آکادمیا کافه
مشاهدات و تجربیات فرهنگی و اجتماعی در آمریکا - نسخه قابل چاپ

+- آکادمیا کافه (https://www.academiacafe.com/pf)
+-- انجمن: کشورها (https://www.academiacafe.com/pf/Forum-%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1%D9%87%D8%A7)
+--- انجمن: ایالات متحده آمریکا (https://www.academiacafe.com/pf/Forum-%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%AA%D8%AD%D8%AF%D9%87-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7)
+---- انجمن: زندگی و کار در آمریکا (https://www.academiacafe.com/pf/Forum-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%88-%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7)
+---- موضوع: مشاهدات و تجربیات فرهنگی و اجتماعی در آمریکا (/Thread-%D9%85%D8%B4%D8%A7%D9%87%D8%AF%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%AA%D8%AC%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D9%88-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7)

صفحات 1 2 3 4 5 6


RE: مشاهدات و تجربیات شما در آمریکا - m0h3n - 13-03-2012

شهداد عزیز،

ممنونم از اینکه تجربیات خودتون رو به اشتراک می گذارید.
ممنون میشم از استدلال استقرایی در پست هاتون در خصوص ایرانی ها استفاده نکنید. (ای.جی: دو شخصیتی بودن ما ایرانی ها!)
بعلاوه، همینطور که از نام تاپیک "مشاهدات و تجربیات شما در آمریکا" پیداست، علت یابی در خصوص موارد ذکر شده رو به خواننده واگذار کنید.
چند شخصیتی بودن "برخی" ایرانی ها دلایل پیچیده تر و گسترده تر از موارد مطروحه توسط شما داره.

ممنون


RE: مشاهدات و تجربیات شما در آمریکا - ShahdaD - 13-03-2012

(13-03-2012, 08:23 PM)m0h3n نوشته: شهداد عزیز،

ممنونم از اینکه تجربیات خودتون رو به اشتراک می گذارید.
ممنون میشم از استدلال استقرایی در پست هاتون در خصوص ایرانی ها استفاده نکنید. (ای.جی: دو شخصیتی بودن ما ایرانی ها!)
بعلاوه، همینطور که از نام تاپیک "مشاهدات و تجربیات شما در آمریکا" پیداست، علت یابی در خصوص موارد ذکر شده رو به خواننده واگذار کنید.
چند شخصیتی بودن "برخی" ایرانی ها دلایل پیچیده تر و گسترده تر از موارد مطروحه توسط شما داره.

ممنون
محسن جان،

ممنونم از نظرت، در مورد اینکه به طبع من نمیتونم مطالب رو به طور کامل باز کنم شکی نیست...اما باز این دلیلی نمیشه که به نتیجه گیری از دید خودم به این موضوع نپردازم...در واقع در دید بنده بیشتر ایرانی ها به دلایلی که عرض کردم چند شخصیتی هستند...حال شما یا هر خواننده ی دیگری میتونه با این موضوع مخالفت کنه و از دید خودش به قضیه نگاه کنه...و اصلا شاید تمام ایرانی ها را دارای یک شخصیت بداند و یا از دید دیگری به این موضوع نگاه کند...مضاف بر آن از آنجایی که بیشتر خواننده ها در چنین شرایطی قرار ندارند من ترجیح میدهم از دید خودم نتیجه مشاهداتم را بیان کنم...حال عدم توانایی بنده به مقایسه 2 جامعه یا مشروح نبودن کافی دلایل این پدیده از نظر شما باعث نمیشه که بنده به عمل خودسانسوری در نوشته ام بپردازید...در صورتی که نظر شما یا سایر دوستان با بنده در این مورد متفاوت است...شما هم میتونید در این تاپیک یا سایر تاپیک ها ی مربوطه به کشور موردنظر نظرات و تجربیاتتون رو به اشتراک بگذارید...

