17-10-2011, 10:56 AM
کریم جان
دانشگاههای مختلف شرایط متفاوتی دارند و نقش استاد و اداره پذیرش در همه دانشگاهها و حتی همه دانشکدههای یک دانشگاه ممکن یکسان نباشه، اما تجربهای که برای خود من پیش اومد رو مینویسم شاید یک مقدار رفع ابهام بکنه.
در دانشکده کامپیوتر دانشگاه UCI استاد من معمولا هر سال چندین دانشجو رو انتخاب میکرد و به کمیته پذیرش معرفی میکرد تا بهشون پذیرش بده. این دانشجویان از بین کسانی که اپلای کرده بودند انتخاب میشدند. افرادی که انتخاب میشدند کسانی بودند که از طریق جستجو در پروندههای افرادی که اپلای کرده بودند پیدا میشدند یا کسانی بودند که قبلا با استاد در تماس بودند. در نتیجه تماس با استاد این وسط مهم بود و اگر کسی با استاد در تماس نبود و لغات کلیدیای که استاد به دنبالش میگشت در پروندهاش وجود نداشت احتمال گرفتن پذیرشش پایین میاومد.
حالا نقش کمیته پذیرش این وسط چی بود؟ کمیته پذیرش یک سری استانداردهایی برای خودش داشت. از جمله این که مطمئن بشه که افرادی که استاد معرفی کرده حداقلهای گرفتن پذیرش رو دارند و بعضا شرایط دیگهای و استانداردهای بالاتری هم برای خودش داشت. مثلا یادمه که استاد من یک سال ناراحت بود که یکی از استادان بسیار سختگیر دانشگاه رئیس کمیته پذیرش در اون سال شده بود و حاضر نبود به یکی از دانشجویانی که استاد من مایل بود بگیره پذیرش بده، چون معتقد بود که معدل اون فرد پایینه، اگر چه از مینیمم لازم برای گرفتن پذیرش بالاتر بود.
نقش دیگهی کمیته پذیرش اینه که پرونده افرادی که توسط استادها برای گرفتن پذیرش معرفی نشدهاند رو نگاه کنه و اگر کسی شرایط واقعا خوبی داره برای گرفتن پذیرش در نظر گرفته بشه. همچنین فاندهایی در دانشکده وجود داره که از طرف استادها نیست و از طرف دانشگاه یا دانشکده میاد. کمیته پذیرش این فاندها رو بین افرادی که شرایط خوبی دارند تقسیم میکنه.
دانشگاههای مختلف شرایط متفاوتی دارند و نقش استاد و اداره پذیرش در همه دانشگاهها و حتی همه دانشکدههای یک دانشگاه ممکن یکسان نباشه، اما تجربهای که برای خود من پیش اومد رو مینویسم شاید یک مقدار رفع ابهام بکنه.
در دانشکده کامپیوتر دانشگاه UCI استاد من معمولا هر سال چندین دانشجو رو انتخاب میکرد و به کمیته پذیرش معرفی میکرد تا بهشون پذیرش بده. این دانشجویان از بین کسانی که اپلای کرده بودند انتخاب میشدند. افرادی که انتخاب میشدند کسانی بودند که از طریق جستجو در پروندههای افرادی که اپلای کرده بودند پیدا میشدند یا کسانی بودند که قبلا با استاد در تماس بودند. در نتیجه تماس با استاد این وسط مهم بود و اگر کسی با استاد در تماس نبود و لغات کلیدیای که استاد به دنبالش میگشت در پروندهاش وجود نداشت احتمال گرفتن پذیرشش پایین میاومد.
حالا نقش کمیته پذیرش این وسط چی بود؟ کمیته پذیرش یک سری استانداردهایی برای خودش داشت. از جمله این که مطمئن بشه که افرادی که استاد معرفی کرده حداقلهای گرفتن پذیرش رو دارند و بعضا شرایط دیگهای و استانداردهای بالاتری هم برای خودش داشت. مثلا یادمه که استاد من یک سال ناراحت بود که یکی از استادان بسیار سختگیر دانشگاه رئیس کمیته پذیرش در اون سال شده بود و حاضر نبود به یکی از دانشجویانی که استاد من مایل بود بگیره پذیرش بده، چون معتقد بود که معدل اون فرد پایینه، اگر چه از مینیمم لازم برای گرفتن پذیرش بالاتر بود.
نقش دیگهی کمیته پذیرش اینه که پرونده افرادی که توسط استادها برای گرفتن پذیرش معرفی نشدهاند رو نگاه کنه و اگر کسی شرایط واقعا خوبی داره برای گرفتن پذیرش در نظر گرفته بشه. همچنین فاندهایی در دانشکده وجود داره که از طرف استادها نیست و از طرف دانشگاه یا دانشکده میاد. کمیته پذیرش این فاندها رو بین افرادی که شرایط خوبی دارند تقسیم میکنه.
«ارزش زندگی میتواند با توانایی فرد برای تغییر سرنوشت انسانهایی که در موقعیت پایینتری از وی قرار دارند، اندازهگیری شود.» --Bill Strickland
لطفا سوالاتتون رو در فروم بپرسید و از پیام خصوصی برای این منظور استفاده نکنید. در صورتی که مایلید من به سوال شما پاسخ بدم @Babak رو در متن سوال قرار بدید.
چنانچه با ساختار فروم آشنا نیستید و نمیدونید سوالتون رو کجا بپرسید، سوالتون رو در این موضوع مطرح کنید تا مشاوران شما رو راهنمایی کنند.
لطفا سوالاتتون رو در فروم بپرسید و از پیام خصوصی برای این منظور استفاده نکنید. در صورتی که مایلید من به سوال شما پاسخ بدم @Babak رو در متن سوال قرار بدید.
چنانچه با ساختار فروم آشنا نیستید و نمیدونید سوالتون رو کجا بپرسید، سوالتون رو در این موضوع مطرح کنید تا مشاوران شما رو راهنمایی کنند.