البته من تجربه عملی طولانی مدت در این زمینه نداشتم ولی به نظر من هم همین طوره و این موضوع تا حد زیادی در جوامعی که غیر انگلیسی زبان هستند صدق می کنه و افراد زیادی رو میشه دید که برای نمونه 5 سال دکترای خودشون رو در کشورهای غیر انگلیسی زبان بوده اند ولی به دلیل اینکه همیشه با استادهای خودشون و در بقیه مسائل و نیازهای روزمره شون به زبان انگلیسی صحبت کرده اند زبان اصلی اون کشور رو در هر حد خیلی مقدماتی یاد گرفته اند و بهش مسلط نشدند. مثلا در کبک کانادا خیلی از دانشجویان بین المللی که به مک گیل و کونکوردیا می روند به دلیل اینکه بیشتر زمان ها انگلیسی صحبت می کنند، در پایان تحصیل در زبان فرانسه خیلی ضعیف هستند.
حتی در خود زبان انگلیسی هم به نظرم باز سرعت و گستره این یادگیری و تسلط به زبان، به نوع و محیط روابط (دوستانه، دانشجویی، کاری و محیط عمومی و غیره) و مدت زمان روابط در هر روز بستگی دارند. برای نمونه مشخص هست که فردی که ارتباطات قوی تری داشته باشه و روزانه دست کم 3-2 ساعتی در حال حرف زدن به اون زبان باشه خیلی سریع تر از فردی که ارتباطات خیلی محدودی داره در اون زبان پیشرفت خواهد کرد. شکل روابط هم در اینجا دوباره تعیین کننده هستند. برای نمونه خیلی از مهاجران در کانادا بیشتر زمانشون رو با گروه های همزبان خودشون می گذرونند (از روابط دوستانه گرفته تا نوع مغازه ها و رستوران ها و غیره که بیشتر وقت ها به اونها مراجعه می کنند) و این موضوع باعث میشه که یادگیری زبان انگلیسی و مسلط شدن بر اون خیلی به طول بیانجامه.
ولی در هر حال به نظرم هر چقدر هم که فرد روابطش محدود باشه در نهایت جبر محیط باعث بهبود و قوی شدن مهارت های درک مطلب (شنیداری و خواندن) در او خواهد شد ولی مهارت های ارائه مطلب (گفتاری و نوشتاری) تا حدی با تاخیر نسبت به اولی ها بهبود پیدا می کنند و سرعت یادگیری و تسلط بر اونها تا حد زیادی به تمرین های خود فرد و میزان مشارکت و فعالیتش در اونها بستگی خواهد داشت.
حتی در خود زبان انگلیسی هم به نظرم باز سرعت و گستره این یادگیری و تسلط به زبان، به نوع و محیط روابط (دوستانه، دانشجویی، کاری و محیط عمومی و غیره) و مدت زمان روابط در هر روز بستگی دارند. برای نمونه مشخص هست که فردی که ارتباطات قوی تری داشته باشه و روزانه دست کم 3-2 ساعتی در حال حرف زدن به اون زبان باشه خیلی سریع تر از فردی که ارتباطات خیلی محدودی داره در اون زبان پیشرفت خواهد کرد. شکل روابط هم در اینجا دوباره تعیین کننده هستند. برای نمونه خیلی از مهاجران در کانادا بیشتر زمانشون رو با گروه های همزبان خودشون می گذرونند (از روابط دوستانه گرفته تا نوع مغازه ها و رستوران ها و غیره که بیشتر وقت ها به اونها مراجعه می کنند) و این موضوع باعث میشه که یادگیری زبان انگلیسی و مسلط شدن بر اون خیلی به طول بیانجامه.
ولی در هر حال به نظرم هر چقدر هم که فرد روابطش محدود باشه در نهایت جبر محیط باعث بهبود و قوی شدن مهارت های درک مطلب (شنیداری و خواندن) در او خواهد شد ولی مهارت های ارائه مطلب (گفتاری و نوشتاری) تا حدی با تاخیر نسبت به اولی ها بهبود پیدا می کنند و سرعت یادگیری و تسلط بر اونها تا حد زیادی به تمرین های خود فرد و میزان مشارکت و فعالیتش در اونها بستگی خواهد داشت.
ای دگرگون کننده ی دل ها و چشم ها / ای گرداننده ی روزها و شب ها / ای تغییر دهنده ی روزگار و انسان ها / حال ما را به بهترین حال دگرگون فرما
.We are all visitors to this time, this place. We are just passing through. Our purpose here is to observe, to learn, to grow, to love... and then we return home
Aboriginal Proverb -