عضــویت  قبلا ثبت‌نام کرده‌اید؟ ورود
ورود
نام‌کاربری
رمزعبور: فراموشی رمزعبور
 
for education, not for profitآکادمیا کافه
  • انجمن
  • جزوه (ویکی)
  • نتایج پذیرش
    • نتایج پذیرش
    • شانس پذیرش
    • رزومه‌ها
  • نتایج ویزا
    • نتایج ویزا
    • آمار سفارت‌ها
    • برندگان لاتاری گرین کارت
  • دانشگاه‌ها
    • دانشگاه‌ها
    • ملزومات پذیرش
  • کتابخانه
  • جستجو
    • جستجوی پیشرفته
  • اعضا
  • تقویم
  • راهنما
آکادمیا کافه گفتگوی خودمانی کاربران گفتگوی خودمانی v
1 2 بعدی »
اگر زمان به عقب برگردد چه کارهایی رو انجام میدید و از چه کارهایی دوری میکنید؟

صفحه‌ها (7): « قبلی 1 2 3 4 5 6 7 بعدی »
رتبه موضوع:
  • 5 رای - 4.6 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
حالت موضوعی
اگر زمان به عقب برگردد چه کارهایی رو انجام میدید و از چه کارهایی دوری میکنید؟
آفلاین ForeverBlue
Graduated Hero
*****
نقل قول
 
ارسال‌ها: 2,624
امتیاز: 6,728
امتیاز این پست: 5
#31
05-11-2015, 01:13 AM
نکته بسیار بسیار مهم اینه که در ذهن همه ما، لزوما "موفقیت" و "خوشبختی" در یک راستا نیستند.

اگر تعریف شما از موفقیت، یک تاجر سرشناس شدن باشد شاید مجبور شوید قید جوانی و شادابی و وقت گذاشتن با خانواده و رسیدگی به والدین و ... و ... را بزنید. مسلما موفق خواهید بود اما ممکن است خوشبخت نباشید و لذتهای بسیار ساده و اساسی که یک فرد خیلی عادی از زندگی اش میبرد را نبرید. چرا که اصلا وقتی ندارید که برای خودتان یا خانواده تان بگذارید.

گاهی اوقات خوشبختی شما در این است که وقت زیادی برای خانواده و والدین خود بگذارید. ممکن است خوشبختی را در امور خیریه و رسیدگی فراوان به افراد نیازمند جامعه ببینید و بخواهید ساعتها وقت خود را صرف این کار کنید. در این حالت شاید آن موفقیتی که در ذهن دارید را به دست نیاورید.

با همه آنچه مایک عزیز در پست بالا گفت بسیار موافقم. به هیچ عنوان نمیشود اینطور در مورد گذشته قضاوت کرد که اگر فلان اتفاق بخصوص نمی افتاد چه میشد و ...

من بیشتر موافق درس گرفتن از گذشته هستم. یعنی یک سری روالهای غلط و رفتارهای غلط را در نظر بگیریم و سعی کنیم تاثیرات آنها بررسی کنیم و حاصل را در آینده به کار ببریم. 

گاهی اوقات کاری را در گذشته انجام داده ایم و از بابت آن پیشیمانیم. گاهی اوقات از بابت کارهایی که میتوانسته ایم ولی ترسیده ایم انجام بدهیم ناراحتیم. من اینطور فهمیدم که هر چه سن بالاتر میرود، از بابت دسته دوم بیشتر ناراحت هستیم تا اول.

کلا در نوجوانی و اوائل جوانی زندگی به شدت پایدار و مستحکم و تا ابد پابرجا جلوه میکند و اینگونه است که فرصت های بسیاری با توهم وقت داشتن در آینده از بین میرود.
از یک سنی به بعد، زندگی بتدریج آن روی ناپایداری و بی اعتباری و سستی خودش را نشان میدهد. شاید اولین نشانه هایش رفتن اقوام بسیار نزدیک از اطراف ما باشد که بتدریج حس میکنیم چقدر وقت کم است و دنیا ناپایدار.

