(30-06-2011, 11:20 PM)Karim نوشته: سلام رفقابالاترین ایمپکتی که چاپ کردم حدود 5 (4.998) و مینور ریویژن ایمپکت حدود 6 (5.9)
بالاترین ایمپکتی که در اون موفق به چاپ شدید یا بین دوستانتون و همکلاسیها در ایران دیدید چند بوده؟(چه دوره لیسانس یا ارشد)
وسوال بعد اینکه دانشجویان خارجی را که مقالاتشون دیدید(لیسانس و مستر) ایمپکت ژورنالشون چند بوده؟(بیشترین ایمپکت)
مخلص همگی
البته خیلی ایمپکت فکتور وابسته به رشته هست. این ایمپکت فکتور برای رشته ما بسیار عالی در نظر گرفته می شه، برای رشته مهندسی نفت وجود نداره( یعنی ژورنالهای اونها اصلا همچنین ایمپکت فکتوری ندارند)، برای رشته های مرتبط با بایولوژی و.. خوب در نظر گرفته می شه. حتی ساب فیلد هم مهمه. ژورنالی که در اون چاپ کردم و حدود 5 بود در فیلد خودش بالاترین رنک رو داره (فرست رنک) ولی اون ژورنال دیگه در فیلد خودش (نانو) ششمین ژورنال معتبر هست. طوری که خیلی به اعتبار رزومه من بعد از چاپ اون مقاله ایمپکت فکتور 5 اضافه شده.
پس علاوه بر ایمپکت فکتور، دو فاکتور رنک ژورنال در فیلد و ساب فیلد و همین طور تا حدودی ریجکشن ریت هم می تونه به ارزیابی شما از اعتبار ژورنال کمک کنه. ژورنال بسیار بسیار معتبر Chem comm حدود 85 درصد ریجکشن ریت داره که به شما نشون می ده مقاله شما حدود 15 درصد شانس اکسپت داره و یا این امر برای نانولتر حدود 95 درصد ریجکشن هست.
دوست من در دانشگاه کیس وسترن ریزرو به من گفت، اینجا هم دو دسته هستند که وارد می شن، یا کسایی که مقالات بسیار عالی دارند ( حتی یک مورد nano letter) و یا با جی ار ای و معدل خوب وارد می شن.
اینها رو هم مطمئن باشید اساتید اونطرف می دونند. وقتی در رشته ای مثل مهندسی نفت اصلا همچنین ژورنالی وجود نداره که ایمپکت فکتور بالای 2 داشته باشه، خیلی ایمپکت فکتور مهم نیست و اعتبار ژورنال مهمه.
در مورد بالاترین ایمپکت فکتور، یکی از دوستانم به اسم مرتضی محمودی زمانی که در پاستور بودند مقاله ای با ایمپکت 32.3 چاپ کردند که بالاترین ایمپکت فکتوری هست که دیدم یک ایرانی داشته باشه.
تو را دوست می دارم
در آن دور دست بعید که رسالت اندامها پایان می پذیرد...
--
در فراسوهای عشق، تو را دوست می دارم،در فراسوهای پرده و رنگ..
در فراسوهای پیکرمان به من و عده دیداری بده (شاملو)
در آن دور دست بعید که رسالت اندامها پایان می پذیرد...
--
در فراسوهای عشق، تو را دوست می دارم،در فراسوهای پرده و رنگ..
در فراسوهای پیکرمان به من و عده دیداری بده (شاملو)