ممنونم





RE: مشاهدات و تجربیات شما در آمریکا - m0h3n - 14-03-2012

بهر حال مقصود این هست که خواننده به سمت و سوی خاصی هدایت نشه.
اونچه که شرط بلاغ هست گفته شده و شنونده هم باندازه ی کافی عاقل خواهد بود !

ممنون


RE: مشاهدات و تجربیات شما در آمریکا - Pejman - 14-03-2012

با احترام به نظر محسن عزیز، از نظر من عنوان این تاپیک کاملاً روشن هست که تمامی بحث های مطرح شده نظر شخصی و تجربیات شخصی شهداد و سایر دوستان هست، در نتیجه اگر نظر مخالفی وجود داره بهتره مطرح بشه تا خواننده از زوایای مختلف بتونه قضیه رو ببینه و خودش نتیجه گیری کنه. حتی فردی که تجربه اش رو نوشته ممکنه به اشتباه بودن برداشت شخصیش پی ببره (در صورت اشتباه بودن اون). در نتیجه اینکه بگیم کسی این کار رو نباید انجام بده از نظر من مخالف جریان آزاد اطلاعات و فلسفه فروم هست.

ممنون.




RE: مشاهدات و تجربیات شما در آمریکا - Babak - 14-03-2012

فکر می‌کنم در این مورد حق با همتون هست! با پژمان و شهداد موافقم که به هر حال هر کسی نظر شخصی‌اش و تجربیات و مشاهدات خودش رو در این تاپیک می‌نویسه و اگر کسی نظر دیگه‌ای داره می‌تونه بحث کنه، ولی از اون طرف با محسن هم موافقم که استدلال استقرایی و نوشتن تیتری مثل «دو شخصیتی بودن ایرانی‌ها» چندان مناسب نیست و می‌تونه توهین به افراد تلقی بشه. به همین خاطر اگر مشاهدات‌تون رو می‌نویسید به جای تعمیم دادن مشاهدات به همه جامعه بهتره که در مورد افرادی که خودتون باهاشون برخورد داشتید صحبت کنید. البته شهداد هم در بیشتر پستش این موضوع رو رعایت کرده ولی بعضی جاها و به طور خاص در اون تیتر به نظر می‌رسه که مطلب به کل جامعه بسط داده شده.


RE: مشاهدات و تجربیات شما در آمریکا - lavender - 20-03-2013

نمی دونم چرا جایی برای این پست پیدا نکردم... همینجا می ذارم...دوست داشتید بخونید.... حرفاییه که خیلیهامون توی دلمون می زنیم اما رومون نمی شه بلند بگیم...[عکس: 182014_sad.gif]

این لینک رو بخونید


RE: مشاهدات و تجربیات شما در آمریکا - Shahrouz - 21-03-2013

درود

من نمی گم که اون طرف اینها نیست که قطعا شما بیشتر می دونید تمام این اتفاقات نامناسب کم یا زیاد هست. ولی تقریبا مطمئنم این طرف هیچی جز خونواده نیست! خونواده ای که به هر حال هر کسی مسئول زندگی خودش هست و ممکنه هر کدوم یک شهر دیگه باشیم و ماه به ماه همدیگه رو نبینیم.
من معنای یک سری از حرفهای این دوستمون رو نمی فهمم. معنای اینکه "
نگيزه و داشته‌ي بيشتري براي حركت و همان –به قول خودمان!- پيشرفت دارم." رو نمی فهمم. انگیزه و داشته  برای پیشرفت؟؟ دوستمون ایران بودند؟