اینجاست که بیشترین لذت را از به یاد آوردن محبت هایی میبریم که در گذشته به دیگران داشته ایم و شاید آرزو کنیم که ای کاش محبت بیشتری کرده بودیم و محبت بیشتری میدیدم. بویژه زمانی که دیگر نه زمانی برای فخر فروشی و توهم و خودپرستی باقی مانده است و نه هیجانی برای آن. 

در آن زمان بیشتر به محبت هایی که دیده ایم فکر میکنیم و شادمان میشویم.
هیچ آگاه شدنی بدون درد نخواهد بود. گوستاو یونگ
نقل قول  

آفلاین Torkan
Moderator
Moderators
نقل قول
 
ارسال‌ها: 3,204
امتیاز: 7,746
امتیاز این پست: 3
#32
05-11-2015, 10:42 AM (آخرین تغییر در ارسال: 05-11-2015, 11:34 AM توسط Torkan.)
درود

خیلی خیلی ممنونم از دوستان خوبم که نظراتشون رو گفتن. ولی باور کنید من این تاپیک رو شاید تا حالا 5 بار از اول تا اخر خوندم و حتی پستهای خودم. خیلیای دیگه هم مطمین هستم همینطور. هممون میدونیم خوشبختی واسه یکی تاجر بودنه واسه دیگری استاد بودن واسه اون یکی جراح بودن و حتی واسه بعضی ها در میدون مثلا تره بار کار کردن و ... و ...
همچنین لزوما به نظرم اینجا گفته نشده که اگر فلان اشتباه رو نمیکردیم اینطوری نمیشد. ممکنه بدتر هم میشد!
اینجا میگیم اگر زمان به عقب برمیگشت با توجه به اینکه الان دارم حقیقت رو مشاهده میکنم،و از روی اون نتیجه میگیرم که مثلا وقت بیشتری باید روی فلان کار میذاشتم حالا هر کاری، از شلوغ بازی گرفته تا درس خواندن تا محبت بیشتر به پدر و مادر و ... و ...
این تاپیک واسه اونایی که حداقل کارای اپلای رو تموم کردن یا حتی دکتراشون رو گرفتن و همچنین اونایی که دبیرستانی هستن خیلی مفید و جذاب میتونه باشه.

بااحترام،
ترکان
ناخواناترین نوشته ها از قوی ترین حافظه ها ماندگارترند...
دوستان گرامی لطفا سوالتون رو در مرتبط ترین انجمن و فقط یکبار بپرسید. از پاسخ دادن به سوالات خصوصی و عمومی در پیام خصوصی معذورم.
نقل قول  

آفلاین mmjavad
AcademiaCafe Senior Undergrad
**
نقل قول
 
ارسال‌ها: 44
امتیاز: 36
امتیاز این پست: 1
#33
10-11-2015, 02:38 PM
اشتباهات گذشته من:
- به دنیا اومدن در ایران که خب کاریش نمیشه کرد همون کوچیک بودم باید خودکشی می کردم
- فکر کردن که درس خونذن خیلی چیز خوبیه، بد نیست ولی پول در آوردن مهمتره، پول داشته باشه آدم درس هم میتونه بخونه، دختر هم میتونه پیدا کنه ولی دکترا داشته باشه نه پولش معلومه نه دختر
- باید تمام تمرکز آدم روی این باشه که بتونه با یه دختری دوست بشه یکی که کنار آدم باشه به درس و پول و خارج و همه چی می ارزه، احساس تنهایی بدترین مرضه
- احترام به پدر و مادر و این حرفا چرته، آدمو بدبخت میکنه، وقتی آدم از ترس پدر و مادرش نتونه با یه دختری حرف بزنه، هیچ ارزشی نداره این نسبت پدر مادری، حالا هر چقدر هم اونا آدم رو دوست داشته باشن، هیچ 
- برای رفتن از ایران باید از لحظه به دنیا اومدن فکر کرد، از بچگی باید زبان یاد گرفت و در اولین اقدام کرد برای پذیرش، لیسانس بهترینه
- رشته های انسانی و غیره هیچ ارزشی نداره، فقط باید یه چیزی خوند که بشه کار گیر آورد باهاش و با درآمد خوب، اگه نیست اصلا درس نخوندن بهتره
- یه چیزایی برای هرکسی هست اگه تو زندگی نداشته باشه، خارج یا ایران فرقی نداره، زندگیش معنایی نداره، باید از اول به فکر اونا بود
نقل قول  

