تغییر استاد راهنما

[m.ost]

یکی از سوالاتی که ممکنه برای همه پیش بیاد اینه که تغییر استاد راهنما امکان پذیره یا نه.

برای دانشجویان خارجی مثل ما که مستقیم با استادهای خارجی در ارتباط نیستیم و فقط از طریق ایمیل و Homepage استاد و یا حداکثر مصاحبه با اون آشنایی پیدا میکنیم شناخت درست ممکن نیست. در نتیجه حتی اگر زمینه کاری استاد با ما یکی باشه و یا مورد علاقمون باشه ممکنه بعد از شروع تحصیلات و کار کردن با استاد با اون مشکل داشته باشیم.
حالا سوال من این هست که تا چه حد امکان تغییر استاد راهنما بعد از شروع تحصیل وجود داره. به خصوص برای دانشجویانی که استاد در ابتدا به اونها فاند نداده و در نتیجه دانشجو تعهدی کمتری به اون داره.

[Babak]

تغییر استاد راهنما کاملا ممکن و حتی تا حدودی مرسومه. من یادمه که همون روزهای اول که درسم رو در دانشگاه UCI شروع کردم و جلساتی برای آشنایی با دانشگاه و دانشکده داشتیم، بهمون گفتند که این کار کاملا امکان پذیره و حتی توصیه می‌شه که در صورتی که با استادتون مشکل دارید، استاد رو عوض کنید، چون در غیر این صورت کارایی شما در حد مطلوب نخواهد بود.


شما حتی اگر از استادی فاند بگیرید، به ازای فاندی که می‌گیرید برای استاد کار می‌کنید و تعهد خاص دیگه‌ای به استاد ندارید و هر موقع بخواهید می‌تونید استاد رو عوض کنید. البته در خیلی از مواقع استادها از این موضوع خوشنود نخواهند شد و خوبه که با استاد صحبت کنید و سعی کنید که پروسه تغییر استاد تا حد امکان بدون تلخی انجام بشه.

[m.ost]

برای من براساس SOP که نوشته بودم یک initial advisor تعیین شد. فاند هم نداشتم. الان باید به احتمال زیاد دفر کنم. حالا میخوام بدونم که میشه در این مدت چند ماهی که تا ترم بعد هست با اساتید دیگه (در همون گرایش) مکاتبه کنم. یکی از اساتید هست که من به زمینه کاریش علاقه بیشتری دارم.
از طرف دیگه من با همین initial advisor مکاتبه کرده بودم گفته بود که خودش هم من رو تشویق میکنه تا با اساتید دیگه هم صحبت کنم. صورت بدی نداره اگر از همین حالا اینکار رو انجام بدم یا صبر کنم برم اونجا بهتره؟

[Pink Floyd]

درود
همونطوذ که گفتی initial adviser هستش، مشکلی نداره. فقط تو مکاتباتت بگو که فلانی initial adviser ت بوده.

[Babak]

به نظر من منتظر رفتن نشید و از الان با سایر استادها مکاتبه کنید. استاد فعلی شما استاد موقت هست و به شما فاندی نداده، در نتیجه مشکلی نیست که از الان با سایر استادها مکاتبه کنید. از طرفی هر چه سریع‌تر شروع کنید، احتمال این که بتونید کسی رو پیدا کنید که فاند داشته باشه بیشتر می‌شه.

[Behnoush]

