آکادمیا کافه
استادها از دید شما - نسخه قابل چاپ

+- آکادمیا کافه (https://www.academiacafe.com/pf)
+-- انجمن: گفتگوی خودمانی کاربران (https://www.academiacafe.com/pf/Forum-%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86)
+--- انجمن: گفتگوی خودمانی (https://www.academiacafe.com/pf/Forum-%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C)
+--- موضوع: استادها از دید شما (/Thread-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF%D9%87%D8%A7-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D8%B4%D9%85%D8%A7)

صفحات 1 2


RE: استادها از دید شما - Faezeh_M - 19-01-2016

سلام

از نظر من استاد یعنی کسی که دانشجو رو وسیله ای برای رسیدن به آرزوهای محال خودش میدونه و ازش سوء استفاده میکنه

این طرز تفکرم هم به استاد خودم بر میگرده که به خاطر یک ایده ی مسخره و محال از جانب خودش من رو دوسال معطل کرد در نهایت هم همون اتفاقی افتاد که از اول ایده ش رو داده بودیم،همین استاد ،استاد راهنمای پایان نامه ی یکی از دوستانم بود که باز هم به خاطر بلند پروازیهی این آقا پایان نامه ش موند و به نتیجه نرسید!خیلی از اساتید هم البته در درشته های علوم پزشکی میگم بسیاااااار مغرور اند و کار کسی جز خودشون رو قبول ندارن و همین موضوع باعث میشه که یک دانشجو مثل من برای یک مطالعه ی توصیفی ساده به علت حجم نمونه ی ناکافی معطل بشه و تهش به نتیجه ی دلخواه نرسه، من که از این اساتید خیییییلی داشتم و دارم و واقعا نقش فرساینده رو دارن !

چاره ای نداریم جز این که تحملشون کنیم ! و البته تجربه به من ثابت کرده که خودمون رو خیییییییییلی دستشون نسپاریم ! 

موفق باشیدSmile


RE: استادها از دید شما - Milados - 19-01-2016

خیلی خیلی ممنون از دوستای خوبم بابت حرفهاشون،

در کل اینو بگم که این شانس ما بووود و اینجوری شد و اینکه خیلی ها و خیلی ها بهم هر روز می گن صبور باش.

کاهش وزن 15 کیلویی بعلاوه ذهنی که دیگه حتی نمی تونه ده کلمه رو پشت سر هم حلاجی کنه شده حاصل ما از این دوره.

این داستان هم شاید بد نباشه گفته بشه چرا که همه فکر می کنند اساتید خارجی حتما خوووبند و خیلی کار می کنند و فقط بد ها ایرانند.

پسر دایی بنده الان در تورنتو مشغول درس خوندن می باشد برای مقطع دکتری. چند روز پیش که تعطیلات سال میلادی بود اومده بود، با هم کلی حرف زدیم که اوضاع چه طور اونجا. کلی شرایطم رو براش توضیح دادم. طفلی اونم مث من می نالید. 

ایشون حتی یه دوووونه ایمیل هم نداده بود برای اپلای و این داستان ها. چه طور شد که رفت رو می گم. زمانی که ارشدش رو دفاع کرده بود، لحظه آخر که امضای فارغ التحصیلی رو از استادش گرفته بود، استادش بهش گفته بوده که می خوای بری تورنتو دکتری بخونی. اینم گفته بود آره. استادِ هم ایمیل ش رو داده بود به استاد خارجی اِ و اون یه اسکایپ کرده بود باهاش و گفته بود اپلای کن. فقط و فقط همین جا اپلای کرد و پذیرش گرفت(البته رزومه اش خیلی خوب بود. کارشناسی و ارشد شاگرد اول پلی تکنیک بود).

من زمانی که این اتفاق برام افتاد فقط و فقط دنبال شفاف شدن این موضوع بودم و کلی ازش در رابطه با فعال بودن اساتید پرسیدم و اخلاقشون. دیگه اونم داستان همین استادی که باهاش کار می کنه رو گفت وگفت کلا تو باغ نیس چند ساله. ولی اینم بگم که خیلی خیلی از یه سری استاد های دیگه تعریف کرد و گفت همه اینجوری نیستند و نسبت به ایران اصلا قابل غیاس نیس.