آفلاین saaaaam
Graduated Hero
*****
نقل قول
 
ارسال‌ها: 1,843
امتیاز: 3,648
امتیاز این پست: 5
#34
14-12-2015, 01:11 PM
(10-11-2015, 02:38 PM)mmjavad نوشته: اشتباهات گذشته من:
- به دنیا اومدن در ایران که خب کاریش نمیشه کرد همون کوچیک بودم باید خودکشی می کردم
- فکر کردن که درس خونذن خیلی چیز خوبیه، بد نیست ولی پول در آوردن مهمتره، پول داشته باشه آدم درس هم میتونه بخونه، دختر هم میتونه پیدا کنه ولی دکترا داشته باشه نه پولش معلومه نه دختر
- باید تمام تمرکز آدم روی این باشه که بتونه با یه دختری دوست بشه یکی که کنار آدم باشه به درس و پول و خارج و همه چی می ارزه، احساس تنهایی بدترین مرضه
- احترام به پدر و مادر و این حرفا چرته، آدمو بدبخت میکنه، وقتی آدم از ترس پدر و مادرش نتونه با یه دختری حرف بزنه، هیچ ارزشی نداره این نسبت پدر مادری، حالا هر چقدر هم اونا آدم رو دوست داشته باشن، هیچ 
- برای رفتن از ایران باید از لحظه به دنیا اومدن فکر کرد، از بچگی باید زبان یاد گرفت و در اولین اقدام کرد برای پذیرش، لیسانس بهترینه
- رشته های انسانی و غیره هیچ ارزشی نداره، فقط باید یه چیزی خوند که بشه کار گیر آورد باهاش و با درآمد خوب، اگه نیست اصلا درس نخوندن بهتره
- یه چیزایی برای هرکسی هست اگه تو زندگی نداشته باشه، خارج یا ایران فرقی نداره، زندگیش معنایی نداره، باید از اول به فکر اونا بود

سلام
در مورد نکته شماره دو شما
من الان حدود یک و نیم سال هست فنلاند هستم و به چشم خودم دارم می بینم این موضوع مانی مایندر بودن بیشتر در دخترهای اسیایی و خاورمیانه ای دیده می شود. علت اصلی هم تربیت غلط خانواده ها و فرهنگ پول محور هست. اینجا من شاهد بودم دختر فنلاندی عاشق پسر افغان شد و با وجود دیپورت شدن ایشان رفتند افغانستان و با پسره ازدواج کردن و الان پسر اینجاست. این بجز عشق واقعی بنظر من چیزی نیست.
متاسفانه این روزها که با چند استاد زبان فنلاندی اشنا شدم داستان های زیادی در مورد زنها و دخترهای اسیایی و خصوصا از کشور خودمان می شنوم که خیلی راحت به همسر خود خیانت کرده و دنبال مردهای پولدار می گردند. خیلی ناراحت شدم که یک زن خارجی بهم گفت مردهای ایرانی خیلی ساده هستند و خانم ها خیلی راحت براشون نقش بازی می کنند. البته تا حد زیادی این به واقعیت نزدیک هست. 
کاش اینقدر به مادیات فکر نمی کردیم حداقل در مورد ازدواج
همه مسایل داخل کشور را قبول دارم ولی یک زوج باید با هم زندگی را بسازن نه اینکه همدیگر را به چشم کارخانه ضرب سکه ببینن
امیدوارم این پست من پاک نشه و حداقل به فکر بیفتیم
[b]An investment in knowledge pays the best interest