سلام به همگی ،

می خوام تجربه خودم در این مورد رو تعریف کنم براتون که البته شاید بشه به عنوان تجربه زندگی و تحصیل در امریکا هم به حسابش آورد چیپس و پفک هاتون رو بیارید که داستانش مثل فیلم سینمایی هست .
شاید برای خیلی از ماها پذیرش گرفتن اینقدر مهم و هیجان انگیز هست که اوایل کمتر به مسایلی مثل اینکه با چه آدمی قراره کار کنیم اهمیت میدیم، نمونه ش خودم. وقتی تو رشته ای که پذیرش گرفتم اینقدر هیجان زده شدم که همین قدر که می دونستم کار و موضوع تحقیقم رو دوست دارم برام کافی بود و دیگه در مورد خود استاد و اینکه چطور آدمی هست و با دانشجو چطور برخورد می کنه و سوابقش تحقیقی نکردم. 
وقتی اومدم امریکا و کارم رو شروع کردم از همون اول اگرچه کارم رو دوست داشتم ولی همیشه حس بدی به استادم داشتم چون رفتارش بیشتر مواقع خیلی زننده و توهین آمیز بود بخصوص با دانشجوهای خارجی، چندماه بعد از اومدن من دانشجوی سال بالاییم به همین علت گذاشت و رفت و من تنها دانشجوی دکترای اون ازمایشگاه شدم (استادم تازه کار بود و دوتا دانشجو داشت به علاوه یه پست داک). من سعی می کردم که خیلی اعتنا نکنم و کار خودم رو بکنم و فکر کردم هرچی بهتر کار کنم حتما اخلاق اونم بهتر میشه. البته با دانشجوهای دیگه دپارتمان که دوست بودم ازشون میشنیدم که استاداشون همه خیلی محترمانه رفتار می کنن و کلا انگار فقط استاد من به شدت بددهن بود و اخلاف تندی داشت، خلاصه من سرم به کارم گرم بود و رفتارش رو تحمل می کردم، من هفت روز هفته از جمله اخر هفته های از پنج صبح تا ده یازده شب کار می کردم، کلاس های خودم رو داشتم، تی ای هم بودم، ریسرچم رو هم انجام میدادمو در نقش یه تکنسین ازمایشگاه رو نگهداری میکردم و تمام مسولیت نگه داری دستگاه های و سفارش مواد با من بود، چهارتا دانشجوی کارشناسی رو هم کنترل می کردم .چندماه بعد پست داکمون هم قراردادش تموم شد رفت و من داشتم پروژه اون رو ادامه میدادم ولی هرچی ازمایشاتش رو تکرار می کردم اون جوابای عالی که اون میگرفت تکرار نمی شد و این موضوع هم باعث شد که استادم بیشتر از قبل بدرفتاری کنه ، من یه سری نمونه کارمون رو برای دو سه تا ازمایشگاه دیگه فرستادم و اونا هم جواباشون شبیه به من بود و بعد از یه مدت تحقیق فهمیدیم که این پست داک سابق ما کلا ادم شیادی بوده و در دوره دکتراش هم بخاطر داده سازی جعلی توبیخ شده و مقاله هاش رو هم از ژورنالی که چاپ شده بود بیرون کشیدن ، و با استاد من هم یه مقاله داشت که احتمالش میرفت اون رو هم بیرون بکشن و استاد من یک سال منو با تکرار ازمایش های بی پایه اون مشغول کرده بود و نمی تونست واقعیت رو بپذیره ،این اخری ها احساس می کردم از من می خواد یه جوری سر و ته قضیه رو هم بیارم و الکی بگم داده های تکرار شدن و مشکلی ندارن. منم چون زیر بار نمی رفتم هی بیشتر باهام بد رفتاری می کرد. اینقدر که من به راحتی می تونستم به خاطر توهین هایی که کرده ازش شکایت کنم . رفتارهایی می کرد که من حتی احساس امنیت نمی کردم توی ازمایشگاه. یه شب که تنها داشتم کار می کردم اومد توی ازمایشگاه ( هیچ وقت اون موقع ها دانشگاه نبود) و شروع کرد داد و هوار کردن که باید هرجور شده این داده ها رو درست کنی و من نمی تونم تحمل کنم مقاله م رو بیرون بکشن! وسط این داد و هوارهاش هم همش احساس می کردم که رفتاراش خیلی غیر طبیعی هست و واقعا نرمال نیست ، البته حدسم هم درست بود و بعدا فهمیدم