آکادمیا کافه
در مسیر اپلای، چگونه انگیزه پیدا میکنید؟ - نسخه قابل چاپ

+- آکادمیا کافه (https://www.academiacafe.com/pf)
+-- انجمن: گفتگوی خودمانی کاربران (https://www.academiacafe.com/pf/Forum-%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86)
+--- انجمن: گفتگوی خودمانی (https://www.academiacafe.com/pf/Forum-%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C)
+--- موضوع: در مسیر اپلای، چگونه انگیزه پیدا میکنید؟ (/Thread-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%D9%BE%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%8C-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D9%BE%DB%8C%D8%AF%D8%A7-%D9%85%DB%8C%DA%A9%D9%86%DB%8C%D8%AF%D8%9F)

صفحات 1 2 3 4 5 6 7 8


در مسیر اپلای، چگونه انگیزه پیدا میکنید؟ - akbar_saeedi - 28-01-2012

سلام بر همگی..

با تجربه ها بهتر میدونن که مسیر و فرایند پذیرش به اندازه کافی سخت و شاید تاحدودی نامطمئن هست که گاهی تمام انرژی و علاقه بچه هارو مخصوصا ما تازه واردهارو به چالش بکشه،لذا دوستان عزیز بگند در این مسیر چه راه کارهایی را ارائه میدن که بشه تا اخر با حداکثر انرژی ادامه داد....خیلی ساده بگم کم میارید چیکار میکنید؟ Big Grin

به نظر من ذکر مشکلاتی که داشتید و چگونگی کنار اومدن با اونها و در نهایت موفق شدن از طرف بچه های باتجربه تر میتونه برا همه مفید باشه....

سپاس Smile



RE: نحوه شارژ شدن شما؟؟ - rulany - 28-01-2012

راستش من به نوبه خودم تو این مدت 2 3سالی خیلی مشکلات واسم پیش اومد.از نمره ی 0.25 گرفته تا این اخیرا هم گرون شدن ارز!! اما هر وقت احساس میکردم که دارم سست میشم تو تصمیمم به چیزهایی فکر میکردم که دوست دارم داشته باشم.به بی عدالتی هایی که بهم شده بود فکر میکردم و وقتی میشنیدم که تو جوامع غربی حداقل این جور مسائل کمتر هست ارامش میگرفتم.به طرز برخورد مسئولین دانشگاه گرفته تا اداره گذرنامه و نظام وظیفه فکر میکردم و وقتی میشنیدم از بچه ها که احتراممون تو بلاد کفر بیشتر حفظ میشه دوباره انرژی میگرفتم.
به نظرم بیشترین چیزی که میتونه کمکت کنه اینه که به اون چیزی که دوست داری با رفتنت بدست بیاری فکر کن.خیلی تاثیر میذاره از نظر روحی.میخواد از نظر سطح علمی دانشگاه ها باشه.میخواد تفریحات اسلامی و غیر اسلامی باشه.میخواد سطح زندگیت باشه و.....



RE: در مسیر اپلای، چگونه انگیزه پیدا میکنید؟ - Bahram - 28-01-2012

مدتیست که دارم پستهای شما رو میخونم، میبینم دائماً موانع زندگی رو تصور میکنید، مثلاً یک نمونه اش سربازی...
شما برای رسیدن به مقصدتون از شهری به شهر دیگر در تاریکی مطلق شب، فقط کافیست 10 متر جلوتر خود را ببینید و برانید. واقعاً تخمین و تصور اینکه در 200 کیلومتر بعدی در کجای جاده قرار داشته باشید و هوای آنجا چطور باشد و ... چندان سودی نخواهد داشت، چون بالاخره به آنجا خواهید رسید و یقیناً الان درست نمیدانید جلوتر چه خبر است.
همینکه در کارهاتون برای زندگی برنامه ریزی درست داشته باشید و هدف نهایی(موفقیت) رو برای خودتون مجسم کنید و مسیر صحیح و اصلی را بپیمایید، لحظه لحظه به موفقیت نزدیکتر خواهید شد.
مشکلات و موانع نه تنها برای شما بلکه برای همه هست و باید یاد بگیریم چطور با آنها کنار بیاییم و رفعشان کنیم.


