بابک عزیز از تاپیکی که ایجاد کردی ممنونم...چه بحث های چالشی و مفیدی...دست همه درد نکنه...
چیزی که در نظر من بسیار مهمه در بحث روابط انسانی و خصوصا ازدواج، حالا چه بعد اپلای و چه قبلش، اینه که دو طرف قوانین مشترکی برای این بازی داشته باشند..
من فکر می کنم اگر در هر برهه ی زمانی با مرد زندگیم روبرو می شدم، و معتقد بودم این آدم همفکر و همراه و همسفر منه، در همراه شدن باهاش تردید نمی کردم... فارغ از اینکه در کجای مسیر زندگیم دارم طی طریق می کنم...
بچه ها زندگی همش چالشه...حواسمون باشه که کمال طلبی در روابط انسانیمون ما رو درگیر نکنه...
اگه از یک مرز سنی بگذریم(من خودم در ۲۶ سالگی تغییر و پختگی عمده ی شخصیتم اتفاق افتاد) و البته ما و طرف مقابل لایق و کوشا باشیم، به نظرم من ازدواج اتفاق خوبیه.حالا مشکلات مالی و فشار مدیریت کردن رابطه و ... هست، خب باشه! تا جایی که شما به عنوان یک تیم دست به دست هم می دید و در مسیر زندگی حرکت می کنید، این مشکلات همه می شن فرصت برای رشد...
برای رشد فردی..
برای رشد رابطه...
البته البته البته این رو بگم که به نظر من ازدواج با فرد نامناسب، فردی که قوانین بازی رو متفاوت از شما می بینه، خیلی خیلی بدتر از اینه که تا آخر عمر مجرد بمونید...من با اینکه واقعا دوست دارم روزی خانواده ای داشته باشم،ترجیح می دم Single Momشم اما چون همه دارن ازدواج می کنن، تحت تاثیر جو و فشار بیرونی و درونی،با آدم نامناسب (حتی به لحاظ چک لیستی مناسب!!) همراه نشم...
مژده ی رحمت برساند سروش. . .