بودم بخورم
11. آخ مجردی چه دوران خوبی است . در خارج 
12. اینجا فستیوال چیز با چیز ها (( مرد با مرد و زن با زن )) و چند تا فستیوال دیگه خیلی مشهور هستند .
13. البته این را بگم اگر پولی بودن منظورم برای موسسه خیره یا خودشان پول جمع میکردند پول که دادید چند دقیقه به موسیقی گوش دهید و اگه دوست داشتید بهش بگویید خیلی خوب بود مرسی البته اگه دوست دارید . 
14. اینجا آمبولانس و ماشین پلیس زیاد هست و ماشین آتش نشانی من تا الان ندیدم جالبه نه 


RE: تجربه دانشجویان محصل ایرانی در امریکا و اقامت پس از تحصیل - yasin3x - 26-11-2016

انعام در امریکا

منون از همه ی دوستان بابت سهمی شدن توی بحث ها، این بار میخوام یک سری اطلاعات در مورد انعام دادن توی تاپیک قرار بدم،  اما به نظرم مطالب جالبی داشت که شاید به درد دوستان بخوره، من به شدت با این معضل(؟) انعام دادن بیگانم و شاید تاحالا فقط توی رستوران انعام دادم، اما فکر کنم خودمون تا دلمون بخواد به جای انعام به افراید که توی خیابان تکدی گری می کنند پول دادیم، پس ما که کلا مشکلی با پول دادن نداریم باید بدونیم کی و کجا به خاطر خدماتی که بهمون ارایه میشه انعام بدیم.

انعام دادن در آمریکا

در حال ايده آل، به کسی که خدمات خوبی ارائه مي کند انعام داده می شود. انعام به مبلغ صورتحساب افزوده می شود. در بعضی مواقع، دادن انعام چنان رایج است که اگر شما این کار را نکنید، اين كار شما در نظر مردم ناپسند جلوه می کند. بنابراین، انعام در این گونه مواقع الزامی محسوب مي شود.
به طور کلی، مبلغ انعام بین 15 تا 20 درصد متغير است يا مي تواند مقدار ثابتي نزديك به درصد مناسب باشد. مبلغ انعام در حقيقتً به موقعيتي كه در آن قرار داريد بستگي دارد.

در رستوران‌ها

ممكن است تعجب كنيد اگر بدانيد كه دستمزد پيشخدمتهاي رستوران‌ها عموماً بسيار كمتر از حداقل دستمزد فدرال و معمولاً در حد ساعتي 2 دلار و 13 سنت است، زيرا انتظار مي رود كه از مشتريان انعام دريافت كنند. بنابراين، وقتي به رستوران مي رويد، لطفا انعام خوبي بدهيد. در بعضي جاها انعام به طور اتوماتيك در صورتحساب منظور مي شود. حتي در برگه يا فيش پرداخت با كارت اعتباري هم در محلي كه مبلغ را درج مي كنيد، ممكن است براي اطمينان شما چندين مبلغ انعام از پيش محاسبه شده وجود داشته باشد، مثلاً 10 درصد، 15 درصد، يا 20 درصد.
شما مي توانيد خودتان مبلغ انعام را در برگه پرداخت با كارت اعتباري وارد كنيد يا حتي آن را به طور نقد پرداخت كنيد.
لطفا توجه داشته باشيد كه بسياري از صاحبان هندي‌تبار رستوران‌ها انعامي را كه شما در برگه پرداخت با كارت اعتباري درج مي كنيد به پيشخدمتها نمي دهند. بنابراين اگر به طور نقد پرداخت كنيد خيلي بهتر است. در برخي مواقع امكان دارد كه صاحب يا مدير رستوران، جيب پيشخدمتها را در پايان شيفت كاري خالي كند و انعام‌ها را براي خود بردارد. در اين حالت شما نمي توانيد به پيشخدمت كمكي بكنيد، گرچه اين گونه موارد بسيار نادر است.
البته اگر پيشخدمتها هيچگونه خدماتي ارائه نكرده باشند، يا همه چيز به صورت سلف سرويس باشد، نيازي به دادن انعام نيست.