یا "
اين‌جا٬ به عنوان يك غريبه٬ من آدم متوسطي هستم كه مزيت ويژه‌اي از ديگران دور و برم جدايم نمي‌كند. در ايران٬ دست‌كم اميد اين را مي‌توانم داشته باشم كه منشا اثر بيشتر و رضايت‌بخش‌تري براي خودم و ديگران باشم."  در ایران ما(منظور همه جا مای نوعی است) استاد دانشگاه تهران هم بشویم ( که نمی شویم چون ارتباطی با رزومه ندارد چنین استخدامی) نسبت به سوپرمارکتی محله مزیت ویژه ای برایتان ایجاد نمی شود!!
اثربخشی؟ نمی خوام سیاه نمایی کنم ولی واقعا یک پروژه ساده تحلیلی در این کشور بخواهد انجام شود فقط یک سال تصویب بودجه آن طول می کشد. چرا ما این اثربخشی را 1 درصد هم که شده نمی بینیم؟ چرا 50 درصد اس ام اسهایی که می فرستیم fail می شود( به مقصد نمی رسد) چرا بنزین تولیدی برای ریه ما از سیانور خطرناکتر است؟ چرا ماشین تولیدی ایران 8000 دلار قیمت دارد ولی به اندازه یک فورد 1000 دلاری سال 1970 ایمنی ندارد؟ مگر کم مانده اند که کمک کنند و بعد یا فاسد شده اند یا هیچ اثری نگذاشته اند که داشته باشند. 

به نظر من هم کسی که از زندگی آرامش، رفاه از روی استعداد،تحول و پیشرفت تدریجی را نمی خواهد و عاشق دری به تخته ای خوردن و ره صد ساله را یک شبه رفتن است اتفاقا بهتر است ایران بماند. 
در ایران مانند درختی هستیم با ریشه های (اقتصاد، رفاه، آرامش، پیشرفت علمی ، تحصیلی ؛ کاری) بسیار سست ولی تا دلتان بخواهد برگ و حاشیه ( کتابفروشی  توی کریمخان؛ کلاس آواز استاد فلاح!!! و ...) داریم. 
این وبلاگ رو من چند بار خوندم. توصیه شده توسط چند تن از دوستان. بیشتر مثل یک دلتنگی برای فضای نوستالژیک ایران هست. دلایل منطقی واقعا ندیدم.
ولی دلایل احساسی بسیار قوی رو بیان کرده بودند که احتمالا برای اکثر ما بوجود خواهد اومد.