**یه جمله می گم و تمام می کنم. تجربه من می گه استاد راهنمات اگه اخلاق نداشت(زیاد مهم نیس کار می کنه یا نه )، خدام بود بذارش کنار، همین**


RE: استادها از دید شما - zahmat - 19-01-2016

(19-01-2016, 01:22 AM)Milados نوشته: خیلی خیلی ممنون از دوستای خوبم بابت حرفهاشون،

در کل اینو بگم که این شانس ما بووود و اینجوری شد و اینکه خیلی ها و خیلی ها بهم هر روز می گن صبور باش.

کاهش وزن 15 کیلویی بعلاوه ذهنی که دیگه حتی نمی تونه ده کلمه رو پشت سر هم حلاجی کنه شده حاصل ما از این دوره.

این داستان هم شاید بد نباشه گفته بشه چرا که همه فکر می کنند اساتید خارجی حتما خوووبند و خیلی کار می کنند و فقط بد ها ایرانند.

پسر دایی بنده الان در تورنتو مشغول درس خوندن می باشد برای مقطع دکتری. چند روز پیش که تعطیلات سال میلادی بود اومده بود، با هم کلی حرف زدیم که اوضاع چه طور اونجا. کلی شرایطم رو براش توضیح دادم. طفلی اونم مث من می نالید. 

ایشون حتی یه دوووونه ایمیل هم نداده بود برای اپلای و این داستان ها. چه طور شد که رفت رو می گم. زمانی که ارشدش رو دفاع کرده بود، لحظه آخر که امضای فارغ التحصیلی رو از استادش گرفته بود، استادش بهش گفته بوده که می خوای بری تورنتو دکتری بخونی. اینم گفته بود آره. استادِ هم ایمیل ش رو داده بود به استاد خارجی اِ و اون یه اسکایپ کرده بود باهاش و گفته بود اپلای کن. فقط و فقط همین جا اپلای کرد و پذیرش گرفت(البته رزومه اش خیلی خوب بود. کارشناسی و ارشد شاگرد اول پلی تکنیک بود).

من زمانی که این اتفاق برام افتاد فقط و فقط دنبال شفاف شدن این موضوع بودم و کلی ازش در رابطه با فعال بودن اساتید پرسیدم و اخلاقشون. دیگه اونم داستان همین استادی که باهاش کار می کنه رو گفت وگفت کلا تو باغ نیس چند ساله. ولی اینم بگم که خیلی خیلی از یه سری استاد های دیگه تعریف کرد و گفت همه اینجوری نیستند و نسبت به ایران اصلا قابل غیاس نیس.

**یه جمله می گم و تمام می کنم. تجربه من می گه استاد راهنمات اگه اخلاق نداشت(زیاد مهم نیس کار می کنه یا نه )، خدام بود بذارش کنار، همین**

دوست عزیز یه توصیه می کنم
بنده در دوره لیسانس بخاطر همین موضوعات با یکی از اساتید درگیر شدم(البته لفظی) . بخاطر یک لحظه از خود بی خود شدن و این درگیری لفظی ایشون کاری کرد که من هر ترم دروسم رو با همه اساتید می افتادم و در نهایت بنده با رتبه 108 کنکور از دانشگاه شریف بدلیل مشروطی متوالی اخراج شدم فقط بخاطر حرف(من حتی فحش هم ندادم ). پس خودت رو کنترل کن. یه دکتر به من پیشنهاد داد هفته ای دو تا قرص ویتامین ب بخورم. ایشون می گفت مستقیما رو کنترل اعصاب اثر داره. شما هم بد نیست بخوری تا بتونی تا اخر این پروسه بری.


RE: استادها از دید شما - iman7 - 25-01-2016

(18-01-2016, 04:08 AM)Milados نوشته: سلام به همه گی.

من راستش می خوام یه جند خط از داستان زندکی خودم رو بگم و نتیجه گیری را شما کنید.
به نظر من گرچه نمی توان تمام آدم ها رو با یک خط کش اندازه گیری کرد و در رابطه با آنها نظر داد ولی به نظر من هیج جای دنیا استاد های کثیف تر از استاد های ایرانی نداره...