در مسافرت

شما بايد به ميزان 10 درصد كرايه تاكسي به راننده انعام بدهيد. راننده تاكسي معمولاً بايد به شما در سوار يا پياده كردن چمدان‌ها كمك كند. در فرودگاه، باربرهايي هستند كه باربر فرودگاه (Skycap) ناميده مي شوند و مي توانند به شما در حمل بار كمك كنند. شما بايد به ازاي هر چمدان به آنها 1 تا 2دلار انعام بدهيد. لازم نيست به خدمه پروازي يا كاركنان كانتر بليت و غيره انعام بدهيد. اگر به ويلچر نياز داشته باشيد، بايد دست كم 5 دلار به ازاي هر ويلچر انعام بدهيد. در جاهاي ديگر، مثل مركز خودروهاي كرايه‌اي، معمولاً بايد به كسي كه در حمل چمدانهاي شما كمك مي كند، 1تا 2 دلار انعام بدهيد.
وقتي به هتل رسيديد، بايد 1 تا 2 دلار به ازاي هر چمدان به خدمتكار يا درباني كه چمدانهاي شما را حمل مي كند، انعام بدهيد. اگر نمي خواهيد براي چند شب در هتل اقامت داشته باشيد، لازم نيست به نظافتچي انعام بدهيد. به كارمندان دفتري انعام ندهيد.

در سلماني ها و سالن هاي زيبايي

در اين گونه محل ها معمولاً بايد 10 تا 20 درصد هزينه خدمات دريافت شده، انعام بدهيد.

موارد عدم پرداخت انعام

پرداخت انعام در پمپ بنزين ها لازم نيست. اغلب پمپ بنزين ها سلف سرويس هستند. در نيوجرسي و اورگون خدمتكارها باك بنزين شما را پر مي كنند.
در خواربار فروشي ها (grocery) لازم نيست انعام بدهيد، مگر اين كه كسي شما را در گذاشتن بار در ماشينتان كمك كند.


RE: تجربه دانشجویان محصل ایرانی در امریکا و اقامت پس از تحصیل - yasin3x - 26-11-2016

پمپ بنزین ها در آمریکا
فکر کردم خوب باشه این بار یکم در مورد پمب بنزین های آمریکا و مقایسه آن ها با ایران صحبت کنیم. اینم یک مطلب از یکی از وبلاگ ها

امروز می خواهم برای شما از پمپ بنزین های امریکا صحبت کنم. ممکن است برای کسانی که در خارج از ایران باشند خواندن این مطلب خسته کننده و بی خاصیت باشد ولی وقتی که خود من به امریکا آمدم یکی از چیزهایی که برای من خیلی جدید و جالب بود همین پمپ بنزین های امریکا بودند که تا مدت ها برایم گیج کننده بود و می بایست که طرز کار آنها را یاد بگیرم. چند نکته بارز در مورد پمپ بنزین های امریکا به ذهنم می رسد که آنها را برای شما می گویم.

1- ریلکس بودن! 
حتما پیش خود می گویید که این دیگر چه آیتمی است و چه ربطی به پمپ بنزین دارد ولی باید بگویم که ریلکس بودن آدم ها در پمپ بنزین های امریکا یکی از جالب ترین چیزهایی بود که من در اینجا دیدم و معمولا آنقدر پمپ بنزین ها خلوت است که آدم ها با کمال آرامش و خونسردی ماشین خود را در آنجا رها می کنند و برای خرید به داخل فروشگاه می روند و یا حتی در ماشین به کارهای خودشان می پردازند. من در ایران که بودم عادت کرده بودم که حتی در بنزین زدن رعایت کسر ثانیه را هم بکنم و همچون قرقی از ماشینم پایین بپرم و به محض سوار شدم نیز استارت بزنم و راه بیفتم و اگر هم زمانی به هر علتی چند ثانیه تاخیر داشتم ماشین عقبی بوق می زد و یا اینکه می گفت آقا برو دیگه چقدر لفتش میدهی! در روزهای اولی که در امریکا ماشین خریده بودم و به پمپ بنزین می رفتم چون هنوز به دستگاه ها عادت نداشتم گیج می خوردم و بعد استرس می گرفتم که الآن یک ماشینی می آید و بوق می زند و یا اینکه یک متلکی به من می پراند ولی پس از گذشت یک مدت فهمیدم که اینجا اگر یک نفر یک ساعت هم در مقابل یک پمپ توقف کند هیچ کسی کاری به کار او ندارد و آنقدر پمپ خالی زیاد است که به ندرت کسی معطل می ماند.