RE: مشاهدات و تجربیات شما در آمریکا - blur - 21-03-2013

(21-03-2013, 01:21 PM)'Shahrouz' نوشته: درود
من نمی گم که اون طرف اینها نیست که قطعا شما بیشتر می دونید تمام این اتفاقات نامناسب کم یا زیاد هست. ولی تقریبا مطمئنم این طرف هیچی جز خونواده نیست! خونواده ای که به هر حال هر کسی مسئول زندگی خودش هست و ممکنه هر کدوم یک شهر دیگه باشیم و ماه به ماه همدیگه رو نبینیم.
من معنای یک سری از حرفهای این دوستمون رو نمی فهمم. معنای اینکه "نگيزه و داشته‌ي بيشتري براي حركت و همان –به قول خودمان!- پيشرفت دارم." رو نمی فهمم. انگیزه و داشته  برای پیشرفت؟؟ دوستمون ایران بودند؟
یا "اين‌جا٬ به عنوان يك غريبه٬ من آدم متوسطي هستم كه مزيت ويژه‌اي از ديگران دور و برم جدايم نمي‌كند. در ايران٬ دست‌كم اميد اين را مي‌توانم داشته باشم كه منشا اثر بيشتر و رضايت‌بخش‌تري براي خودم و ديگران باشم."  در ایران ما(منظور همه جا مای نوعی است) استاد دانشگاه تهران هم بشویم ( که نمی شویم چون ارتباطی با رزومه ندارد چنین استخدامی) نسبت به سوپرمارکتی محله مزیت ویژه ای برایتان ایجاد نمی شود!!
اثربخشی؟ نمی خوام سیاه نمایی کنم ولی واقعا یک پروژه ساده تحلیلی در این کشور بخواهد انجام شود فقط یک سال تصویب بودجه آن طول می کشد. چرا ما این اثربخشی را 1 درصد هم که شده نمی بینیم؟ چرا 50 درصد اس ام اسهایی که می فرستیم fail می شود( به مقصد نمی رسد) چرا بنزین تولیدی برای ریه ما از سیانور خطرناکتر است؟ چرا ماشین تولیدی ایران 8000 دلار قیمت دارد ولی به اندازه یک فورد 1000 دلاری سال 1970 ایمنی ندارد؟ مگر کم مانده اند که کمک کنند و بعد یا فاسد شده اند یا هیچ اثری نگذاشته اند که داشته باشند. 
به نظر من هم کسی که از زندگی آرامش، رفاه از روی استعداد،تحول و پیشرفت تدریجی را نمی خواهد و عاشق دری به تخته ای خوردن و ره صد ساله را یک شبه رفتن است اتفاقا بهتر است ایران بماند. 
در ایران مانند درختی هستیم با ریشه های (اقتصاد، رفاه، آرامش، پیشرفت علمی ، تحصیلی ؛ کاری) بسیار سست ولی تا دلتان بخواهد برگ و حاشیه ( کتابفروشی  توی کریمخان؛ کلاس آواز استاد فلاح!!! و ...) داریم. 
این وبلاگ رو من چند بار خوندم. توصیه شده توسط چند تن از دوستان. بیشتر مثل یک دلتنگی برای فضای نوستالژیک ایران هست. دلایل منطقی واقعا ندیدم. ولی دلایل احساسی بسیار قوی رو بیان کرده بودند که احتمالا برای اکثر ما بوجود خواهد اومد.

 
خب این چیزی که مثال زدین واقعا فکر نمی کنید درست باشه؟! چون واقعا اثربخشی نخبه های ایرانی (نه نوابغ) تو کشورهای پیشرفته مسلما کمتر از ایرانه...من با فضای سیاسی حال حاضر ایران کاری ندارم و می دونم در حال حاضر بسیار غیر قابل تحمل شده ولی بطور کلی مسلما کسی که می خواد کاری رو پیش ببره (البته با تلاش چندبرابری نسبت به یک کشور پیشرفته) این کارش در ایران موثرتره...چرا؟ به این دلیل ساده که ایران بیشتر نیازمنده...ولی خب مسلما این حق هر فردیه که بخواد خوب زندگی کنه و شرایط ناجور رو تحمل نکنه و بنزین سرب دار رو تنفس نکنه و....این حق هر انسانیه ولی به نظرم بی انصافیه این حرف هارو بی منطق و تنها از روی احساسات بدونیم...تنها تفاوت در طرز تفکره....