من میلاد دانشجوی یکی از دانشگاه های تهران در رشته برق (ارشد)می باشم. در حال حاضر گرچه اول بهمن هستیم ولی من هنوز دفاع نکردم. شخصی که استاد راهنمای بنده است یک استاد به نسبت شناخته شده و مسن می باشد. این شخص تا حال خاضر حتی 1 نقطه از پایان نامه من را نمی دونه در رابطه با چی هست. وظیفه ایی که ایشون در طی این دو سال برای من کشیده اند فقط و فقط بی احترامی ها ی شدید به بنده می باشد. با اینکه ایشون از همان ابتدای کار در چریان پروسه اپلای من بودند و می دونستند که تنها من دنبال پذیرش گرفتن می باشم خیلی شیک و مجلسی به من گفت که بهت ریکام خوب نمی دم تا ژرنال ننویسی. استاد مشاورم هم بهم گقت یه کنفرانس برایمن بقرس و من روی اون برات مانور می دم تو ریکام و خلاصه کلی تمجید می کنم. شبانه روز کلی کار کردم و کنفرانس رو تو 10 دقیقه آخر سابمیت کردم. فرداش که رفتم پیشش گفت تا اکسپت نیاد من شرمندتم. این هم یه آدمی که تمام مدارکش رو از آمریکا گرفته و ختی یه مدت اونجا درس می داده.حالا هم که به استادم پایان نامه ام رو دادم هر کاریش می کنم نمی خونه و من و نگه داشته و می گه سعی می کنم بزارم تو رمان های مطالعه ام. 

خلاصه سرتون رو درد نیارم هرچی می ترسیدم سرم اومد

چند باری دیگه به سرم زده بود که یه پیت بنزین ببرم خودش و اتاقش و یه جا آتیش بکشم
با این کار حداقل یه آشغال از زمین کم می شه

این اتفاق برای یکی از نزدیکای من که الان از یو سی ال ای دکتراشو گرفت و کلی مدال المپیاد داشت هم اتفاق افتاد
دانشگاه تهرانی بوذ

بگذریم ...
به نظر من هیچ جا یه همچین حیوانی در جلد استاد موحود نیست.

سلام میلاد جان @Milados

آقا من خودم استادم تو دانشگاه ازاد (الان تو این جمع با خوندن حسی که نسبت به اساتید وجود داره، احساس گلادیاتوری را دارم که انداختنش تو قفس شیرها!)
اون بنزین و اینا رو بریز دور بیا یه چند تا پیشنهاد بهت بدم که بلای سبک و کاربردی سرش بیاری. از ماشینش هم شروع می کنیم. Big Grin  (شکلک شیطان نبود اینو زدم!)
از این حرفا گذشته من هم زمانی محترم ترین ادم دنیا رو استاد دانشگاه می دونستم. الان "به جز آه حسرتی با من نیست." همه چیز این م.ملکت در حال از هم گسیختنه.

یه داستانی بود که نوجوانی خوندم به نام "ماجراجوی جوان" - ترجمه محمد قاضی بود. داستان "ژوائو" یه نوجوون پرتغالی که ارزوش اینه که مثل دریانوردان بزرگ قدیم بره یه جایی رو کشف کنه و قهرمانش هم "واسکو دو گاما" دریانورد بزرگ پرتغال و کاشف دماغه امید نیک هست. این نوجوون در طی پروسه دردناک بزرگ شدن می فهمه که اولا جایی برای کشف رو زمین نیست و فقط فضا مونده و دوما قهرمان بزرگش مثل بقیه در رقابت برای برنده شدن مخالفین و رقباش رو از بین برده و گوش و دماغشون رو بریده! این نوجوون یه مادربزرگ بیسواد پیر داره که خیلی دوسش داره و همیشه نصیحتش می کنه که بهتره به جای ماجراجو و معروف شدن یه "پرتغالی نجیب" باشه.
یه جایی ژوائو تصمیم می گیره که "بهتر همان که در زمین بمانم و یک پرتغالی نجیب باشم"

به نظرم باید یکی از شرایط هر پست و مقامی رو خوندن تعدادی کتاب در دوران کودکی و نوجوانی قرار بدن.