لطفا سوالات خود را در فروم مطرح نمایید حتی شما دوست عزیز! لطفا بجای ارسال پست تشکر از گزینه "اضافه کردن به امتیاز کاربر". استفاده نمایید! [/b]
نقل قول  

آفلاین Abyss
AcademiaCafe Masters Student
***
نقل قول
 
ارسال‌ها: 104
امتیاز: 60
امتیاز این پست: 0
#35
14-12-2015, 01:53 PM
به نظرم برای پروسه آماده شدن برای آزمون های زبان بهتره اگه پایه ی خوبی در زبان داریم از gre شروع کنیم و بعد تافل رو شروع کنیم چون gre  و مخصوصا سوال های زبانش به نحوی هست که اگر در اون متوسط به بالا باشیم در تافل عالی خواهیم بود .
نقل قول  

آفلاین automotive
Consultant
*****
نقل قول
 
ارسال‌ها: 2,101
امتیاز: 2,914
امتیاز این پست: 4
#36
14-12-2015, 02:12 PM (آخرین تغییر در ارسال: 14-12-2015, 02:56 PM توسط automotive.)
(14-12-2015, 01:11 PM)saaaaam نوشته: سلام
در مورد نکته شماره دو شما
من الان حدود یک و نیم سال هست فنلاند هستم و به چشم خودم دارم می بینم این موضوع مانی مایندر بودن بیشتر در دخترهای اسیایی و خاورمیانه ای دیده می شود. علت اصلی هم تربیت غلط خانواده ها و فرهنگ پول محور هست. اینجا من شاهد بودم دختر فنلاندی عاشق پسر افغان شد و با وجود دیپورت شدن ایشان رفتند افغانستان و با پسره ازدواج کردن و الان پسر اینجاست. این بجز عشق واقعی بنظر من چیزی نیست.
متاسفانه این روزها که با چند استاد زبان فنلاندی اشنا شدم داستان های زیادی در مورد زنها و دخترهای اسیایی و خصوصا از کشور خودمان می شنوم که خیلی راحت به همسر خود خیانت کرده و دنبال مردهای پولدار می گردند. خیلی ناراحت شدم که یک زن خارجی بهم گفت مردهای ایرانی خیلی ساده هستند و خانم ها خیلی راحت براشون نقش بازی می کنند. البته تا حد زیادی این به واقعیت نزدیک هست. 
کاش اینقدر به مادیات فکر نمی کردیم حداقل در مورد ازدواج
همه مسایل داخل کشور را قبول دارم ولی یک زوج باید با هم زندگی را بسازن نه اینکه همدیگر را به چشم کارخانه ضرب سکه ببینن
امیدوارم این پست من پاک نشه و حداقل به فکر بیفتیم

