07-11-2012, 08:27 AM
با اکثر حرفهاتون موافقم غیر از زندگی پارتتنری. شخصیت انسان اگر عوض شد بسیار سخته به نقطه قبلی برگرده.
یک راه حل دیگه اینه که شما مثلا با یک خانم دانشجوی سال آخر(یکی مونده به آخر) آشنا بشید پیشنهادتون رو بدید و بعد از یک سال وقتی شرایط در اون کشور محیا شدند ایشون رو هم با خودتون ببرید که دشواریهای ابتدای راه رو دوشش نیفته. ضمن اینکه اینطوری دوره شناخت با مراسمها و... اورلپ پیدا نمی کنه و فرصت هرچند کوچک شناخت استفاده می شه.
یک راه حل دیگه اینه که شما مثلا با یک خانم دانشجوی سال آخر(یکی مونده به آخر) آشنا بشید پیشنهادتون رو بدید و بعد از یک سال وقتی شرایط در اون کشور محیا شدند ایشون رو هم با خودتون ببرید که دشواریهای ابتدای راه رو دوشش نیفته. ضمن اینکه اینطوری دوره شناخت با مراسمها و... اورلپ پیدا نمی کنه و فرصت هرچند کوچک شناخت استفاده می شه.
تو را دوست می دارم
در آن دور دست بعید که رسالت اندامها پایان می پذیرد...
--
در فراسوهای عشق، تو را دوست می دارم،در فراسوهای پرده و رنگ..
در فراسوهای پیکرمان به من و عده دیداری بده (شاملو)
در آن دور دست بعید که رسالت اندامها پایان می پذیرد...
--
در فراسوهای عشق، تو را دوست می دارم،در فراسوهای پرده و رنگ..
در فراسوهای پیکرمان به من و عده دیداری بده (شاملو)