2- طریقه پرداخت پول.
در امریکا دو راه برای پرداخت پول بنزین وجود دارد. راه اول این است که شما ماشین خود را در مقابل یک پمپ متوقف کنید و سپس به داخل فروشگاهی که در هر پمپ بنزین وجود دارد بروید و بگویید که مثلا من در پمپ شماره فلان ده گالن بنزین می خواهم. سپس او از شما پول ده گالن بنزینم را می گیرد و پمپ را از همان پشت باجه برای شما فعال می کند. تنها کاری که شما باید بکنید این است که شلنگ را در باک بنزین خود قرار دهید و دستگیره آن را در پایین قفل کنید تا بنزین به ماشین شما برود. دستگاه پمپ خودش پس از ده گالن خاموش می شود و نیازی نیست که شما نگران میزان بنزین باشید ولی باید حتما مطمئن باشید که باک شما برای میزان بنزینی که خریده اید جا دارد اگر نه در صورتی که باک شما پر شود دستگاه خاموش می شود و شما باید برای پس گرفتن باقیمانده پول خود دوباره به فروشگاه بروید. راه دیگر و آسان تری که برای پرداخت پول وجود دارد این است که شما کردیت کارت خودتان را در دستگاهی که به پمپ متصل است وارد می کنید و در صورتی که کد پستی را سوال کرد آن را تایپ می کنید. سپس نوع بنزینی را که می خواهید مشخص کرده و به راحتی بنزین می زنید. وقتی که بنزین زدن شما تمام شد دستگاه پول را از حساب کردیت شما برداشت می کند و اگر دوست داشته باشید به شما رسید کاغذی هم می دهد. با این که تقریبا سیستم تمام پمپ بنزین ها به یک شکل است ولی تفاوت هایی هم با یکدیگر دارند که ممکن است تا مدت ها برای آدم گیج کننده باشند ولی معمولا وقتی که شما به یک پمپ بنزین عادت می کنید همیشه در همان محل بنزین می زنید مگر اینکه در مسافرت باشید و یا در میان جاده مجبور به سوخت گیری شوید.

3- فروشگاه های پمپ بنزین
وقتی که به کانادا رفتم متوجه شدم که فروشگاه هایی که در پمپ بنزین های کانادا است با امریکا متفاوت است. در امریکا فروشگاه های کوچکی به پمپ بنزین ها چسبیده است که معمولا تمام اجناس ضروری در آن یافت می شود و شما حتی می توانید قهوه و یا ساندویچ هم از آنها بخرید و در ماشین خود تناول کنید. ولی در کانادا آن فروشگاههایی که من در پمپ بنزین ها دیدم بیشتر شبیه قهوه خانه بود و شما می توانید بر روی صندلی هایی که در آنجا وجود دارد بنشینید و غذا بخورید. البته آنها هم اجناس معمولی و ضروری را می فروشند ولی در نگاه اول آدم فکر می کند که وارد یک قهوه خانه شده است نه یک فروشگاه و مخصوصا اگر آن پمپ بنزین در میان راه باشد می توانید در آنجا کاملا استراحت کنید و غذا بخورید. به هر حال همیشه در پمپ بنزین های اینجا یک جایی وجود دارد که شما علاوه بر بنزین زدن به دستشویی بروید و یا اقلام مورد نیاز خود را از آنجا ابتیاع نموده و استعمال کنید. در فروشگاه هایی که در پمپ بنزین های امریکا وجود دارد شما خودتان می توانید قهوه بریزید و اگر ساندویچ سرد گرفته اید می توانید آن را در اجاق بگذارید تا گرم شود. در واقع صندوقدار جز پول گرفتن هیچ کار دیگری انجام نمی دهد در حالی که در کانادا شما می توانید غذا و یا نوشیدنی خودتان را سفارش دهید تا آنها آن را برای شما آماده کنند.