با سلام بر سام عزیز که زحماتی زیادی برای فروم کشیده اند.
شما نگران حذف ارسالتون نباشید، منم این ارسال رو قرار میدهم باشد که هردو حذف شود!!،
مردهای ایرانی ساده نیستند، بسیار مهربان هستند و دل نازک، شما فکر میکنید مردان کدام نقطه از دنیا این قدر سختی در زندگیشان تحمل میکنند تا شریک زندگیشان را راضی و خوشنود نگه دارند؟؟
تمام داستان های اساطیر ایرانی نشانگر عشق بینهایت مرد به همسر خود بوده و نه برعکس.
گذشت زمانی که زنان پاک دامن ایرانی با خوب و بد هسمرانشان میساختند و نیازی به یادآوری همسران شهیدان و مخصوصا جانبازان بزرگوار نیست که مانند پروانه سوختند و تمام عمر خود را بی منت و بدون هیچ چشم داشتی صرف همسران بیمار خود میکردند، از همسران  بیماران روح و روان هم غافل نشوید.
ولی آیا آن از خود گذشتگی ها الآن وجود دارد؟ آیا مردان حاضر به صحبت با بانوی هنرمند و انسانی که هیچ نقصی به جز زیبایی ضاهری ندارد هستند؟
آیا پسران و دختران به مساله ای به جز پول اهمیت میدهند؟(فکر میکنید برای انسان دوستی است که پزشکی بیشترین متقاضی دانشگاهی را داراست؟؟!
متاسفانه با برداشت اشتباه از جوامع غریی و سطحی البته، در حال شاهد فروپاشی چند هزار سال احترام و عزت انسانی هستیم که در این آب و خاک شاهد آن بودیم، کجای دنیا مانند ایران زنان را تکریم میکردند؟ کجای دنیا مانند ایران کلمه ای به اسم ناموس وجود داشت که کسی بخواهد به آن اهمیت بدهد؟
مشکل بسیار عمیق تر از این است که حتی زبان هم قاصر به بیان آن نیست.
آیا کلمه ی هبوط را شنیده اید؟
دردی که دکتر شریعتی و امثال ایشان را سوزاند و ما را هم میسوزاند و از بین میبرد، هرچند ما استقامت این بزرگمردان را نداریم.
انسانیت در اینجا گم شده است،
خوشا به حال شما که نیستید تا این مسائل را ببینید و عذاب بکشید،
خوشا به حال افرادی که رفتند،
به دور دست ها،
جایی که خبری نیست،
از هیچ چیز،
از هیچ کس،
صحبت بینهایت زیاد است، شما فردی را مشاهده که به اصطلاح خودش قصد کمک به یک فرد سانحه دیده را داشته اما با جابجایی آن فرد ، آن را فلج کرده و به خیال خود جان آن فرد را نجات داده!!( تروما و سوانحی که به شکستگی گردن موجب میشوند، نباید حتی یک میلیمتر گردن یا ستون فقرات آن فرد را تکان داد تا باعث صدمه به نخاع آن فرد نشود.)

نکته برای مدیر این بخش: وقت بخیر، این ارسال ممکن است قوانین این فروم را شکسته باشد اگر اینطور است لطفا آن را حذف کنید، و اگر حذف کردید لطفا با ارسال قبلی آقای سام کاری نداشته باشید که من شرمنده ی ایشان نشوم چون این من هستم که قانون شکنی کردم و نه ایشان)

نکته بسیار مهم برای تمام آقایان و بانوان شریف سرزمینم،
من به پاکی و صداقت شما ایمان دارم اما باور بفرمایید مشاهدی یک در میلیون از این موارد هم تا اعماق روح انسان را میسوزاند.
یک لکه ی سیاه در یک پارچه ی سفید کاملا آشکار است.
لطفا بر من خرده نگیرید هرچند وجود این پست، وجه من را در این سایت به سوی منفی بینهایت سوق میدهد.
با احترام به همه ی شما بزرگواران
automotive
It is not only for what we do that we are held responsible, but for what we not do - Moliere
T.P.O | NoteFull Video | GRE Magoosh Video
لطفا پیش از پرسیدن سوال جزوه را مطالعه کنید
محک
نقل قول  

آفلاین fatima204
AcademiaCafe Masters Student
***
نقل قول
 
ارسال‌ها: 177
امتیاز: 113
امتیاز این پست: 3
#37
14-12-2015, 05:47 PM
سلام دوستان من هم توو این پست میخوام بگم اگه برمیگشتم عقب چه میکردم هم همفکری ازتون میخوام

