یه موضوع دیگه هم که هست اینه که وضعیت اقتصادی افراد همه چیز رو تحت الشعاع قرار می ده و این رو نمی شه انکار کرد.
به طور مثال فرض کنید یه دانشجوی دکترا میاد امریکا- دانشگاه می گه سالی 15,000$ بهت می دیم. خب نزدیک 5000 تا می ره برای fee که برای بعضی از دانشگاه ها باید توسط خودشون پرداخت بشه.
می مونه 10k. حالا بگیریم شهر خیلی اروزن و خوبی باشه هزینه ی خونه و فیش های مختلف بشه 600$. ( آب و برق و موبایل و اینترنت و....)
می مونه چقد؟ 2800$ ! این یعنی ماهی 233$ براش می مونه. به فرض اینکه این دانشجوی محترم ماشین نداشته باشه ماهی 233$ باید خرج خردو خوراک و پوشاک و موارد ضروری بکنه.
اصن می گین ایشون خیلی صرفه چو و غیر قرتی 1000$ هم سالی اضافه میاره.
بنا به دلایلی هم نمی تونه ارز دانشجویی بگیره ( $ هم که قربونش برم دیگه 1200 نیست)
راستش به نظرم بحث مالی خیلی چیزا رو می تونه تحت الشعاع قرار بده.
فرد X که الان باید خونش رو عوض کنه باید دنبال 10 جا بگرده که شده ماهی 50$ ارزون تر باشه. همش دنبال حراج باشه و.....
من نمی گم این چیزا بده. آدم بالاخره صرفه جویی می کنه بعد می گه خب می رم مسافرت یا می رم فلان کنسرت یا یه لپتاپ خوب می گیرم.
اما یه وقتی میشه که جایی واسه ی این چیزا نمی مونه و توی خرجای معمولی می مونیم.
اینا واقعاً با روح و روان آدما بازی می کنه. همش می شه استرس. به جایی که با خیال راحت و آرامش بشه درس خوند همش باید فکر کرد که ای وای این بیل اومد ...اون هزینه رو باید پرداخت کنم و.....
این فکرا باعث می شه تمرکز کم شه=> درس رو اونجوری که باید نمی شه خوند=> شاید معدل کم شه=> بورسیه می پره=> ویزات هم می پره=> برو بیرون درم ببند پشت سرت! یه همین سادگی.
ولی کسی که پولداره اصن براش مهم نیست که سالی 100$ رفته رو اجاره خونش یا نه.
سه سوت می ره خرید می کنه و میاد بیرون...10 جا نمی ره که شاید 5-10$ ارزون تر بتونه خرید کنه.
من اصلاً منظورم این نیست که فقط توی امریکا و کانادا و... این مشکلات هست و ایران اینطور نیست. همه جا همینه.... ولی اینجا اگه تنها باشی نه کسی میتونه کمکت کنه نه روت میشه به خانوادت بگی پول بفرستن چون اونا هم 1000 نوع گرفتاری دارن.
اینجاست که آدم نیاز به اون پشتوانه ی عاطفی و مالی لعنتی داره.....
به طور مثال فرض کنید یه دانشجوی دکترا میاد امریکا- دانشگاه می گه سالی 15,000$ بهت می دیم. خب نزدیک 5000 تا می ره برای fee که برای بعضی از دانشگاه ها باید توسط خودشون پرداخت بشه.
می مونه 10k. حالا بگیریم شهر خیلی اروزن و خوبی باشه هزینه ی خونه و فیش های مختلف بشه 600$. ( آب و برق و موبایل و اینترنت و....)
می مونه چقد؟ 2800$ ! این یعنی ماهی 233$ براش می مونه. به فرض اینکه این دانشجوی محترم ماشین نداشته باشه ماهی 233$ باید خرج خردو خوراک و پوشاک و موارد ضروری بکنه.
اصن می گین ایشون خیلی صرفه چو و غیر قرتی 1000$ هم سالی اضافه میاره.
بنا به دلایلی هم نمی تونه ارز دانشجویی بگیره ( $ هم که قربونش برم دیگه 1200 نیست)
راستش به نظرم بحث مالی خیلی چیزا رو می تونه تحت الشعاع قرار بده.
فرد X که الان باید خونش رو عوض کنه باید دنبال 10 جا بگرده که شده ماهی 50$ ارزون تر باشه. همش دنبال حراج باشه و.....
من نمی گم این چیزا بده. آدم بالاخره صرفه جویی می کنه بعد می گه خب می رم مسافرت یا می رم فلان کنسرت یا یه لپتاپ خوب می گیرم.
اما یه وقتی میشه که جایی واسه ی این چیزا نمی مونه و توی خرجای معمولی می مونیم.
اینا واقعاً با روح و روان آدما بازی می کنه. همش می شه استرس. به جایی که با خیال راحت و آرامش بشه درس خوند همش باید فکر کرد که ای وای این بیل اومد ...اون هزینه رو باید پرداخت کنم و.....
این فکرا باعث می شه تمرکز کم شه=> درس رو اونجوری که باید نمی شه خوند=> شاید معدل کم شه=> بورسیه می پره=> ویزات هم می پره=> برو بیرون درم ببند پشت سرت! یه همین سادگی.
ولی کسی که پولداره اصن براش مهم نیست که سالی 100$ رفته رو اجاره خونش یا نه.
سه سوت می ره خرید می کنه و میاد بیرون...10 جا نمی ره که شاید 5-10$ ارزون تر بتونه خرید کنه.
من اصلاً منظورم این نیست که فقط توی امریکا و کانادا و... این مشکلات هست و ایران اینطور نیست. همه جا همینه.... ولی اینجا اگه تنها باشی نه کسی میتونه کمکت کنه نه روت میشه به خانوادت بگی پول بفرستن چون اونا هم 1000 نوع گرفتاری دارن.
اینجاست که آدم نیاز به اون پشتوانه ی عاطفی و مالی لعنتی داره.....
این روزها ﻫﻤﻪ ﺧﯿﺎﻟﻢ ﺷﺪﻩ ﻗﺪﻡ ﺯﺩﻥ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﻝ ﺗﻮ ... ﺑﺒﯿﻨﻢ ... ﮐﻔﺶﻫﺎﯾﻢ ﮐﻪ ﺍﺫﯾﺘﺖ ﻧﻤﯽ ﮐﻨد؟ ツ
♥♫ listen ♥♫ L
گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید/ گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم
[align=right]♥♫ listen ♥♫ L