RE: در مسیر اپلای، چگونه انگیزه پیدا میکنید؟ - Saeid - 28-01-2012

متاسفانه یا خوشبختانه (نمیدونم کدومشه Angel )مسیر اپلای بسیار شلوغ و پر ترافیک شده......دوست عزیز کسی شما رو مجبور نکرده اپلای کنید یا نکنید......اتفاقا بهتره خودتون که این سوال رو مطرح کردید....جواب میدادید که چطور به فکر اپلای افتادید!! !تو این لینک



RE: در مسیر اپلای، چگونه انگیزه پیدا میکنید؟ - amirhossein.gh - 28-01-2012

اکبر جان
به قول سعید مسیر اپلای خیلی شلوغه و وفتی هم شلوغ بشه در نتیجه نمیشه همه چیزو به قطع گفت
بهرام عزیز هم درست میگه آدم باید آینده دور را تنها در ذهن داشته باشه و فعلا برای 10متر جلوترش برنامه ریزی کنه
من تو این دو سال واقعا خیلی مشکلات تحمل کردم خیلی . ولی خوب زجرهاش لذت بخشه . لذت بخشتر از موندن تو اینجا و چشم به دست استاد بودن برای تعیین آینده ست.
دوست دارم قبل از اینکه سنم بره بالاتر پامو تو مسیری محکم کرده باشم و بدونم کجا دارم میرم
همیشه توکلم به خدا بوده و هر وقت به مشکلی خوردم به خودم گفتم خود خدا هوامو داره میدونه چی کار کنه تا من کارام ردیف بشه!
اگه این توکل به خدا نبود حتما وسط این مسیر کلا ول میکردم بره!
Smile


RE: در مسیر اپلای، چگونه انگیزه پیدا میکنید؟ - akbar_saeedi - 28-01-2012

(28-01-2012, 05:59 PM)saeed_oroomy نوشته: متاسفانه یا خوشبختانه (نمیدونم کدومشه Angel )مسیر اپلای بسیار شلوغ و پر ترافیک شده......دوست عزیز کسی شما رو مجبور نکرده اپلای کنید یا نکنید......اتفاقا بهتره خودتون که این سوال رو مطرح کردید....جواب میدادید که چطور به فکر اپلای افتادید!! !تو این لینک

سلام ممنون ..من که اونجا نظر داده بودم Huh



RE: در مسیر اپلای، چگونه انگیزه پیدا میکنید؟ - Babak - 30-01-2012

اگر فکر می‌کنید که مسیر اپلای کردن این روزها سخت شده، پس بذارید داستان اپلای کردن خودم رو بگم:
من پاییز سال ۲۰۰۰ (۱۳۷۹) برای دکترا در دانشگاه‌های امریکا و چند تا دانشگاه کانادا اقدام کردم. اون موقع امتحان تافل و GRE در ایران برگزار نمی‌شد و من و یکی از دوستان چون مشکل سربازی داشتیم با کلی دوندگی و گذاشتن وثیقه پاسپورت گرفتیم با مجوز یک بار خروج و رفتیم دوبی و امتحان‌ها رو دادیم. اون موقع سربازی رو می‌فروختند، اما شرایط سنیش طوری بود که من یک سال کمبود سن داشتم و باید صبر می‌کردم که سنم یک سال بیشتر بشه. همون موقع من آماده بودم که فوق لیسانسم رو دفاع کنم، اما اگر این کار رو می‌کردم، باید می‌رفتم سربازی. در نتیجه یک ترم دیرتر دفاع کردم که با فرجه شش ماهه‌ای که بعد از فارغ‌التحصیلی هست، در سال ۸۰ بتونم سربازی رو بخرم. به خاطر یک ترم دیرتر دفاع کردن، دو نمره از پروژه ۱۱ واحدی فوقم کم کردند.

سال ۸۰ که شد، من از USC بدون فاند پذیرش گرفتم. اون موقع USC اغلب بدون فاند پذیرش می‌داد ولی کسی بدون فاند نمی‌موند و بچه‌ها بعد از رسیدن با استادها صحبت می‌کردند و فاند می‌گرفتند. در نتیجه من پذیرش رو قبول کردم و برای خرید سربازی به اداره نظام وظیفه رفتم. مجلس خرید سربازی رو برای سال ۸۰ چند ماه قبلش تصویب کرده بود. اما وقتی مراجعه کردم، گفتند که قانون ابلاغ نشده و باید منتظر بمونم. من هر چه مراجعه کردم فایده‌ای نداشت و همش می‌گفتند که باید منتظر بمونی تا ابلاغ بشه. خلاصه اوایل مرداد ۸۰ بود که نظام وظیفه همچنان می‌گفت ابلاغ نشده و از طرفی فرجه شش ماهه من تموم شد و گفتند اگر دفترچه نگیری و غیبت بخوری دیگه نمی‌تونی بخری. از طرفی من امکان وثیقه گذاشتن هم نداشتم، چون اون موقع می‌گفتند که باید حتما از دانشگاه مقصد فاند کامل داشته باشی تا بتونی وثیقه بذاری و خارج بشی. به همین خاطر من دفترچه گرفتم و نشون به همون نشون در تاریخ سوم شهریور ۸۰ سربازی رو در پادگان جوادنیا در آبیک شروع کردم و نزدیک دو سال سربازی رفتم. طبیعتا پذیرش USC‌ که از بین رفت که هیچ، تمام دردسرها و هزینه‌هایی که برای TOEFL کرده بودم هم به دود رفت، چون تافل دو سال اعتبار داشت و تافل من در این مدت از بین رفت.