RE: مشاهدات و تجربیات شما در آمریکا - Shahrouz - 21-03-2013

درود
در نتیجه گیری هر موضوعی باید پیش فرضها برای همگان واضح و مبرهن باشد. نه به نظر من به هیچ وجه اثر بخشی افراد نخبه( بنده خودم رو نخبه در نظر نگرفتم سوتفاهم نشود) در ایران بیشتر از کشورهای پیشرفته نیست. من دلیل این مسلم دونستن رو نفهمیدم. کشوری که بر پایه مدیریت ناصحیح و رانت خوار پیش می رود اتفاقا تخصصش هرز دادن استعدادها و نخبگی هاست. چقدر استعداد ها و نوابغ علوم مختلف در این کشور هرز می روند؟ در حالیکه هر یک می تونستند الان در شرکتهای  پیشرفته و عظیم جهان به پیشرفت علم و صنعت جهان بشریت کمک کنند. مثلا فرض کنید کسی مثل زوکربرگ (مالک فیس بوک) ایران بود. احتمالا گر سرمایه  داشت  باید در شرکت کامپیوتری اینترنتی پرووایدر خدمات اینترنتی می بود! مثالهای فراوان دیگری هم هستند. انوشه انصاری مثال دیگر در سطح ممتاز. در سطوح عالی و بسیار خوب نیز اکثر موارد اثربخشی بیشتر نخبه ها در کشورهای دیگر ور تائید می کنند. مهندس پلیمر یا شیمی که می تواند در شرکت DOW یک حلقه از حلقه استخراج فلان بایوپلیمر باشد در ایران ظرف یک بار مصرف با هزاران آلودگی .... بسازد (اگر سرمایه داشته باشد.)
در ایران برای رشته شما کاری وجود دارد که توانایی هایتان را بروز دهید؟ کشوری با 50 درصد بیکاری و 40 درصد شغل کاذب دیگر این حرفها(استعداد و شکوفایی نخبگی و مثمر ثمر بودن) را ندارد!
به قول یکی از دوستان اکثر دغدغه های این وبلاگ غیر از موارد احساسی که واقعا برای من هم وجود دارد، دغدغه های میدان ونک به بالاست!
من 5 سال کار کرده ام، برای ده میلیون تومان بودجه پروژه مصوب!! چند نفر واسطه شوند خوب است؟ 
شاید ایران نیازمند باشد اما فعلا توان  استفاده از نخبه ها را ندارد. عرض می کنم نخبه. چون من خودم که نخبه نیستم بیشتر برای آرامش و رفاه خودم مهاجرت می کنم تا اهداف والایی که این وبلاگ برشمرد. 


RE: مشاهدات و تجربیات شما در آمریکا - lavender - 21-03-2013

درورد
یه چیزایی هست که چشممون رو به روش بستیم و خودمون رو می زنیم به اون راه و همش می گیم هوای خوب- سرعت اینترنت...و.....

شخصی که برای آرامش و رفاه میاد خارج از ایران و تحصیلات عالیه رو کامل می کنه و روزی داره 14 ساعت کار می کنه چه آرامشی داره؟ به این می گن زندگی؟

یکی از اقوام خیلی نیزدیک ما در کانادا هست و همسرش مدرک کانادایی داره ...مدیر پروژه هست. از  صبح می ره شرکت تا 7 عصر - تا 8 شام می خوره و به قول خودشون به زندگی می رسه...بعد تا 1 شب می شینه باز کار می کنه. 16 سال هست که زندگیشون همینه. حتی بعضی از شنبه ها هم می ره شرکت باز.... این یعنی آرامش؟

پسرشون هم مدیر کنترل کیفیت کارخونه ی نِسله هست...اون هم از 4 صبح می ره کارخونه و 7-8 شب برمی گرده...  این می شه زندگی با آرامش؟

خودِ من 4-5 روز تو هفته دارم می رم سره کار... شیفت های مختلف.. شده از 6 صبح تا 3 عصر....یا 3 عصر تا 10 شب.... هر دفعه خواستیم بریم یه جایی من باید بگم: ببخشید من سره کارم...کارم هم شبنه و یک شنبه و تعطیلی سرش نمی شه... حس می کنم اینا روی روابط اجتماعی هر کسی تاثیر می ذاره.

اوون روزی همکارم می گفت من فقط یه یکشنبه تعطیل باشم می رم کلیسا...خیلی وقته نرفتم اصن یه جوری ام....

آدم آرامش رو می خواد برای در کنار خانواده بودن...غیر از اینه؟ همه می گن ما کار می کنیم که آرامش داشته باشیم...اما اینجوری نیست....

یادتون باشه ماها هر کاری کنیم توی خارج از ایران مثل یک عضو پیوندی هستیم و هیچ وقت یک عضو خودی محسوب نمی شیم.

اگر من نوعی سیتیزنم چرا روزی 10 بار باید ازم سئوال شه چرا اومدی اینجا؟ کجایی هستی؟ چرا بر نمی کردی؟ اصن چرا سیتیزن شدی؟ و.....