10-06-2016, 10:00 PM
18 می 2016 به ارمنستان رفتم، رشته ام معماری بود و برای مستر می رفتم که با وجود اسکولارشیپ باید 21 هزار دلار بانک استیمنت نشون میدادم که از بانک ملی گرفتم. پورتفلیوی معماریم رو نبردم، از سایرین پرسیدم جواب درستی ندادن منم فقط رزومه ام رو چاپ کردم که البته افسیر ازم نخواست. سوالایی که ازم پرسید این بود که چرا این دانشگاه و در ایران کجا درس خوندی؟ من از یک دانشگاه غیرانتفاعی مدرک لیسانس معماری داخلی داشتم و گپ تحصیلس هم نداشتم. افسیر پرسید کجاها کار کردی و چه کسایی استخدامت کردند. بعد بانک استیتمنت و ترجمه ی مدرک لیسانسم رو دید ک بهم گفت هیچ مشکلی نداری و می خوای یک هفته ارمنستان بمونی که گفتم نه و وقتی به ایران رسیدم نمی دونستم پاسپورتم رو به کجا بدم که یکی از فامیل ها ساحل گشت رو معرفی کرد، تقریبا یک هفته بعد پاسپورتم رو از طریق پست گرفتم که دیدم مولتی شدم. وثیقه ی سفر تفریحی تقریبا 20 روز طول کشید که به حسابم برگشت.
پ.ن: بالای سفارت امریکا در ارمنستان یه جای دیدنیه که مجسمه داره، اون روز به دلیل عکاسی از اونجا نگهبان های سفارت من و برادرم رو بازخواست کردن و گفتن اینجا عکاسی ممنوعه و حتی از پاسپورت ها عکس گرفتن. ازم خواستن که به همه اطلاع بدم که این کار رو نکنند و لطفا شما هم به بقیه بگید از اون محوطه عکاسی نکنند.
پ.ن: بالای سفارت امریکا در ارمنستان یه جای دیدنیه که مجسمه داره، اون روز به دلیل عکاسی از اونجا نگهبان های سفارت من و برادرم رو بازخواست کردن و گفتن اینجا عکاسی ممنوعه و حتی از پاسپورت ها عکس گرفتن. ازم خواستن که به همه اطلاع بدم که این کار رو نکنند و لطفا شما هم به بقیه بگید از اون محوطه عکاسی نکنند.
... گمان میکنم که از نظر دیگران، و حتی از نظر خودم، کسی که راهی برای خودش انتخاب کرد، بد یا خوب، حتی حق گله جلو آیینه را نیز ندارد. کسی را مجبور نکردند که بیاید. خانه ات را رها کن، خانوادهات را رها کن. عالئقات را ببر. اگر چنین کاری صورت گرفت، اجبار و احتیاج درونی بود ...
بریده ای از نامه ی بهمن محصص به سهراب سپهری