در طول سربازی هم که از ایران نمی‌شد خارج شد، در نتیجه سال ۸۲ که سربازی تموم شد، من باز رفتم دوبی و امتحان تافل دادم و برای پذیرش اقدام کردم. این بار از دانشگاه UCI با فاند پذیرش گرفتم که درسم رو پاییز ۱۳۸۳ (۲۰۰۴) شروع کنم. رفتم برای ویزا، اما اوضاع ویزای امریکا اون موقع خیلی خراب بود و تعداد کسانی که ویزا نمی‌گرفتند خیلی زیاد بود. به من هم ویزا ندادند و آفیسر صرفا گفت که فکر می‌کنه من بعد از تحصیل به ایران برنمی‌گردم، چون وابستگی اجتماعی (Social Tie)‌ به ایران ندارم. من یک بار دیگه هم برای ویزا اقدام کردم ولی باز هم رد شدم، اما همون شبی که بعد از رد شدن ویزا به ایران برگشتم، یکی از استادهای University of Victoria‌ کانادا بهم ایمیل زد و گفت که آیا مایلم برم اونجا یا خیر و حاضره بهم فاند بده. من هم بدون درنگ قبول کردم و اتفاقا خود دانشگاه هم بهم Fellowship داد. برای ویزای کانادا اقدام کردم و گرفتم و پاییز ۲۰۰۴ درسم رو در دانشگاه Victoria شروع کردم.

متاسفانه اوضاع اون قدرها خوب پیش نرفت و ظرف دو، سه ماه متوجه شدم که این دانشگاه اصلا اون چیزی نیست که انتظارش رو داشتم، ولی دیگه راه خیلی زیادی هم باقی نمونده بود که این بار شانسی استادی که در دانشگاه UCI قرار بود باهاش کار کنم بهم ایمیل زد و گفت از یکی دوستانم در اون دانشگاه شنیده که من کانادا هستم. گفته بود که آیا مایلم به امریکا برم یا خیر و اگر مایلم دوباره اپلای کنم. من بهش گفتم که مایلم، اما دیگه هیچ کدوم از مدارک لازم رو ندارم. بهم گفت که همه مدارک از سال قبل هست، فقط فرم آنلاین رو پر کنم. من این کار رو کردم و این بار از UCI‌ پذیرش با سه سال فاند تضمین شده گرفتم که معمولا کمتر پیش میاد. وقتی پذیرشم رسید تازه در کانادا یک کم جا افتاده بودیم و خونه و زندگی رو چند ماهی بود که رو به راه کرده بودیم و دلم نمی‌خواست که دوباره یک جابجایی بزرگ داشته باشیم، اما تصمیم گرفتم که اگر ویزا بگیرم این کار رو انجام بدم. از کانادا با ترس و لرز برای ویزای امریکا اقدام کردم و خوشبختانه ویزا رو گرفتم. با دکتر بنی‌اسدی که در دانشگاه ویکتوریا استادم بود (و واقعا ازش ممنونم) صحبت کردم و ماجرا رو بهش گفتم. خوشبختانه خیلی معقول با موضوع برخورد کرد و گفت که به نظرش امریکا می‌تونه موقعیت بهتری برای من باشه و موضوع براش قابل درکه. همسر من در اون موقع یک ترم بود که دکتراش رو در دانشگاه ویکتوریا شروع کرده بود. هر دو انصراف دادیم، دوباره تمام وسائلی که خریده بودیم رو فروختیم و به امریکا رفتیم. و به این ترتیب من در پاییز ۲۰۰۵ دکترا رو در دانشگاه UCI شروع کردم و خوشبختانه همسرم هم سال ۲۰۰۶ از دانشگاه USC‌ پذیرش با فاند گرفت.

