میگن انچه از دل بر اید لاجرم بر دل نشیند!
یکی از دوستانم پستی گذاشته بود که بنظرم تحلیلی جامع و دقیق در رابطه با این موضوع هست.
برای حسن ختام این تاپیک برای شما با کمی اصلاح در ادبیات قرار می دهم. امیدوارم این پست موجب بشه بتونیم بهتر در مورد زندگیمون و ادامه تحصیل و ارزش های واقعی زندگی تصمیم بگیریم
نقل قول از دوستم:" از نظر من این دو تا مقوله خیلی به هم مربوط نیستند. نظر من ( یک خانم ):
یکی از دوستانم پستی گذاشته بود که بنظرم تحلیلی جامع و دقیق در رابطه با این موضوع هست.
برای حسن ختام این تاپیک برای شما با کمی اصلاح در ادبیات قرار می دهم. امیدوارم این پست موجب بشه بتونیم بهتر در مورد زندگیمون و ادامه تحصیل و ارزش های واقعی زندگی تصمیم بگیریم
نقل قول از دوستم:" از نظر من این دو تا مقوله خیلی به هم مربوط نیستند. نظر من ( یک خانم ):
حالت اول :شما درگیر اپلای هستید و پذیرش میگیرید . کیس مناسبی ندارید. به نظر من اشتباهه که به دلیل تنها نبودن در غربت با کسی ازدواج کنید!! بهتر است که تنها بروید خارج و شرایط رو ببینید بعد تصمیم بگیرید.
حالت دوم :شما درگیر اپلای هستید و پذیرش میگیرید و کیس مناسبی تو زندگی تون هست. به نظر من رابطه رو حفظ کنید. اگه به قول اینوری های she is the one خارج که سهله جهنم هم باهاتون میاد. وقتی دو نفر عاشق هم هستند داشون میخاد همیشه با هم باشند. اگه هر کدوم نبودن با هم رو به هر طریقی انتخاب کنه اون رابطه ترک خورده است! الان خارج بعدا یه دلیل دیگه رو به شما ترجیح میدهد!
من وقتی خودم اپلای کردم و اومدم نه در سن ازدواج بودم و نه موردی تو زندگی ام بود برای همین چنین معقوله ایی به ذهنم نرسید. اینجا ازدواج کردم همسرم ایرانی نیست و خیلی هم راضی هستم. از نظر من هم ازدواج با غیر ایرانی تفاوت های خودش رو داره ولی بهتر و بدتر نیست. صرفا متفاوته.
تو این 7 سالی و اندی که با قشر دانشجو اینجا در اتباط بودم این موارد رو دیدم:
- - دختر و پسر در ایران زن و شوهر بودند یکی یا هر دو پذیرش گرفته دیگری همراه بوده.
- - با هم دوست بودند اینجا با هم ازدواج کردند. ( هر دو پذیرش گرفتند )
- - مجرد اومدند و اینجا با کسی آشنا شدند و ازدواج کردند چه ایرانی و چه خارجی.
- - مجرد پذیرش گرفتند و بعد از چند سال چون نتونستند به دلایل واضح اینجا همسر پیدا کنند رفتند ایران با دوست دختر یا به شکل معرفی ازدواج کردند و برگشتند کانادا.
از این چهار گروه چیزی که من دور و برم دیدم ( و نه آمار حقیقی ) دو تا گروه اول متاسفانه بیشتر طلاق و جدایی توش بوده. از نظر من اکثرشون از قبل رابطه شون مشکل داشته و خارج اومدن تشدید کرده مشکلات رو. عین یه کشتی که ترک داشته باشه و توی آب ساکن چیزیش نشه ولی وقتی توی موج بیافته غرق بشه.
گروه آخر از همه موفق تر بوده ( باعث تعجب خود من) شاید به این دلیل که هر دو طرف رابطه تکلیفشون مشخص بوده.
از هر چهار گروه هم زوج خوشبخت زیاده و غیر خوشبخت. فرمولی وجود نداره. تنها این که اگه ازدواج رو به شکل معامله ببینینم بیاد یادمون باشه معامله هم سود داره و هم باخت و زیان. ولی با عشق ازدواج کنی دیگه معامله نمیکنی که نگران زیان باشی."
فکر کنم بیشتر دوستانی که دارن اپلای می کنن به پختگی لازم رسیدن که تفاوت عشق و هوس را درک کنند.
چند بیت شعر هم از حافظ برای حسن ختام تقدیم می شود:
چند بیت شعر هم از حافظ برای حسن ختام تقدیم می شود:
ألا یا أیها السّاقی! أدر کأساً وناوِلها! که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکلها
به بوی نافهای کآخر صبا زان طره بگشاید ز تاب جعد مشکینش، چه خون افتاد در دلها!
مرا در منزل جانان چه امن و عیش , چون هر دم جرس فریاد میدارد که «بربندید محملها»
به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید! که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها؟
همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخِر نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفلها؟
حضوری گر همیخواهی از او غایب مشو حافظ! متیٰ ما تلق من تهویٰ، دعِ الدنیا و اهملها
شاد باشید
[b]An investment in knowledge pays the best interest
لطفا سوالات خود را در فروم مطرح نمایید حتی شما دوست عزیز! لطفا بجای ارسال پست تشکر از گزینه "اضافه کردن به امتیاز کاربر". استفاده نمایید! [/b]
لطفا سوالات خود را در فروم مطرح نمایید حتی شما دوست عزیز! لطفا بجای ارسال پست تشکر از گزینه "اضافه کردن به امتیاز کاربر". استفاده نمایید! [/b]