من اگه برمیگشتم عقب به روزی که دوستم از یکی از دانشگاه های آمریکا پذیرش گرفته بود و داشتیم باهم توویه خیابون ولیعصر خداحافظی میکردیم. یکم به خودم جرات میدادم و حداقل به خودم اجازه میدادم بهش فکر کنم. زمانی که دوستم بهم گفت از لیسانسم میشه پذیرش گرفتو من گوش نکردم. عمرمو آتیش زدم. من امسال بعد دو ترم دکتری تصمیم گرفتم اپلای کنم اما دوستان نابابابم هر روز منو ناامید میکنن ازتون راهنمایی میخوام بعد از شوک امروز یکی از اساتید به من اکی داد البته بدون فاند یکم اعصابم بهم ریخت.
من خیلی خیلی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که هیچ تمایلی برای ادامه تحصیل در ایران ندارم کارهای بی کیفیت، سطح علمی پایین ، پارتی بازی و..... . هیچ آینده ای برای خودم نمیبینم
اما من به خاطر نمرات قشنگم امسال نمیتونم پذیرش بگیرم پس باید به پاییز 2017 یا بهارش فک کنم آیا به نظرتون کار درستیه آخر سال سه دکتری ول کنم و برم ؟ البته زودتر از پنج سال استادم اجازه دفاع نمیده
و ترس از تنهایی اونجا
البته بگم من از روز اول دکترام اصلا خوشحال نبودم و احساس میکردم لحظه لحظه عمرم داره میسوزه. ولی این واژه حیفه که اطرافیانم میگن اعصابمو بهم ریخته
خواهشا راهنمایی کنید یه طرفه به قاضی نرین

ممنون از شما
خداوند سرنوشت قومی را تغییر نمی دهد، تا وقتی که آنان آنچه را که در خودشان است، تغییر دهند.
نقل قول  

آفلاین Torkan
Moderator
Moderators
نقل قول
 
ارسال‌ها: 3,204
امتیاز: 7,746
امتیاز این پست: 4
#38
14-12-2015, 08:03 PM
(14-12-2015, 05:47 PM)fatima204 نوشته: سلام دوستان من هم توو این پست میخوام بگم اگه برمیگشتم عقب چه میکردم هم همفکری ازتون میخوام

من اگه برمیگشتم عقب به روزی که دوستم از یکی از دانشگاه های آمریکا پذیرش گرفته بود و داشتیم باهم توویه خیابون ولیعصر خداحافظی میکردیم. یکم به خودم جرات میدادم و حداقل به خودم اجازه میدادم بهش فکر کنم. زمانی که دوستم بهم گفت از لیسانسم میشه پذیرش گرفتو من گوش نکردم. عمرمو آتیش زدم. من امسال بعد دو ترم دکتری تصمیم گرفتم اپلای کنم اما دوستان نابابابم هر روز منو ناامید میکنن ازتون راهنمایی میخوام بعد از شوک امروز یکی از اساتید به من اکی داد البته بدون فاند یکم اعصابم بهم ریخت.
من خیلی خیلی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که هیچ تمایلی برای ادامه تحصیل در ایران ندارم کارهای بی کیفیت، سطح علمی پایین ، پارتی بازی و..... . هیچ آینده ای برای خودم نمیبینم
اما من به خاطر نمرات قشنگم امسال نمیتونم پذیرش بگیرم پس باید به پاییز 2017 یا بهارش فک کنم آیا به نظرتون کار درستیه آخر سال سه دکتری ول کنم و برم ؟ البته زودتر از پنج سال استادم اجازه دفاع نمیده
و ترس از تنهایی اونجا
البته بگم من از روز اول دکترام اصلا خوشحال نبودم و احساس میکردم لحظه لحظه عمرم داره میسوزه. ولی این واژه حیفه که اطرافیانم میگن اعصابمو بهم ریخته
خواهشا راهنمایی کنید یه طرفه به قاضی نرین