همه این دردسرها رو قبول کردم چون هدفی که داشتم مشخص بود و می‌دونستم که یا باید اون موقع برم و درسم رو ادامه بدم، یا دیگه این فرصت خواهد سوخت و تا آخر عمر خودم رو به خاطرش سرزنش خواهم کرد. شما هم باید بشینید و با خودتون سبک سنگین کنید ببینید ادامه تحصیل و احیانا زندگی در کشور مقصد چقدر براتون ارزش داره و اگر ارزشش زیاده با تمام قدرت جلو برید و از زمان و دردسر و اعصاب‌خوردیش نترسید.

این روزها شاید شرایط گرفتن فاند مشکل‌تر شده باشه، اما در عوض شما مشکلات TOEFL و GRE و سربازی و ویزای امریکا رو در حدی که ما اون موقع داشتیم ندارید. ضمن این که اطلاعات در مورد گرفتن پذیرش هم خیلی بیشتر شده، در حالی که اون موقع اطلاعات موثق زیادی نبود و بیشترِ اطلاعات حرف‌ها و شنیده‌هایی بود که بین بچه‌ها می‌گشت. من معتقدم که خیلی از دردسرهایی که کشیدم به خاطر کمبود اطلاعات یا اطلاعات غلط بود. پس زیاد از شرایط خودتون ناراحت نباشید و اگر هدف‌تون ادامه تحصیل هست، با قدرت ادامه بدید.



RE: در مسیر اپلای، چگونه انگیزه پیدا میکنید؟ - Karim - 30-01-2012

سلام،
اول میخام از بابک عزیز و بقیه دوستان تشکر کنم که وقت می گذارند ومثل همیشه در تمامی لحظات کنار بچه ها هستند و اونها را در هیچ شرایطی تنها نمی گذارند
یکی از مهمترین موضوعاتی که الان بین بچه ها ایجاد نگرانی واسترس می کنه این است که اگه مثلا برن سربازی سنشون بالا میره یا اگه امسال پذیرش نگیرن سن بالا میره و.. در هر صورت این مشکل بالا رفتن سن ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده است و مثل یک خوره باعث کاهش اعتماد به نفس و کم شدن انگیزه میشه. اما بنظر می رسد که حقیقت وماهیت زندگی چیزی فراتر از سن وسال است. با ذکر مثال زیر امیدوارم مساله نگرانی از افزایش سن در پروسه تحصیل کار و یطور کلی زندگی ازبین بره. ایشالا!

من دوست دارم در اینجا به یک نقاش معروف آمریکایی اشاره کنمGrandma Mosesکه نقاشی خود را ازسن 76 سالگی شروع کرده و تبدل به یکی از معروفترین نقاش ها شد ایشون 101 سال عمر کرده اند وبنظرهم نمیرسه که در یک شرایط پر از رفاه زندگی کرده باشه. وی در یک خانواده کشاورز که دارای 10 تا فرزند بوده متولد شده اند! و درحالی که یک دختر کوچولو بود در یک مزرعه دیگه بعنوان کارگر کار می کرد ودر زمستان های بسیار سرد زیاد مدرسه نمی رفت اما بعدها اجازه پیدا کرد(!) با دختران صاحب کارش به مدرسه بره!او بعد از ازدواج دارای 10 فرزند میشه که 5 تا از اونها در کودکی میمیرند( به عمق شرایط سخت زندگی آن دوران توجه داشته باشید).
وی علاوه بر اینکه بخاطر هنرشون معروف هستند بخاطر اینکه در سن بالا دست بکار شده اند بسیار معروف هستند.از این دست افراد بویژه در صد سال اخیر در سرتاسر دنیا و در حیطه های مختلف علمی ، اقتصادی ، هنری و.. که در شرایط بسیار سخت(سخت به معنای واقعی کلمه) با انگیزه و پشتکار فراوان دست به کارهای بزرگ زده اند کم نیستند.