4- جهت توقف ماشین ها.
در ایران تمام پمپ بنزین ها جهت ورود و خروج دارند و حتی اگر خلوت باشد شما باید از یک جهت وارد شوید و از سوی دیگر بیرون بروید در حالی که در امریکا پمپ بنزین ها خر تو خر است و هر کسی از هر کجایی که دلش خواست وارد می شود و از هر جایی هم که خواست خارج می گردد. جهت ورود و خروج بیشتر به این بستگی دارد که باک بنزین شما در کدام سمت قرار گرفته باشد و چه پمپی خالی باشد که شما بتوانید در مقابل آن توقف کنید. این مسئله برای من خیلی عجیب بود ولی الآن دیگر به آن عادت کرده ام و از هر سوراخی که به پمپ بنزین راه داشته باشد وارد می شوم. تنها مسئله ای که باید به آن دقت شود توقف کامل قبل از بیرون آمدن از پمپ بنزین است. باید حتما مطمئن شویم که در زمان بیرون آمدن راه هیچ ماشینی را قطع نمی کنیم و سپس سر خر را به سمت خیابان کج کنیم.

5- انواع بنزین.
در امریکا علاوه بر دیزل سه نوع بنزین وجود دارد که معمولا زمانی که شما بنزین می خرید به شما می گویند که باید از چه نوع بنزینی استفاده کنید. من مجبورم از گران ترین نوع بنزینی که اکتان نود و یک دارد استفاده کنم و پس از اینکه پول را پرداختم باید دگمه مربوط به آن را فشار دهم تا بنزین سوپر از شلنگ خارج شود. معمولا شلنگ های بنزین دیزل فرق می کند و من یک بار اشتباهی آن را برداشته بودم ولی هرکاری کردم به داخل باک من فرو نرفت و پس از کمی گیج خوردن فهمیدم که شلنگ اشتباهی را برداشته ام و می خواهم آن را به زور وارد سوراخ باک بنزین ماشین خود کنم. ظاهرا کیفیت بنزین کمپانی های مختلف متفاوت است و برای همین یک مقداری قیمت آنها با هم فرق می کند ولی من که تاکنون متوجه فرقی میان آنها نشده ام و معمولا در جایی بنزین می زنم که ارزان تر باشد. 

6- خاموش کن اتوماتیک.
در ایران هم برخی از پمپ های بنزین مجهز به خاموش کن اتوماتیک است که در صورت پر شدن باک ماشین جریان بنزین را قطع می کند ولی تا زمانی که من در ایران بودم اصلا نمی شد به آنها اعتماد کرد و ممکن بود که بر روی شما بالا بیاورد و تمام لباس و کفش شما را بنزینی کند. بعضی وقت ها هم همینطوری برای خودش قطع می کرد در حالی که هنوز باک خالی بود. ولی در امریکا شما می توانید با خیال راحت شلنگ بنزین را در درون باک خود رها کرده و به دنبال امورات دیگر خود بروید. این مسئله نه تنها از به هدر رفتن بنزین جلوگیری می کند بلکه در امنیت پمپ بنزین هم خیلی موثر است. دسته های سر شلنگ هم طوری است که حتی یک قطره بنزین از آن نشت نمی کند.

7- امنیت پمپ بنزین. 
هر زمانی که من در ایران بنزین می زدم یا دستانم بنزینی می شد و یا اینکه بعضی وقت ها بنزین پی می زد و بر روی لباسم می ریخت. به هر حال حداقل این بود که به خاطر نشت دستگیره ها همیشه دستم بوی بنزین می گرفت. در ضمن در پمپ بنزین های ایران همواره بر روی زمین بنزین می ریزد و همه جای بوی بنزین می دهد در حالی که در امریکا نه تنها شما بر روی زمین بنزین نمی بینید بلکه گاز متصاعد شده از بنزین را هم در هوا پخش نمی کنند و برای همین شما اصلا متوجه بوی بنزین نمی شوید. این مسئله باعث می شود که امنیت پمپ بنزین های امریکا بیشتر باشد و از آتش سوزی آن پیشگیری شود. همین چند وقت پیش که داشتم بنزین می زدم دوستم کنار من نشسته بود و من یادم رفته بود که شلنگ را از توی باک در نیاورده ام و همینطوری ماشین را روشن کردم و گاز دادم و باعث شدم که شلنگ بنزین از جایش کنده شد. خیلی ترسیدم چون به خودم گفتم که الآن بنزین با فشار بیرون می زند و باید به آتش نشانی زنگ بزنم ولی وقتی که با عجله از ماشین پیاده شدم دیدم که حتی یک قطره بنزین هم بر روی زمین نریخته است. سپس نگاه کردم و دیدم که شلنگ از دو نقطه متفاوت در طول آن توسط یک رابط مخصوص به یکدیگر متصل شده است که اگر شلنگ را بیش از حد بکشید آن رابط از هم جدا می شود و بلافاصله همچون شیر اتوماتیک جریان بنزین را قطع می کند. یک مقداری سعی کردم که آن را سر جایش بچسبانم ولی فهمیدم که ظاهرا ابزار مخصوصی برای این کار لازم است. برای همین آن را ول کردم و رفتم و چند روز بعد به آنجا رفتم و دیدم که آن را سر جایش چسبانیده اند.