یه جور اختلال روانی داره. خلاصه این آدم برای من جهنمی درست کرده بود که نه تنها از کارم لذت نمی بردم بلکه احساس می کردم دارم مریض میشم. روحیه م خیلی بد بود ، دو سه ماه بود که حتی لبخند نمی تونستم بزنم و به شدت افسرده بودم ، از هیچی لذت نمی بردم، نمی تونستم بخوابم، غذا از گلوم پایین نمی رفت و کلی وزن کم کردم، دستام تمام مدت می لرزید. از خودم خیلی تعجب می کردم که چرا دارم تحمل می کنم، چون اون آدمی نبودم که قبلا می شناختم، من تمام زندگیم همیشه خیلی اعتماد به نفس داشتم و هیچ وقت نمیذاشتم توی همچین شرایطی گیر کنم و اینجوری اذیت بشم. خلاصه مدتها بود به اینکه استادم رو عوض کنم فکر می کردم و یه سری دوست خوب  توی ازمایشگاه های کناری داشتم که خیلی کمکم کردن و تشویقم کردن که برم با رییس دپارتمانمون صحبت کنم، رییس دپارتمان ما یه خانوم فوق العاده متشخص و با سواد هست، من ازش وقت ملاقات گرفتم و سعی کردم خیلی حرفه ای بدون اشاره به جزییات شرایطم رو بگم و جالبه به محض اینکه من شروع به صحبت کردم گفت من اصلا تعجب نکردم و منتظر بودم همین روزها بیای پیشم! بعد گفت وظیفه و شغل ما اینه که شرایط خوب و امنی برای دانشجومون ایجاد کنیم که رشد کنه، ایده هاش رو پرورش بده و به دنیا خدمت کنه نه اینکه اذیت بشه و من از تصمیمت حمایت می کنم و فکر می کنم کار کاملا درستی داری میکنی، خلاصه رییسمون خیلی ازم حمایت کرد و رفت با استادم صحبت کرد و بهنوش میخواد ازمایشگاهش رو عوض کنه و  استادم هم مخالفتی نمی تونست بکنه کلا (ولی کاردش میزدی خونش در نمیومد!)، بعد هم رییس دپارتمانمون چون قبلا من با خودش کلاس داشتم و منو میشناخت گفت میتونم برم دانشجوی خودش بشم و یه پروژه خیلی عالی هم بهم داده که خیلی ازش لذت می برم و خیلی عالی و به سرعت داره جواب میده، حتی فاند بهتری هم گرفتم ، ازمایشگاه جدید ، استاد جدید و شرایط جدیدم اصلا قابل مقایسه با قبلی نیست و تازه می فهمم چقدر قبلش هیچی سرجاش نبود! 
اون چندوقتی که درگیر این قضیه بودم خیلی سخت گذشت ولی بعدش فهمیدم  چقدر کار درستی کردم. خوشحالم که اخرش اعتماد به نفسم رو برگردوندم و شرایطی که ازش ناراضی بودم رو برای تغییرش اقدام کردم. به نظرم یکی از عوارض مهاجرت همینه که اوایل ادم احساس میکنه حق کمتری داره ولی اینجور نیست. این قضیه هم بهم نشون داد جه ادمای خوبی دورو برم هستن و چقدر همه بهم کمک کردن، از هم خونه هام تا دوستای ایرانی و غیر ایرانی. جالبه که همه دانشجوهای دپارتمانمون و حتی استادا و کارمندا یکی یکی میومدن بهم میگفتن ما خیلی خوشحالیم که بالاخره از زیر دست این آدم درومدی! گویا هیچکس ازش دل خوشی نداره به هر حال من سعی کردم خیلی دوستانه از اون ازمایشگاه بیام بیرون و برای استاد قبلیم هم ارزوی موفقیت می کنم، خلاصه اینکه استاد عوض کردن ته دنیا نیست و اگر دلایل کافی دارید حتما انجامش بدید. برای من یه علت اینکه این قضیه سخت بود این بود که احساس شکست می کردم و کلا چون ادمی هستم که شکست برام بی معنا بوده پذیرفتن این قضیه برام سخت بود، در صورتیکه اصلا اینجور نیست بعضی وقتا بعضی روابط کاری جواب نمیده و بهتره تموم بشه تا هر دوطرف انرژیشون رو جور دیگه و جای دیگه بهتر استفاده کنن. من با دانشجوهای دیگه ای هم که اینجا استاد عوض کرده بودن صحبت کردم و راهنمایی های اونا هم خیلی بهم کمک کرد. اینا رو نگفتم که بترسونمتون ، گفتم که ترستون بریزه