اطلاعات بیشتر:http://gardenofpraise.com/art43.htm

سربلندو پیروز باشید



RE: در مسیر اپلای، چگونه انگیزه پیدا میکنید؟ - AVA - 30-01-2012

کریم جان در پارگراف دومی که نوشتی خودت به نگرانیت جواب دادی ولی من خالی از فایده ندیدم که مطالبی رو اینجا اضافه کنم:
یادگیری عالی ترین فعالیت ذهنی هست که در طول زندگی می تونیم انجام بدیم. اون چیزی که مانع از این فعالیت و به عبارتی مانع از یادگیری؛ ادامه تحصیل و بالاتر رفتن مدارج علمی میشه استرس های ریز و درشتی هستند که در طول روز به قول خودت مثل خوره به جون آدم میوفتن و باعث تحلیل رفتن قوای ذهنی، روحیه و در نتیجه بهره هوشی ما میشن نه سن و سال. هم از لحاظ علمی و هم از لحاظ تجربه شخصی که در همکاری با اساتید خودم دارم می تونم به جرات بگم که افراد در سنین بالا هم می تونن بهره وری علمی بالا ( حتی بیش از افراد جوانتر از خودشون )داشته باشن. پس اگر فکر می کنی اگه سنت بالا تر بره و نتونی زود تر بری، در آینده در دانشگاهی که پذیرش می گیری از لحاظ علمی موفق نخواهی بود، باید بگم که اشتباه فکر می کنی.

اگه می خوای در تحصیل و بعدش پیدا کردن یه کار پر درآمد و تشکیل زندگی مستقل موفق باشی بهتره به جای اینکه به موضوع سن و سال فکر کنی، به دنبال این باشی که با مطالعه کتابهای تخصصی و تقویت اطلاعات خودت در زمینه پژوهش ،حرف تازه برای گفتن در رشته تخصصی خودت داشته باشی و ایده های تازه به ذهنت برسه یا در مهارت حرفه ای خاصی تسلط پیدا کنی ( ببخشید کلی می نویسم چون نمی دونم رشته شما چی هست) نگرانیهایی که در مورد سن و سال داری واقع بینانه نیست. بهتره به ادامه تحصیل به عنوان یه برنامه در کنار برنامه های دیگه زندگیت نگاه کنی.



RE: در مسیر اپلای، چگونه انگیزه پیدا میکنید؟ - amirhossein.gh - 05-02-2012

>
>این داستاني است درمورد اولين ديدار " امت فاكس" ، نويسنده و فيلسوف معاصر ، ‌از رستوران سلف سرويس ، هنگامي كه براي نخستين بار به آمريكا رفت.
>>>>>>>وي كه تا آن زمان هرگز به چنين رستوراني نرفته بود در گوشه اي به انتظار نشست با اين نيت كه از او پذيرايي شود. اما هرچه لحظات بيشتري سپري مي شد ناشكيبايي او از اينكه مي ديد پيشخدمتها كوچكترين توجهي به اوندارند، شدت گرفت. از همه بدتر اينكه مشاهده مي كردكساني كه پس از او وارد شده بودند در مقابل بشقابهاي پر از غذا نشسته و مشغول خوردن بودند.
>>>>>>>وي با ناراحتي به مردي كه بر سر ميز مجاور نشسته بود، نزديك شد و گفت: " من حدود بيست دقيقه است كه در ايجا نشسته ام بدون آنكه كسي كوچكترين توجهي به من نشان دهد. حالا مي بينم شما كه پنج دقيقه پيش وارد شديد با بشقابي پر از غذا در مقابلتان اينجا نشسته ايد! موضوع چيست؟ مردم اين كشور چگونه پذيرايي مي شوند؟
>>>>>>>مرد با تعجب گفت: " ولي اينجا سلف سرويس است" سپس به قسمت انتهايي رستوران جايي كه غذاها به مقدار فراوان چيده شده بود، اشاره كرد و ادامه داد به آنجا برويد، يك سيني برداريد هر چه مي خواهيد انتخاب كنيد، پول آنرا بپردازيد، بعد اينجا بنشينيد و آنرا ميل كنيد! "
>>>>>>>امت فاكس كه قدري احساس حماقت مي كرد، دستورات مرد را پي گرفت اما وقتي غذا را روي ميز گذاشت ناگهان به ذهنش رسيد كه زندگي هم در حكم سلف سرويس است. همه نوع رخدادها، فرصتها، موقعيتها، شاديها، سرورها و غم ها در برابر ما قرار دارد. در حالي كه اغلب ما بي حركت به صندلي خود چسبيده ايم و آنچنان محو اين هستيم كه ديگران در بشقاب خود چه دارند و دچار شگفتي شده ايم از اينكه چرا او سهم بيشتري دارد كه هرگز به ذهنمان نمي رسد خيلي ساده از جاي خود برخيزيم و ببينيم چه چيزهايي فراهم است، سپس آنچه مي خواهيم برگزينيم.
>>>>>>>وقتي زندگي چيز زيادي به شما نمي دهد به دليل آنست كه
>>>>>>>شما هم چيز زيادي از او نخواسته ايد.
>>>>>>>
>>>>>>> --