همین دیگر چیز خاصی در مورد پمپ بنزین به ذهنم نمی رسد. با اینکه یادداشت حوصله سر بری است ولی ممکن است که برای کسانی که قصد مهاجرت دارند مفید باشد.


RE: تجربه دانشجویان محصل ایرانی در امریکا و اقامت پس از تحصیل - yasin3x - 26-11-2016

همه ما وقتی به امریکا میایم بعد از مدت کوتاهی احساس میکنیم که غم بزرگی در دل ما کاشته اند. احساس میکنیم دلمان برای دوستان و آشنایانمان تنگ میشود. احساس وابستگی شدید به پدر و مادر و یا برادر و خواهر میکنیم. احساس عدم امنیت و غربت میکنیم. ولی چرا اینطور است؟ چطور یک امریکایی وقتی به سن هجده سالگی رسید به شهر دیگری میرود و زندگی خودش را میسازد بدون اینکه دلش برای کسی تنگ شود؟ آیا این احساسات بخاطر مهربان بودن بیش از حد ما ایرانیها است؟ و یا ایرانیها بسیار عاطفی هستند؟


جواب من این است. خیر. 

واقعیت این است که بیشتر ما و از جمله خود من نتوانسته ایم در کشورمان به استقلال شخصیتی برسیم. اصولا در ایران بخاطر شرایط اجتماعی همه مجبور هستند که در کنار هم باشند. این نیاز بخاطر احساس عدم امنیت اجتماعی شکل میگیرد و شما همواره فکر میکنید که بدون کمک دیگران قادر به ادامه بقا نیستید.در امریکا هم در محله های فقیر چنین شرایطی مشاهده میشود ولی در مجموع حمایت قانون از افراد باعث میشود تا آنها براحتی بتوانند از پس کلیه مسائل خودشان بر بیایند و در نتیجه احساس نیاز و یا وابستگی به کسی نمیکنند. 

حتما فیلمهایی را دیده اید که مثلا دو نفر آدمی که در شرایط معمولی اصلا از هم خوششان نمیاید وقتی در جنگل و یا بیابان گم میشوند بخاطر احساس نیاز و عدم امنیت به یکدیگر وابسته میشوند و بعد از اینکه از آن وضعیت رها شدند هم دلشان نمیخواهد که از هم جدا شوند. 

کاری به خوبی و یا بدی اینگونه وابستگیها ندارم چون ممکن است کسی این وابستگیها را عاملی برای ثبات خانواده بداند. ولی در هر حال وقتی شخصیت ما وابسته به فرد دیگری است بدین معنی است که ما نباید از خودمان انتظار داشته باشیم که بتوانیم بدون وابستگیهایمان کامل باشیم. و طبیعی است که اگر از آنها جدا شویم احساس دلتنگی میکنیم. این یک نیاز واقعی است که اگر به آن بی توجهی کنیم ممکن است به افسردگی و یا منیک دیپرشن منجر شود و آنوقت درمانش بسیار دشوارتر خواهد بود.

افراد ایرانی زیادی را میشناسم که بعد از آمدن به امریکا احساس دلتنگی شدیدی کرده اند و بعد به ایران رفته اند و با همه کسانی که دلشان برایشان تنگ شده بود دعوا کرده اند و دوباره به امریکا آمده اند و دوباره دلشان تنگ شده است و دوباره رفتند ایران و وضعیت ترافیک و آلودگی و عدم احترام را دیدند و طاقت نیاوردند و دوباره به امریکا آمدند و دوباره دلشان تنگ شد و الی ماشاءالله..

بنابراین اگر احساس دلتنگی شدید, عدم اطمینان, غربت, اضطراب و یا این چیزها را دارید بهتر است قبل از هر اقدامی به یک دکتر روانپزشک خوب مراجعه کنید و این احساسات بد را در خودتان درمان کنید چون حتی برگشت شما به ایران مشکلی را حل نمیکند...