ممنون از شما

درود

دوست من تصیمیمی نیست که به همین راحتی بشه گرفت! هیچ کسی اینجا نمیتونه بهتون واقعا جواب بده. ببینید اگر اینده ای برای خودتون نمیبینید دیگه اون "حیفه" نمیدونم چطوری بهتون اثر میکنه! ایران جای به جایی رسیدن از طریق علم نیست مگر اینکه برید خودتون رو بچسبونید به مقامهای بالاتر و از اون طریق یه جورایی در پروژه هایی که اخر معلوم نیست چی میشه شرکت کنید.
این یک واقعیته که در ایران علم دست عده ای منحصر به فرد تحت حصار هست و اگر واقعا بخواید به جایی برسید (منظورم هییت علمی شدن) و اون درامد کمش نیست، باید ....
اینها تکرار مکررات است ولی خوب اگر شما به طور متوالی خوندین در حدود 28 سال داشته باشید که به هیچ وجه زیاد نیست برای شروع به نظر من البته. ببینید با خودتون روراست باشید اگر واقعا از اون ادمایی هستید که بیشتر علم و تحصیل براش در اولویته و صد البته سختی خوب امریکا جای مناسبی است. باید با خودتون رو راست باشید، این خیلی مهمه.
بخوام یک طرفه به قاضی نرم اینه که اگر فکری واقعا داره شما رو اذیت میکنه همه چیز رو بذارید کنار یه کاغذ بزرگ بردارید و تمامی مزایا معایب رو بنویسید و اونها رو با هم مقایسه کنید نسبت به مملکتی که میخواید برید خودشم این کار رو بکنید. چون ممکنه یه مورد مثلا برای امریکا، دوری و تنهایی و اینا مساله باشه و عیب بزرگ واسه دیگری مزیت. پس نسبت به مملکت مربوطه بنویسید.
این مساله البته واسه 1 یا دو روز حل نمیشه حتی 1 ماه باید وقت بذارید روش. با روانشناس حداقل یک نفر صحبت کنید. خانواده به نظر خودم خیلی مهمه چه سنتی باشن چه نه چه مذهبی چه نه (ریشه شما خانوادس نه مملکت!). بعد با دوستان اندکتون صحبت کنید. با دوستای اینجا مشورت کنید به خصوص کسایی که رشته شما رو خوندن و رفتن یا حتی اگر در ایران کسی تازگیا دکترا تموم کرده و شرایطش مثل شما بوده ببینید چه خبرا ؟! با خیلی های دیگه صحبت کنید و بعد بگذارید روی ترازو. کفه هر کدوم سنگین بود دیگه تمومه و برید دنبال اون.
پ.ن: هیچ کسی جز شما بر افکار و عقاید و خیلی چیزهای دیگه دسترسی نداره و نمیتونه واقعا بگه برای شما این راه درست تره. چه بسا برای مثال اون چیزی که الان فکر میکنید بازم میگم برای مثال بعد اتمام دکترا در ایران اتفاقی بیفته که اصلا فکرش رو نمیکردید!
نکته مهم دیگه که متاسفانه اینجا عده کمی در موردش صحبت میکنن ازدواج هست. من کاری با فرد خاص شما ندارم ولی یک چیزی رو در حالت کلی البته در مورد دختران ایرانی میتونم بگم که ازدواج رو دقیقا عین انحصار میدونن. در مورد این مورد هم فکر کنید. این رو فقط به خاطر این گفتم که گفتید نمیدونم میتونم تنهایی و ... و ....

بااحترام،
ترکان
ناخواناترین نوشته ها از قوی ترین حافظه ها ماندگارترند...
دوستان گرامی لطفا سوالتون رو در مرتبط ترین انجمن و فقط یکبار بپرسید. از پاسخ دادن به سوالات خصوصی و عمومی در پیام خصوصی معذورم.
نقل قول  

آفلاین fatima204
AcademiaCafe Masters Student
***
نقل قول
 
ارسال‌ها: 177
امتیاز: 113
امتیاز این پست: 2
#39
14-12-2015, 08:13 PM
جناب ترکان ممنون بابت راهنماییتون

خیلی خوشحالم که میگید 28 سن کمی نیست
پس من خیلی هنوز جوونم چون هنوز چندسالی از 28 کمترم!
شاید توقعم از خودم خیلی زیاده کاملا درست میفرمایین


