02-02-2012, 09:46 AM
(26-01-2012, 01:59 PM)Bahram نوشته: بسیار بحث جالبی هست و از همه دعوت میکنم در این نظرسنجی شرکت کنند...ممنونم بهرام عزیز، به طبع این راهی که بنده و سایر دوستانی چون شما در پیش گرفتیم، راهی ساده نیست و باید بگم اینجا درس خوندن اصلا اصلا آسون نیست...و به جز مشکلات زبان و..مشکلات عدیده ی دیگری هم وجود داره...که سعی میکنم مفصل تر بهش بپردازم...
شهداد جان امیدوارم در راهی که در پیش گرفتی موفق باشی. شک نکن همینطور خواهد بود.
البته من تابحال تجربه حضور در امریکا رو نداشتم و در حال حاضر حدود یکسال هست که در استرالیا بسر میبرم. ولی مطمئن هستم که فرهنگ مردمان استرالیا از بسیاری جهات مشابهت زیادی به کشور امریکا و سایر کشورهای دموکراتیک و پیشرفته داره که با اجازت به چندتاشون در این تاپیک اشاره میکنم:
اگر بخواهم بطور کلی اشاره کنم، در کشورهای مترقی مراعات حال تمام افرادی که بنوعی ناتوان از انجام کاری باشند، میشود. این دسته بندی شامل حال طیف بزرگی از افراد میشه. از افراد مسن و معلول و خانمهای باردار گرفته تا ... دانش آموزی که بنا به بیماری نمیتواند سر جلسه امتحان رسمی شود و استاد مربوطه موظف است سوال امتحانی مجدد برای آن یکنفر طرح کند! برای راحتی حال تمام این افراد چاره هایی اندیشیده شده که در جامعه حضور پیدا کنند. حتی برای بسیاری از این افراد نیز امتیازات ویژه ای قائل هستند مانند تخفیفهای فوق العاده برای استفاده از بسیاری سرویسهای حمل و نقل و ...
مورد دیگری که مطمئنم به آن پی بردی این است که مردم خیلی به هم احترام میذارند و رفتار دوستانه ای با هم دیگر دارند. حتماً دیدی چقدر مودبانه در رو برای هم باز نگه میدارن یا اگر آدرس بپرسی چقدر با حوصله جوابت رو میدهند و حتی مقداری از مسیر رو همراهیت میکنند. یا همه به هم سلام صبح بخیر میگن و با هم دوست هستند! یا سر چراغ قرمز صبر میکنند عابر پیاده رد بشی و خیلی موارد دیگر که بخواهم اشاره کنم خیلی میشه. البته این یک مورد برای افرادی مثل ما که از ملیتهای دیگر (بخصوص ما مو مشکیها!) هستیم در کشورهای محتلف متفاوت هست. بطور مثال نمیشه تفاوت این رفتار رو در کشورهای اروپایی بخصوص انگلستان با کشوری مثل امریکا برابر دونست. ولی در کل، رفتارشون طوری هست که باعث میشه احساس خوبی بهت دست بده.
مورد دیگر اینکه اکثر مردم از وقتشون به طور بهینه استفاده میکنند، مطمئن هستم بارها شاهد بودی در قطار یا اتوبوس اکثراً در حال مطالعه هستند یا با موبایل در حال خواندن آخرین اخبار هستند. و یا ترجیح میدهند اوقات بیکاری خودشون رو بجای خودشون گشتن با پیدا کردن یک کار کژوال یا آزاد پر کنند.
در مورد محیط های آکادمیک، چیزی که خیلی با ایران فرق داشته، طرز برخورد با دانشجوها و ارزش زیاد قائل شدن برای این قشر از جامعه است، همانطور که اشاره کردی متاسفانه در ایران رفتار خوبی با دانشجوها صورت نمیگیرد و در بسیاری از موارد ارزشیابی صحیحی در کار نیست. در دانشگاه ما(که پارسال رنک جهانی زیر 50 داشت) ریزش کل دانشجویان، 5 درصد هستش! در حالیکه متاسفانه در ایران بسیاری از استادان از سخت گرفتن امتحان و ریزش غالب دانشجویان یک کلاس بعنوان وسیله ای برای نشان دادن قدرت و این دست انتقام گیریهای بچه گانه استفاده میکنند. وقتی از استاد دانشگاه که باید دارای بالاترین سطح فرهنگ باشد، اینگونه رفتاری را میبینیم، از سایر اقشار جامعه چه انتظاری را میتوان داشت؟ جداً متاسفم برای این وضع.
من در اینجا سعی کردم به چند نمونه از رفتارهایی که تفاوت زیادی با رفتارهای کشور خودمون داشت اشاره کنم و مطمئناً اگر بخواهم همشون رو بشمارم خیلی بیشتر از اینها خواهد بود و وقت زیادی خواهد گرفت. خوشحال میشم اگر نظری در این موارد داری بگی.
البته انصاف نیست فقط به خوبیهای خارج اشاره بشه و خوبه که به بعضی از رفتارها و فرهنگهای بدشون هم اشاره هایی بشه که بقیه دوستان بدونند و قضاوت کنند.
در مورد موارد بد موجود در اینجا....به طبع مشکلات بسیار زیادی وجود داره..تا اونجایی که میتونم بگم شاید اگر با چنین سیستمی در کشورمون مواجه بودم بنده و شاید خیلی های دیگه تن به پذیرفتن چنین مشکلاتی نمیدادیم....به هر حال من در حال حاضر احساس میکنم برای قضاوت خیلی زود هست....در اینده سعی میکنم بیشتر به بررسی این مطالب بپردازم...
خیلی خوشحالم که شما در این بحش شرکت کردید بهرام جان..من سعی میکنم در هر بخش و مطلب گزیده ای رو انتخاب کنم و شرحی در موردش بنویسم...اگر سایر دوستان هم بتونند چنین کاری کنند فکر میکنم خیلی مفید باشه...