گاندی چقدر خوب و قشنگ گفته که " تغییری باش که می خواهی در دنیا ببینی".

[amirrainyman]

سلام
می خواستم بدونم از لحاظ مقررات آموزشی تو ایران میشه استاد مشاور خارجی در کنار استاد راهنما که ایرانیه گرفت؟

[Andre]

سلام
می خواستم بدونم از لحاظ مقررات آموزشی تو ایران میشه استاد مشاور خارجی در کنار استاد راهنما که ایرانیه گرفت؟

 

فقط عنوان استاد راهنما است که در سیستم جامع ثبت می شود و برای استاد مشاور می تونید اسم هر شخصیت علمی ای رو بنوسید. فقط باید ایشون در دفاع شما حضور داشته باشن (در کل این قوانین به قوانین داخلی دانشگاه بر می گرده. من خودم مشاورم خارج بود و دفاع کردم). به نظر من اگر پایان نامتون به انگلیسی هم تکثیر میشه اینکارو انجام دهید در غیر اینصورت تأثیر خاصی نداره. 

در پایان نظر خودم اینه که به یک صفحه تشکر اکتفا کنید (بدون شرح).

[m.ost]

سلام 
من تجربه خودم رو مینویسم امیدوارم به درد بخوره. من از اول که اومدم فکر تغییر استاد بودم. خیلی هم اذیت شدم از دست استادم. کلا نه به فاند دادن اهمیت میدادن نه به مقاله و نه کلا اطلاعات زیادی داشت، نه به پیشرفت ریسرچ کمک میکرد(اصلا معلوماتش در حدی نبود که کمک کنه فقط خوب حرف میزنه). تنها چیزی که بود این بود که پرفسور تمام بود و منم از اول ترسیدم که عوضش کنم چون یک عده میگفتن بد میشه تو دپارتمان و از این حرف ها. ولی بالاخره بعد از دو سال و نیم این کار رو کردم و رفتم با یک استاد جوان که تازه اومده. یک سری نکته هست در مورد عوض کردن استاد که به نظرم رعایت بشه بهتره. 
- اول این که از اول سعی کنین درست انتخاب کنین. استاد هایی که پیر تر هستن نه لزوما ولی معمولا چون تنیور هستن ممکنه خیلی به کار کردن و مقاله و ریسرچ اهمیت ندن. بنابراین اگه از اون دسته آدم های خود جوش نیستین که خودتون کار کنین و دنبال پروژه باشین به امید اونا نمیتونین بشینین. استاد های جوون حرص بیشتری میخورن برای کار و فشار بیشتری هم رو شما میذارن ولی اگه باید زور بالا سرتون باشه تا کار کنین بهترن براتون (این قضیه ممکنه همیشه صدق نکنه البته ولی تجربه شخصی من و دوستام هست)
- موقع تغییر با سیاست عمل کنین که هیچ طرفی ناراحت نشه. قضیه رو شخصی نکنین که مشکل ایجاد شه در دپارتمان. 
- از  تغییر نترسین اگه تنها راهی هست که دارین. این مدرک شماست ده سال نمیتونین روش وقت بذارین. 
- فکر نکنین که دیر شده هیچ وقت، خیلی ها استاد و حتی رشته عوض میکنن وسط درس. 
- با آرامش بدون تو بوق و کرنا کردن تا حد امکان این کار رو انجام بدین. 
امیدوارم که موفق باشین همتون