فقط منظورتونو از این مورد نفهمیدم، ممنون میشم اگه توضیح بدین
کته مهم دیگه که متاسفانه اینجا عده کمی در موردش صحبت میکنن ازدواج هست. من کاری با فرد خاص شما ندارم ولی یک چیزی رو در حالت کلی البته در مورد دختران ایرانی میتونم بگم که ازدواج رو دقیقا عین انحصار میدونن. در مورد این مورد هم فکر کنید. این رو فقط به خاطر این گفتم که گفتید نمیدونم میتونم تنهایی و ... و ....

با تشکر از شما و همه دوستان خوبم
خداوند سرنوشت قومی را تغییر نمی دهد، تا وقتی که آنان آنچه را که در خودشان است، تغییر دهند.
نقل قول  

آفلاین Torkan
Moderator
Moderators
نقل قول
 
ارسال‌ها: 3,204
امتیاز: 7,746
امتیاز این پست: 3
#40
14-12-2015, 08:17 PM (آخرین تغییر در ارسال: 14-12-2015, 08:17 PM توسط Torkan.)
(14-12-2015, 08:13 PM)fatima204 نوشته: جناب ترکان ممنون بابت راهنماییتون

خیلی خوشحالم که میگید 28 سن کمی نیست
پس من خیلی هنوز جوونم چون هنوز چندسالی از 28 کمترم!
شاید توقعم از خودم خیلی زیاده کاملا درست میفرمایین


فقط منظورتونو از این مورد نفهمیدم، ممنون میشم اگه توضیح بدین
کته مهم دیگه که متاسفانه اینجا عده کمی در موردش صحبت میکنن ازدواج هست. من کاری با فرد خاص شما ندارم ولی یک چیزی رو در حالت کلی البته در مورد دختران ایرانی میتونم بگم که ازدواج رو دقیقا عین انحصار میدونن. در مورد این مورد هم فکر کنید. این رو فقط به خاطر این گفتم که گفتید نمیدونم میتونم تنهایی و ... و ....

با تشکر از شما و همه دوستان خوبم

درود

خواهش میکنم. راستش فکر کردم گفتید سال 3 دکتری به خاطر همون فکر کردم همون حدودا. مهم نیست.
در مورد مطلب دوم نمیخواستم چیزی بنویسم و بهتره این رو در تاپیک مربوطه دنبال کنید دوست من، و اونجا بیشتر و به تفصیل دوستانی که رفتن و یا نرفتن و میخوان برن و ارتباطش با ازدواج رو سنجیدن!
بهتر بود در اون مورد حرفی نمیزدم شاید!

بااحترام،
ترکان
ناخواناترین نوشته ها از قوی ترین حافظه ها ماندگارترند...
دوستان گرامی لطفا سوالتون رو در مرتبط ترین انجمن و فقط یکبار بپرسید. از پاسخ دادن به سوالات خصوصی و عمومی در پیام خصوصی معذورم.
نقل قول  

جدیدتر | قدیمی‌تر
صفحه‌ها (7): « قبلی 1 2 3 4 5 6 7 بعدی »


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  کمک در انجام یک پروژه ترجمه sepinaz 0 1,890 22-11-2017, 03:01 AM
آخرین ارسال: sepinaz
  در مسیر اپلای، چگونه انگیزه پیدا میکنید؟ akbar_saeedi 71 50,561 25-02-2017, 09:21 PM
آخرین ارسال: automotive

Reddit   Facebook   Twitter  
  • نمایش نسخه قابل چاپ
پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع:
1 مهمان

  • AcademiaCafe
  • بازگشت به بالا
  • نسخه موبایل
  • نشانه‌گذاری همه انجمن‌ها به عنوان خوانده شده
  • تماس با ما
زمان کنونی: 11-05-2025، 11:48 PM powered by: MyBB, © 2002-2025 MyBB Group.
حالت خطی
حالت موضوعی